چه خبر - بهترين راه براي حمايت از توليد چه ميتواند باشد؟
تحليلگران معتقدند با وام دادن نمي توان شغل ايجاد کرد، همان طور که در زمان احمدي نژاد به بيکارهاي خانهنشين وامهايي به اندازه 5 ميليون، 10 ميليون و 15 ميليون تومان داده شد و آنها با اين پولها نميتوانستند شغلي راه بياندازند.
در حال حاضر توليدکنندگان داخلي، موانع زيادي براي حرکت و توسعه، پيش پاي خود ميبينند؛ از قاچاق کالا تا سنگ اندازيهاي برخي کشورها جلو پاي تجار که اين امر، موجب کند شدن و غيرقابل رقابتي شدن محصولات داخلي، در کشور شده است. در حال حاضر سوالي که وجود دارد، اين است که بهترين راه براي حمايت از توليد چه ميتواند باشد؟ در اين رابطه، ميزگردي با حضور محمد اسديان کارشناس اقتصادي و استاد دانشگاه و محمد اسماعيلي کارشناس اقتصادي، برگزار شد.
بازاريابي با دولت باشد
محمد اسماعيلي، در اين خصوص گفت: توليدکننده زماني که يک برنامه تجاري دارد و گروهي از افراد را جمع ميکند تا توليد را آغاز کند، تا حدودي فکر و ذهنش درگير بازاريابي ميشود. اگر دولت بخش بازاريابي و فروش را بگيرد که دغدغه توليدکننده است، توليد بهتر ميتواند به کار خود ادامه دهد. دولت بايد زمينه را فراهم کند که توليدکننده تحت معيارهاي مناسب و با کيفيتهاي درست توليد کند و بازاريابي از دولت باشد.
چينيها چه کردند که ما نکرديم
اسديان نيز عنوان کرد: دولت چين بعد از قحطياي که در کشورش ايجاد شد، سياستهاي اقتصادي خود را تغيير داد. آنها بررسي کردند که ببينند قدرت اصلي کشورشان در چيست. چين نيروي کار جوان دارد و برنامهاي در راستاي ايجاد کار ارزانقيمت ايجاد کردند. چينيها بررسي کردند که براي توليد يک خودکار چه هزينههايي وجود دارد. اولين هزينه، نيروي انساني و مواداوليه است که اجتنابناپذير خواهد بود. اما هزينه در بخشهاي ديگر، هزينههاي سرباري است که ميتوان آنها را حذف کرد، مانند هزينه انرژي، توليد، آب، برق و گاز.
مشکل عمده بعد از توليد است که چگونه بتوان کالا را در بازار فروخت. اين به هزينههاي برندينگ و بازاريابي برميگردد. بايد بازاريابي در کشور فعال شود. دولت چين به مردم اعلام کرد تا زماني که توليدکننده باشيد و اشتغال در کشور ايجاد کنيد، از معافيتهاي مالياتي و حاملهاي انرژي، ميتوانيد استفاده کنيد. در واقع دولت چشمهاي خود را بست و به جاي اينکه پول نقدي مانند يارانه به مردم بدهد، پول را به کسي داد که بتواند شغل ايجاد کنند.
از طرفي، استاندارد مشخص کرد. تا توليدکننده به آن استاندارد برسد، خريد تضمين شده ايجاد ميکند. زماني که دولت، قول خريد تضميني ميدهد، توليدکنندهاي که کالاي با کيفيت و استاندارد ارائه ميدهد، ديگر نگران فروش نخواهد بود.
وظيفه دولت و وزارت امور خارجه است که بخش بازاريابي را فعال کنند. حتي اگر کشور را بخواهيم به دنيا بشناسانيم، بايد با اسم محصول بشناسانيم.
هجوم اروپاييها و آمريکا به صورتي است که همه آنها بازار ايران را يک بازار بکر ميدانند، چون سالها در تحريم بوده است، ولي فقط ميخواهند به ما محصول بفروشند. هيچ تکنولوژياي به ما نميدهند. اين کارشناس اقتصادي يادآور شد: در حال حاضر دلارهاي نفتي خارج ميشود و به جاي آن، محصول وارد کشور ميشود. دولت ميتواند محصول با کيفيت را در جهان با قيمت پايينتر و قابل رقابت بفروشد.
برندسازي ضعيف است
اسماعيلي در ادامه گفت: شرکتي که به عنوان يک شرکت توليدي در هر زمينهاي شروع به کار ميکند، اگر بتواند محصولات خود را به يک سطحي از کيفيت برساند و بداند که براي محصولش بازار فراهم است، بخش زيادي از تلاش و مشغوليت ذهنياش که درگير بازاريابي است، از بين ميرود. با بازاريابي از سوي دولت، فکر توليدکننده آزاد ميشود.
در حال حاضر برندسازي در کشور ضعيف است. جهان به جز فرش و پسته ايران، کالاي ديگري را نميشناسند، بنابراين، اگر دولت در اين بخش تلاش کند، ظرفيت فکري و انرژي آزاد شده توليدکننده صرف بالا بردن کيفيت ميشود و قيمت تمام شده را کاهش ميدهد.
دولت بايد تضمين فروش درصدي از کالاها را در کشورهاي ديگر بدهد و به نظر ميرسد يکي از راههاي درست اين باشد.
دولت بايد معيارها و استاندارهاي کيفيت را اعلام کند و براي بخشهاي توليدي، معافيتهايي قائل شود. سود توليدکننده زماني چند برابر ميشود که قيمت تمام شده را پايين آورده و کيفيت افزايش پيدا کند. آن زمان ظرفيت فروشي که دولت براي من در نظر گرفته، افزايش پيدا ميکند.
با وام دادن مشکل حل نميشود
اسديان همچنين با اشاره به اينکه مشکل اصلي شرکتهاي دانش بنيان اين است که به اين شرکتها وام داده ميشود، گفت: اين يعني نابود کردن يک شرکت دانشبنيان. مجموعهاي از جوانان با ايده خاصي وارد شدند، موضوع روز دانشي دنيا را توليد کردند. مشکلات اصلي اين افراد، نقدينگي و بازار فروش است. زماني که وام ميدهيم، عملا شرکت را به زمين ميزنيم، چون وام دادن مستلزم بازپرداخت است و فردي که وام ميگيرد، سپردهها و ضمانتها را بايد پرداخت کند.
به نظر من دولت و يا حتي نهادهاي خصوصي بايد با اين شرکتها شريک شوند. سرمايهگذارها در کشورهاي ديگر به ايده گوش ميدهند. اگر به نظر سرمايهگذار ايده مناسب باشد، پول را وارد اين ايده ميکند.
بايد در نظر داشت که شريک بودن با وام دادن متفاوت است. در وام دادن شما در سود و ضرر شريک نيستيد. هر اتفاقي ممکن است رخ دهد. اما زماني که شريک باشيد، در سود و ضرر شريک خواهيد بود.
افرادي که به تازگي شرکت تاسيس ميکنند، نميدانند که 5 سال آينده چه اتفاقي رخ خواهد داد، بهطوري که 5 سال ديگر بهدليل اينکه آنقدر شرکت بزرگ ميشود، نميتوانند از پس مشکلات برآيند.
بدهکار بيکار ايجاد کرديم
اسديان در ادامه گفت: بايد يک فردي يا نهادي باشد که اين شرکتها را راهنمايي کند و به اين افراد راهکارها و وضعيت بازار را نشان دهد و مشاوره دهد. اين نهادها بايد از روزهاي نخست به اين افراد کمک کنند. دادن وام تنها ايجاد ضرر ميکند.
وي با ذکر مثالي، افزود: در زمان دولت احمدينژاد، تعداد زيادي بيکار در کشور داشتيم و وامهاي زودبازده در اين دوران به اين افراد داده شد. به نظر من، اين بزرگترين خيانت به مردم بود. آن زمان به بيکارهاي خانهنشين وامهاي به اندازه 5 ميليون، 10 ميليون و 15 ميليون تومان داده ميشد. با اين پولها نميتوانستند شغلي راه بياندازند.
با وام دادن به اين افراد، بيکار بدهکار ايجاد شد، در صورتي که اگر اين پول را در حجم بزرگتر استارتآپها و شرکتهاي بزرگ استفاده ميکردند، شرکتهاي بزرگ و کارخانههاي بزرگ، افراد بيکار را سرکار ميبردند. اما با وام دادن به اين افراد، بيکار بدهکار ايجاد کردند. اسديان متذکر شد: 5 ميليون يا 10 ميليون تومان براي فردي که يک سال بيکار است، پولي نيست. اولين کاري که ميکند، اين پول را براي رفع نيازهاي روزمره خود استفاده ميکند.
اگر بخواهيم توليد موفقي در کشور داشته باشيم، بايد به سمتي برويم که حمايتهاي قانوني دولت، پشت اين قضيه قرار بگيرد. خود دولت توليدکننده نباشد.
منبع: khabaronline.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/87125/احمدي نژاد با وام دادن بدهکار بيکار ايجاد کرد