بهاره رهنما: به دنبال مهم ترين اعتراض زمانه در جامعه خودمان هستم !
سه شنبه 12 دي 1396 - 4:21:11 PM
چه خبر - گفت و گو با بهاره رهنما: سلبريتي‌ها از آسمان نيامده‌اند

اين روزها او از سينماي تجاري کناره‌گيري کرده‌ و بيشتر روي صحنه تئاتر حضور دارد. در کنار اين امور، در زمينه امور خيريه، نويسندگي، برپايي گالري و… نيز فعاليت مي‌کند. انرژي او بسيار زياد است و گاهي همزمان در چند پروژه مختلف حضور دارد. رهنما دغدغه‌هاي فراواني از جمله پيگيري حقوق کودکان، زنان و حيوانات را دنبال مي‌کند. او مي‌گويد که در بين هنرها، تئاتر سوگلي‌اش است و به خاطر آن حتي قيد بازي در سريال و فيلم را هم مي‌زند. زندگي او به‌عنوان سلبريتي‌ با زندگي مردم عادي تفاوت فراواني دارد و از ميزان بالاي خشونت در فضاي مجازي نسبت به هنرمندان گلايه مي‌کند. رهنما اعتقاد دارد زنان ايراني بالاخره وارد استاديوم‌هاي ورزشي مي‌شوند و ژن خوب دارند. با بهاره رهنما در مورد زندگي، علايق و مسائل کاري‌اش گفت‌وگو کرده‌ايم.
در زمينه کارگرداني، بازيگري و نويسندگي تئاتر خيلي فعال هستيد. کمتر پيش مي‌آيد هنرمندان سينما به دلايل مادي تا اين حد در زمينه تئاتر فعاليت مستمر داشته باشند.
در واقع، عشقم تئاتر بود. قبل از سينما بيشتر به تئاتر علاقه داشتم و دارم. در سال‌هايي که مي‌خواستم وارد تئاتر بشوم خيلي سخت مي‌گرفتند. گروه‌هاي بسته‌اي در تئاتر بودند. کسي را درون خود راه نمي‌دادند. تقريبا مي‌توانم بگويم که با تاخير 13 ساله وارد تئاتر شدم. بنابراين، اولين فيلم سينمايي من با اولين تئاتري که بازي کردم تاخيري بيشتر از يک دهه دارد. با کارگرداني خانم منيژه محامدي کار تئاتر را آغاز کردم. وقتي وارد تئاتر شدم ديگر مطمئن شدم که جاي درستم اينجاست. بايد بازيگر تئاتر بشوم. در تئاتر حال بهتري دارم. با روحيه‌ام عجين‌تر است. در سال‌هايي بازيگر پر کار سينماي تجاري يا همان سينماي بدنه شدم. درحال‌حاضر به يک‌باره از اين رويه کناره‌گيري کرده‌ام. زماني بود که سالي سه، چهار تا فيلم پرفروش بازي مي‌کردم.قضيه تئاتر برايم جدي‌تر شده است. براي تئاتر سريال و فيلم رد مي‌کنم. اگر نمايشنامه‌اي باشد که دوستش داشته باشم، حتي با اينکه نياز مالي هم داشته باشم، فيلم و سريال پيشنهادي را رد مي‌کنم و سراغ تئاتر مي‌روم. اصلا اگر درآمد تئاتر طوري بود که مي‌توانستم فقط تئاتر کار کنم ديگر در سينما حاضر نمي‌شدم. تقريبا مي‌توانم بگويم که درحال‌حاضر بيشتر از 70 درصد فعاليتم در تئاتر است.
کارگرداني را بيشتر دوست داريد يا بازيگري؟
اساسا بازيگر هستم. هر کسي دوست دارد در زمينه‌هاي ديگر هم تجربه کند. بعضي از متن‌ها خاصه آن‌هايي که خودم نوشته‌ام، وجود دارند که نمي‌توانم به کارگردان ديگري بدهم. هيچ‌وقت در ورطه بازيگري مولف نبوده‌ايم. کسي هم اين موضوع را برنمي‌تابد که بازيگرش به يک باره کلي به او ايده بدهد. آدم به شدت ايده‌پردازي هستم. وقتي سر کار مي‌روم روزي بالاي 10 ايده‌ام را ناديده مي‌گيرند. آنها را خط مي‌زنند. گاهي اوقات فکر مي‌کنم نبايد به کارگردان اين همه ايده بدهم. چون کلافه مي‌شود. به‌هرحال زمان محدودي براي تمرين و فيلمبرداري وجود دارد. اگر متني را دوست داشته باشم، ترجيح مي‌دهم خودم آن را کارگرداني کنم. باز هم بگويم دوست دارم با آدم‌هاي آماتور کار کنم. دليلش اين است که تمام عناصر مورد نياز نقشم را مي‌دانم. از لباس بگيريد تا نور روي صحنه. سخت است به آدم حرفه‌اي پيشنهاد بدهيد. کار با جوان‌‌ترها را از همه بيشتر دوست دارم.
وقتي از کارگردان‌هاي تئاتر مي‌پرسيم که سلبريتي‌ها در کار شما چطور هستند اکثرا مي‌نالند. مخصوصا بازيگرهاي سينما از کاري به کار ديگر مي‌روند و به تمرين‌ها بها نمي‌دهند. گويا، رابطه شما با کارگردان‌ها به شکل ديگري پيش مي‌رود؟
عاشقانه تئاتر را دوست دارم. تئاتر سوگلي من است. يادم است که سر صحنه فيلمبرداري بودم. قول داده بودند ساعت چهار بگذارند سر تمرين تئاتر بروم. سر ساعت که شد گفتم بايد سر تمرين بروم و فيلمبرداري را رها کردم و رفتم. هيچ وقت تئاتر را فداي چيز ديگري نمي‌کنم.
شهرت چقدر روي زندگي خصوصي شما تاثير گذاشته است؟ چه نکات مثبت و منفي برايتان داشته است؟
شهرت يک انتخاب است. ولي مردم چيزي از همه زندگي ما نمي‌دانند. شهرت، تنهايي شما را از بين مي‌برد. تنهايي شما ديگر هيچ وقت زنده نمي‌شود. شما ديگر با آدم‌هاي عادي متفاوت مي‌شويد. آدم‌هايي که معروف مي‌شوند از يک جايي به بعد در روابط اجتماعي خود دچار ترديد مي‌شوند. شخصيت «سلبريتي» جدا از شخصيت «اصلي» شما محبوب اطرافيان مي‌شود. شايد اگر اين وجهه سلبريتي شدن نباشد خيلي از آدم‌هاي اطرافتان کنار بروند. دوست‌ها و آشنايان بيشتر علاقه دارند به شخصيت سلبريتي شما نزديک شوند.بنابراين، روابط اجتماعي در دوره شهرت خيلي سخت مي‌شود. کسي که شهرت را انتخاب مي‌کند بايد بداند بخش اعظم زندگي خصوصي خود را از دست خواهد داد.
سينما تاثير بسزايي در سلبريتي شدن افراد دارد. مخاطب گسترده و درآمد مالي مناسبي هم با خود به همراه مي‌آورد. نظرتان به‌طور کلي درباره سينما چيست؟ بيشتر خاطرات خوب يا خاطرات سخت داريد؟
در سينما به من خوش نمي‌گذرد. اصلا آدم دوربين نيستم. طبيعتا، حرفه‌ام بازيگري است. کارهاي بسيار خوبي هم داشته‌ام. در 17 سالگي وارد حرفه سينما شدم. عوامل سينما ديگر مانند خانواده من هستند و نسبت به سينما «همذات‌پنداري» دارم. بازي‌کردن جلوي دوربين برايم لذت‌بخش نيست. سال 1374 وارد دانشکده حقوق شدم و سال 1379 درسم تمام شد. همه اين سال‌ها در رابطه با بازيگري خيلي مردد بودم. وقتي تئاتر را تجربه کردم با خودم تصميم گرفتم که حتما بايد بازيگر بمانم. سينما، خاطرات بدي برايم باقي نگذاشته است. واقعا خيلي پيگير آن نيستم. انرژي‌ام را روي تحصيل در دانشگاه و تئاتر گذاشته‌ام. مثلا در رشته حقوق قضايي درس خواندم. بعد فوق ليسانس گرفتم. تدريس کردم. هيچ وقت مستمر و با جديت به سينما نمي‌پردازم. سال‌هايي بود که اضافه‌وزن پيدا کرده بودم. هيچ وقت به خودم نگفتم بايد به خاطر سينما وزنم را کم کنم. اصلا سينما دغدغه من نيست. در کنار تحصيل و تئاتر دغدغه نوشتن هم دارم. تاکنون پنج تا 6 نمايشنامه چاپ کرده‌ام. کتاب شعر دارم. دو مجموعه داستان چاپ کردم. درحال‌حاضر روي رمان هم کار مي‌کنم.
شما هميشه خيلي فعال هستيد و در زمينه‌هاي مختلف کار مي‌کنيد. به شما حسادت نمي‌کنند؟
زماني آقاي مهران مديري گفت: «آدم‌ها در مورد بهاره رهنما دو دسته هستند. يا خيلي دوستش دارند يا کاملا ازش بدشان مي‌آيد.» اسم اين موضوع را حسادت نمي‌گذارم. به نظرم، شايد حرص مي‌خورند. جامعه جوان و متاسفانه تنبلي داريم. وارد فضاي مجازي مي‌شوند و به هرکسي که مي‌رسند فحش مي‌دهند. فکر نمي‌کنند براي رسيدن به اهداف‌شان بايد تلاش کنند. سلبريتي‌ها از آسمان نيامده‌اند. کارنامه‌ام مشخص است. ساليان سال کار و تلاش کرده‌ام. در زندگي مشترک با آدم معروفي هم بودم. بچه دارم. او هم در کار موسيقي است. بارها در کنکور شرکت کردم و قبول شدم. اصولا انرژي زيادي دارم. تلاش فراواني هم مي‌کنم. خيلي‌ها به من مي‌گويند چرا اين همه کار را با هم مي‌کنيد. وقتي مي‌توانم چند کار را درست انجام بدهم يعني اينکه انرژي‌ام با ديگران فرق دارد. قاعدتا آنهايي که چنين انرژي ندارند، حرص مي‌خورند.
اين انرژي فراوان از کجا مي‌آيد؟
واقعا نمي‌دانم. به نظرم، بخشي از آن به ديدگاه و تفکر آدم خاصه به زندگي مربوط مي‌شود. مادرم زن قدرتمندي بود. از بچگي به ما ياد داده بود که بايد بارها از صفر شروع کنيم. زندگي پرچالشي هم داشت. مادرم قهرمان زندگي‌ام است. الگوي اصلي‌ام اوست. شايد هم بخشي از اين انرژي ذاتي باشد. وقتي به اتريش مي‌روم و دخترم را مي‌بينم. با يکديگر کارهاي مختلفي انجام مي‌دهيم. يک‌باره ساعت چهار مي‌شود. دخترم مي‌گويد: «مامان من ديگر خسته شدم. تو خيلي انرژي داري.»الان خيلي‌ها اين مصاحبه‌ها را مي‌خوانند و مي‌گويند بهاره رهنما ژن خوب دارد… [خنده]
دغدغه روزانه شما چيست؟ با اين همه انرژي که داريد بايد به چيزهاي مختلفي فکر کنيد.
10، 15 سال است که به حقوق زن‌ها و کودکان مي‌پردازم. اين دغدغه از همان دوران ورودم به رشته حقوق شروع شد. براي بخشش زنداني‌هاي زير 18 سال خيلي تلاش کردم. از اين بابت يک تنديس هم گرفته‌ام. در حيطه بيماري‌هاي مختلف مانند ديابت، هموفيلي و… هم فعالم. با کمک به آدم‌هاي دردمند حالم خوب مي‌شود. دغدغه‌هاي اجتماعي زيادي دارم. در سال‌هاي اخير، به‌طور مشخص در حوزه زنان و کودکان فعال هستم. اصلا سمت «مردستيزي» نمي‌روم. دنبال اين هستم که مهم‌ترين اعتراض زمانه در جامعه خودمان را پيدا کنم و آن را به گوش ديگران برسانم. ديگران بايد حقوق زنان را بشنوند. مطلقا رويکرد «فمينيستي» ندارم.
زنان در تلاش براي گرفتن حق خود براي ورود به استاديوم‌هاي ورزشي هستند. نظر شما چيست؟
در حقيقت، ورود به استاديوم‌هاي ورزشي از جمله حقوقي است که بايد گرفته شود. چندين و چند سال است مي‌خواهند سر زنان ايراني بزنند؛ ولي نمي‌توانند. به نظرم زن ايراني هميشه ژن خوب داشته است. ديگر زمان توسري زدن به زنان تمام شده است. ديگر نمي‌شود زنان را در پشت پستو نگه داشت. قطعا ورود به استاديوم‌هاي ورزشي براي زنان حل خواهد شد. زنان ايراني بالاخره وارد استاديوم‌هاي ورزشي مي‌شوند.
آنچه اين روزها روح شما را مي‌خورد و خيلي اذيت‌تان مي‌کند، چيست؟
دو سال سفير انجمن حمايت از حقوق کودک بودم. فکر مي‌کنم در کنار حسام نواب صفوي تنها بازيگراني باشيم که در رشته حقوق تحصيل کرده‌ايم. در مسائلي مانند کودک‌آزاري و بداخلاقي‌هاي جنسي فعاليت کردم. واقعا ذهن و روحم بعد از دو سال آسيب ديد. ديگر نمي‌توانستم. برخي آزارهاي فجيعي عليه کودکان زير 10ساله به کار مي‌برند. هنوز هم با شنيدن اين آزارها لطمه مي‌خورم. کودکاني را مي‌بينم که با ناآگاهي پدر و مادرشان به شدت ضربه خورده‌اند. خشونت در قبال کودکان چيزي است که خيلي اذيتم مي‌کند. از سوي ديگر، خشونت عليه حيوانات هم زجرم مي‌دهد. فکر مي‌کنم آدم‌هاي بالغ از پس خودشان بهتر بر مي‌آيند. ولي خشونت عليه کودکان و حيوانات خيلي کار عجيبي است. فکر مي‌کنم خشونت در ايران رشد کرده است؛ البته يکي از دوستان مي‌گفت تا وقتي فضاي مجازي و اينترنت نبود اين خبرهاي خشونت‌آميز به ما نمي‌رسيد. هر زمان «اينستاگرام» را باز مي‌کنيد يک اتفاق بد براي يک بچه افتاده است. به نظرم، خشونت در جامعه ما خيلي تسري پيدا کرده است.
يعني خشونت از گذشته خيلي بيشتر شده است؟
در سال‌هاي زمان جنگ ميوه‌هايي مانند موز کمياب بود. اگر کسي در خانه‌اش موز داشت يعني اينکه ميلياردر بود. اصلا موز در هيچ کجا پيدا نمي‌شد. براي بچه‌هاي الان قابل باور نيست که زندگي ما اين‌گونه بود. بااين‌حال، زماني که جنگ بود، جامعه ما خيلي مهربان‌تر بود. با اينکه، فشار زيادي هم رويمان بود. مردم به يکديگر اطمينان داشتند. شما الان مي‌بينيد که خواهر سر برادرش کلاه گذاشته است. انسانيت به سمتي مي‌رود که واقعا نمي‌دانم کجاست` به ضرس قاطع مي‌گويم خشونت در کلان‌شهرهايي مانند تهران افزايش يافته است. به‌عنوان مثال خشونت کلامي در فضاي مجازي را در نظر بگيريد. اين خشونت شديد عليه آدم‌هاي معروف را ببينيد. اين موضوع خيلي آزارم مي‌دهد. براي همين به شعر پناه مي‌برم. جهان شاعرانه، خشونت کمتري دارد.
شايد خشونت در فضاي مجازي باعث خشونت بيشتر در زندگي واقعي هم شده باشد.
شايد.
از حيوانات خانگي نگهداري مي‌کنيد؟
از بچگي هميشه حيوان خانگي داشتم. تقريبا 6، هفت ماه هست که ندارم. از شترمرغ تا گربه، سگ، پرنده، قورباغه و… در حياط خانه داشته‌ام.
چرا اين روزها مهرباني با حيوانات براي برخي رفتار عجيب به حساب مي‌آيد؟
اين موضوع هم از افزايش خشونت مي‌آيد. وقتي پستي در حمايت از حيوانات در فضاي مجازي مي‌گذارم نمي‌دانيد برخي چه واکنش‌هاي منفي نشان مي‌دهند. اغلب اوقات به اين مسائل فرهنگي دقت مي‌کنم. فردي که شغلش معلمي است، مي‌گويد: «اين همه آدم نيازمند وجود دارد و شما به حيوانات مي‌رسيد.» انگار که حمايت از حيوانات جلوي حمايت از انسان‌ها را مي‌گيرد. اين اتفاق درحالي است که خيلي‌ها هم به اسم دين مبارک اسلام، خشونت و دروغ را تسري مي‌دهند. خود حضرت محمد(ص) عطوفت بسيار زيادي نسبت به حيوانات داشته است. يکي از روحانيون در حال کمک به انجمن حمايت از حيوانات است. در حال جمع‌آوري تمام احاديث و نقل‌قول‌هاي ديني است. واقعا برخي مردم نمي‌دانند چه گناه کبيره‌اي است که به يک حيوان آسيب بزنند. يک دکتر آمده و گوشت سمي را در حياط همسايه انداخته و حيوان مظلوم را کشته است. اين چيزها را مي‌بينم واقعا نمي‌دانم به کجا پناه ببرم.


منبع: روزنامه وقايع الاتفاقيه

http://www.CheKhabar.ir/News/87042/بهاره رهنما- به دنبال مهم ترين اعتراض زمانه در جامعه خودمان هستم !
بستن   چاپ