چه خبر - گفت و گو با مهوش صبر کن و محمود پاک نيت
بخشي از مصاحبه روزنامه جام جم با محمود پاک نيت و مهوش صبر کن را ميخوانيد:
صبرکن:
جالب است بدانيد پاکنيت در بسياري از کارهايش اسبسواري کرده و اتفاقا سر اين قضيه آسيبهاي جدي هم ديده است.
پاک نيت:
سر کاري بايد اسبسواري ميکردم. اسبي که به من داده بودند، واقعا رواني بود و به هيچ صراطي مستقيم نميشد! هرچه به گروه گفتم اين اسب مشکل دارد، کسي قبول نکرد و در آخر بلايي به سرم آورد که شانس آوردم زنده ماندم. در سريال «مختارنامه» هم قرار بود نقش کسي را بازي کنم که ميخواست مختار را بکشد. به من گفتند در اين کار صحنههاي متعددي هست که بايد اسبسواري کنم و همزمان بجنگم و اين حرفشان باعث شد عطاي بازي در مجموعه را به لقايش ببخشم! در صورتي که مجموعه خوبي بود و ميتوانست باعث شود خيلي ديده شوم. البته بلافاصله بعد از آن سراغ «يوسف پيامبر (ع)» رفتم.
صبرکن:
محمود سر «پس از باران» هم با اسب آسيب ديد. البته اين آسيبها فقط مختص به اسب نبوده و بارها در صحنههاي جنگي دچار حادثه شده است. در فيلم «جنگجوي پيروز» قرار بود فاطمه گودرزي يک تغار توي سر پاکنيت بکوبد و آن تغار از وسط نصف شود. متاسفانه اين صحنه باعث پارگي رگ نزديک به شاهرگش شد که هنوز هم جايش مانده است. در فيلم ديگري يک انفجار در نزديکي دستش رخ داد. جالب است که او صحنه را با همان آسيب، طبيعي بازي کرد و بعد از اينکه کارگردان کات داد، متوجه شدند خون دستش واقعي است. اين حوادث را ميتوان کتاب کرد.
منبع: روزنامه جام جم
http://www.CheKhabar.ir/News/86883/زماني که فاطمه گودرزي باعث پارگي رگ نزديک به شاهرگ محمود پاک نيت شد