چه خبر - گفت و گو با احمد حامد (همسر فاطمه معتمدآريا)
او در گفتگويي که در ماهنامه «پاراگراف» منتشر شده در پاسخ به اينکه «دوران ممنوعالکاري فاطمه معتمدآريا چه تاثيري روي زندگي مشترکتان گذاشت؟» ميگويد:
هر بار متناسب با علت ممنوع الکاري، تاثيرش متفاوت بود. اولين بار است که در اين مورد صحبت ميکنم و نميخواهم اين فرصت را از دست بدهم. شايد سخنراني پانزده، شانزده سال پيش ايشان در دانشگاه مريلند شروع خوبي باشد. موضوع سخنراني سه نسل بازيگري زن در سينماي ايران بود؛ بخشي از حرفهاي ايشان را که تبديل به جنجال و برگه ثابتي در پرونده و دلايل ممنوع الکاري شان شد عينا نقل ميکنم؛ قدري طولاني است ولي گمان ميکنم لازم است.
طبق اشاره احمد صحبتهاي معتمدآريا در آن دانشگاه به اين ترتيب بوده است:
«سينماي بعد از انقلاب با حذف تمامي آثار و شاخصهاي قبل آغاز شد. سينمايي که ديگر در آن جايي براي بسياري از بازيگران و ستارههاي قبل به ويژه زنان وجود نداشت. در آغاز اين دوره سينماي ايران با نسل جديدي از بازيگران به ويژه زنان بازيگري رو به رو شد که عمدتا ريشه و پيشينه تئاتري داشتند؛ تئاتريهايي که در دوره قبل نگاهي تحقير آميز به جريان حاکم سينما داشتند و به آرمانهايي فراتر از سينماي تجاري فکر ميکردند. اين نسل به دنبال شهرت و ستاره شدن هم نبودند و ستاره بودن را در هنر بازيگري ميدانستند و نماينده تفکر ناب هنري بودند که از يک سو با مقاومت تفکر باقي مانده از دوره قبل که به دنبال حفظ حداقلهاي مطلوب گيشه و استفاده از بازيگراني با ظاهري مطلوب و … بود رو به رو و از سوي ديگر با تفکرات و معيارهاي دولتي درگير بود. حضور و نفوذ يکباره عوامل تحصيل کرده سينما در تمامي رشتهها اعم از کارگرداني و فيلمبرداري و صحنه و لباس و حتي تهيه کنندگي سينماي ايران را در محاصره دانش خود قرار داد و عملا جريان و تفکر غالب سينماي دوره قبل تاب مقاومت نيافت و از صحنه خارج شد (هر چند موقت) ولي نحوه حضور زن در سينما با توجه به خواستهها و دريافتهاي ديني هنوز روشن نبود. حذف عناصري چون سکس و خشونت و کاباره و الکل و آواز از سينما عملا جاذبههاي پيشين حضور زن در سينما را براي مخاطب از بين برده بود و با حذف اينها جايگاه زن در سينمابه عنوان بازيگر نيز بايد حذف و يا معناي ديگري پيدا ميکرد ولي سينماي نوپاي ايران هنوز زن را به عنوان محور و عامل پيش برنده داستان در فيلم قبول نداشت و يا نميشناخت، براي همين در سالهاي آغازين اين دوره زناني را در سينما ميبينيم که صرفا در حال بچهداري و يا چاي آوردن و غذا دست کردن و … هستند و نمونههاي بسيار کم و معدودي هستند که به حضور اجتماعي زنان در جامعه پرداخته باشند. اما نسل نو براي خواستههاي ديگري به ميدان آمده بود و خود را آرام آرام و به تدريج به اين خواسته نزديک ميکرد و اين فقط مختص زنان بازيگر نبود. زنان در بسياري از زمينهها با شکستن قبح کار و حضور در فعاليتهاي اجتماعي وارد صحنه شده بودند ولي زمان، زمان جنگ و مردانه بود و دوره فيلمهاي جنگي که نقش زنان در آنها ناچيز بود. کم کم جايگاه و چگونگي حضور زن در سينما مثل بخشهاي ديگر روشن ميشد و به اين ترتيب حضور زن در سينما نه تنها حذف نشد، که معنا پيدا کرد فقط بازي و هنر بازيگري …»
وي ادامه ميدهد:
اين قسمتي از متن سخنراني ايشان (معتمدآريا) در آن دانشگاه است، اما جملهاي که چند روز بعد تيتر يکي از روزنامههاي معروف شد و به يکي از اتهامات و دلايل ثابت براي ممنوع الکاري همواره بدل شد اين بود که شما از حذف سکس و خشونت و الکل (يا همان کاباره) در سينما ابراز تاسف کردهايد! و ايشان هر بار بايد اين موضوع را توضيح ميدادند تا فرد سوال کننده جديد متوجه منظورشان شوند.
حامد با بيان اينکه «در تمام موارد ممنوع الکاري، چيزي که بيش از همه مرا آزار ميداد بي عدالتي، دروغ و ظلم در مورد کسي بود که ميدانستم و ميدانم روح ظريف و شکنندهاي دارد و تا چه حد صادقانه براي حضور انديشمندانه نقش زن در سينما زحمت کشيده است» ميگويد:
اوايل که در زمينه ممنوع الکاري ايشان حرفهاي نشده بودم کاغذ و قلم بر ميداشتم و به نيت اين يا آن مسئول نامه مينوشتم و سعي ميکردم اتهامات بي اساس و توهينهاي آزار دهنده را جواب دهم و بگويم که مثلا فلان عکس در فلان جاي خصوصي برداشته شده و فلان حرف را ايشان نگفتهاند و … البته اين نامهها غالبا به دستشان نميرسيد؛ يعني ارسال نميکردم. بعدتر که حرفهاي شدم حس کردم که انگار تعمد و ارادهاي وجود دارد براي اينکه سينما از تفکر و انديشه ورزي دور شود و بدتر از اين احساس کردم که طرح چنين موضوعاتي بي ارزش و تحريف و نسبت دادن حرفههايي مثل تاسف معتمدآريا از حذف سکس و خشونت در سينما، از سر دلسوزي براي سينماي متفکر و اصيل نيست؛ شايد تفکري است که دوست دارد امثال ايشان واقعا حرفها را زده باشند تا او را هم در مجموعه سينماي مورد علاقه خود، يعني سينماي مبتذل و فاقد تفکر و انديشه و بي اعتبار نزد مردم قرار دهند. البته ميدانم در مورد ايشان موفق نبودند ولي در مورد من موفق شدند، چون نامه نويسي را تعطيل کردم و اين تاثير ممنوع الکاريها در زندگي ما بود.
منبع: ماهنامه پاراگراف
http://www.CheKhabar.ir/News/86163/صحبت هاي تلخ همسر فاطمه معتمدآريا از روزهاي ممنوع الکاري اين بازيگر