حمله به عشق بي قيد و شرط و بي معنا دانستن آن از ديدگاه جوان
چهارشنبه 29 آذر 1396 - 2:21:09 PM
چه خبر - حمله تند روزنامه جوان به فيلم عصباني نيستم

سيمرغ_ روزنامه جوان در مطلبي, نقد تندي از فيلم عصباني نيستم داشته است, البته اين اولين بار نيست که روزنامه جوان به نقدهاي تند درباره ي يک فيلم يا برخي از هنرمندان مي پردازد. اما نکته ي عجيبي که در اين نقد وجود دارد دلايل روزنامه جوان براي قانع کننده نبودن ارتباط بين نويد و ستاره است. اينکه جواني تا آن حد عاشق باشد که غيرت تندي روي عشقش داشته باشد را نشانه ابتذال ميداند و از طرفي نسبت به پذيرفته شدن عشق نويد از سوي ستاره با وجود بي پولي نويد واکنش منفي نشان ميدهد. آيا دوست داشتن هاي پوشالي که هيچ کدام از دو طرف رابطه عشقي پاي بند به عشق نباشند و به آني حاضر باشند از عشق شان دست بکشند, مورد تاييد روزنامه جوان است؟
اگر دختري حاضر باشد به خاطر عشقش چشمش را روي مسائل مالي ببندد, شايسته نکوهش است؟
و يا اگر دانشجويي عقايد سياسي خاص داشت, در نتيجه هيچ دختري نبايد دلباخته ي او گردد و او را دوست داشته باشد, و حاضر نباشد که به خاطر وي سختي بکشد؟
يا اساسا دو انسان با دو قوميت متفاوت و يا سطح مالي نا همگن نبايد يکديگر را دوست داشته باشند؟
آيا عشق اين مسائل را مي شناسد؟

در نقد روزنامه جوان از فيلم «عصباني نيستم» آمده است:
«عصباني نيستم» روايت يك دانشجوي به اصطلاح ستاره‌دار با نام «نويد»(با بازي نويد محمدزاده) است كه با قهر دانشگاه و جامعه مواجه مي‌شود. او از شهرستان براي تحصيل به تهران آمده، اما به خاطر فعاليت‌هاي سياسي خود از دانشگاه اخراج مي‌شود. به يكي از همكلاسي‌هاي خود علاقه‌مند مي‌شود و تصميم به ازدواج با هم دارند، اما چون يك دانشجوي ستاره‌دار و اخراجي است، هيچ‌جا به او كار نمي‌دهند. «عصباني نيستم» برخلاف اسمش فيلمي با تدوين عصبي و تصاوير مغشوش است كه در آن آدم‌ها، به اجبار فيلمساز - و نه منطق درام- از ابتدا تا انتهاي فيلم به جان هم مي‌افتند و قصد كشتن يكديگر را دارند. تنها در يك فيلمفارسي مبتذل و زير صفر است كه مي‌بينيم جوان عصبي به رقيب عشقي خودش حمله مي‌كند، او را از ماشين بيرون مي‌اندازد و به باد كتك مي‌گيرد، بي‌آنكه حتي يك نفر جلوي اين كتك‌كاري را بگيرد يا حتي بايستد براي تماشا! رابطه نويد و ستاره قانع كننده نيست.
چرا نويد براي رسيدن به ستاره اين همه اضطراب دارد و چرا ستاره براي رسيدن به نويد، بي‌پولي و اوباش‌منشي او را به جان مي‌خرد؟ در فيلم تنها همين را مي‌بينيم كه نويد سر كلاس دانشگاه در حال خواندن يك بيانيه سياسي است و ستاره به او اعتراض مي‌كند كه چرا پشت آدم‌هاي بزرگ، خودش را مخفي مي‌كند و حرف خودش را صراحتاً نمي‌زند. بعد از اين صحنه، نويد و ستاره را مي‌بينيم كه عاشق هم شده‌اند! فيلم از پاسخ به اينكه نويد و ستاره به رغم اختلاف طبقاتي و فرهنگي و جغرافيايي و قومي چرا اين همه به هم دلباخته شده‌اند، ناتوان است. نويد بيش از آنكه شمايل قهرماني را كه به جنگ مشكلات مي‌رود،داشته باشد، ضدقهرماني است پرخاشگر و جامعه‌ستيز با حركاتي هيستريك و بيمار‌گونه. بازنمايي دردهاي اجتماعي فيلم در حد گزارش‌هاي نازل تلويزيوني است.
همه‌چيز در حد بيانيه مطرح مي‌شود. نوع حمله فيلم به احمدي‌نژاد سطحي است. نشان دادن تصاوير مربوط به كليه‌فروشي و گذاشتن نريشن صحبت‌هاي رئيس‌جمهور سابق درباره نبود مشكل اقتصادي، پيش پا افتاده‌ترين راه براي زدن يك شخصيت سياسي است، چون بي‌محل و بدون مناسبت به فيلم تحميل شده است. مثل تصاوير «سبز» فيلم كه كشيدن چك بي‌محل براي جشنواره‌هاي غربي است. اما از همه بدتر، نگاه توهين‌آميز و وقيح اين فيلم به مردم و جامعه امروز ايران است. «عصباني نيستم» نماد و نمود تمام‌عيار يك فيلم ضدمردمي و ضدقوميتي است. فقط كافي است در مورد شخصيت‌پردازي كرد‌ها در اين فيلم تأمل كنيم. در فيلم تنها دو كاراكتر كرد وجود دارد؛ يكي دلال و مفسد اقتصادي و ديگري - نويد- يك روان‌پريش كف كرده و متنفر از آدم‌ها - مثل خود فيلم- است.


منبع: سيمرغ/به نقل از روزنامه جوان

http://www.CheKhabar.ir/News/86100/حمله به عشق بي قيد و شرط و بي معنا دانستن آن از ديدگاه جوان
بستن   چاپ