چرا همسرم حرف هايم را نمي فهمد؟
شنبه 25 آذر 1396 - 10:39:22 AM
چه خبر - چرا همسرم درکم نميکنه، چرا حرف همديگه رو نميفهميم؟

انگار گاهي زبان يکديگر را نمي فهميم اما براي اينکه ريشه اين مشکلات را بيابيم و راه حل مقابله با آنها را ياد بگيريم، به سراغ دکتر قدرتي رفتيم تا از ايشان راهنمايي بگيريم.

سطح ارتباطي متفاوت

يکي از دلايل مشکلات ارتباطي بين زنان و مردان، تفاوت سطح ارتباطي آنهاست؛ خانم ها معمولا در بيان و توصيف يک چيز، تمام مراحلي را که در ذهن شان پردازش مي شود، به زبان مي آورند و ممکن است مطابق آن عمل کنند يا نکنند؛ در حالي که مردان عادت ندارند چيزهايي را که از ذهن شان مي گذرد به زبان بياورند و فقط به اعلام نتيجه نهايي بسنده مي کنند.

زاويه ديد و طرز تفکر متفاوت

رفتارها و عملکرد زنان و مردان گاهي آنقدر با يکديگر تفاوت دارد که به نظر مي رسد آنها از دو سياره گوناگون آمده اند؛ چون هر کدام مطابق طرز تفکر خود عمل مي کنند و همين موضوع هم اغلب باعث بروز اختلاف مي شود؛ البته اين تفاوت ها لازم است و اصلا بد نيست؛ ولي وقتي به خوبي فهميده و درک نشوند، مي توانند مشکل آفرين شوند؛ مثلا خانم ها چون بيشتر به جزييات توجه دارند، بيشتر متوجه تغيير حالات طرف مقابل شان مي شوند و به همين دليل انتظار دارند او هم درست همانند آنها رفتار کند؛ در صورتي که آقايان کمتر به اين موضوع توجه دارند و همين موضوع گاه باعث بروز اختلاف خمي شود.

سطوح مختلف ارتباط

روان شناسان معتقدند ارتباط، دو سطح کلامي و غيرکلامي دارد؛ معمولا هم مشکل زماني به وجود مي آيد که اين دو سطح در تعارض با يکديگر باشند؛ يعني شما به زبان يک چيز مي گوييد اما به گونه اي ديگر رفتار مي کنيد. جالب اينجاست که مخاطب سطح غيرکلامي پيام را خيلي سريع تر مي گيرد؛ چون اين سطح هم قوي تر است و هم تاثير بيشتري بر مخاطب دارد؛ يعني مثلا وقتي مي خواهيد کسي را به منزل تان دعوت کنيد، اگر کلام و چهره شما با هم هماهنگ نباشد، توجه مخاطب بيشتر به چهره شما معطوف مي شود نه به کلامتان. مشک لهم اغلب زماني به وجود مي آيد که اين دو سطح ارتباط، اختلاف زيادي با هم دارند.
البته علت اين موضوع را هم مي توان در تعارفات و تفاوت هاي فرهنگي جستجو کرد؛ مثلا گاهي تعارفات معمول جزو ارزش ها محسوب شده و افراد به گونه اي ترغيب مي شوند که اينطور رفتار کنند. حتي گاهي صراحت بيان بي احترامي تلقي مي شود.
ما بخشي از اين رفتارها را در کودکي و در خانواده ياد مي گيريم ولي بخش ديگر آن ريشه در فرهنگ ما دارد و اکثرا مشکل در خانواده هايي به وجود مي آيد که والدين پيام هاي متفاوتي را به بچه هايشان منتقل مي کنند.

ذهن جزيي نگر و کلي بين!

ذهن خانم ها بيشتر به جزييات توجه دارد و بنابراين آنها زودتر متوجه ارتباطات غيرکلامي مي شوند، زودتر واکنش نشان مي دهند و حساسيت بيشتري دارند؛ در حالي که آقايان کلي نگرند و معمولا به کليات يک ارتباط توجه بيشتري دارند؛ مثلا اگر همسرشان هنگام ناراحتي بگويد علاقه اي به بيرون رفتن ندارند، دقيقا همان برداشت را از کلام او مي کنند؛ در حالي که هميشه منظور واقعي خانم ها همان چيزي نيست که مي گويند. در اين مواقع اگر دو طرف از همديگر شناخت نداشته باشند، مشکلات زيادي به وجود خواهد آمد؛ بنابراين شناخت بيشتر، آگاهي و آشنايي با دنياي طرف مقابل، بهترين راه براي موفقيت در ارتباط خواهد بود.

گفتگوي مناسب

يکي از چيزهايي که به ما کمک مي کند در ارتباط موفق تر باشيم اين است که واقعا ياد بگيريم چگونه درباره چيزهايي که ما را ناراحت يا خوشحال مي کنند با طرف مقابل صحبت کنيم و انتظار نداشته باشيم که او خودش متوجه ناراحتي ما بشود و حالات مختلف ما را حدس بزند؛ چون افراد با يکديگر متفاوتند.
بهترين کار اين است که ما ياد بگيريم در مورد احساسات مان و تاثيراتي که طرف مقابل بر ما دارد، صحبت کنيم. خيلي از افراد ترجيح مي دهند چيزي نگويند چون يا خجالت مي کشند و فکرمي کنند چيز مهمي نيست يا نگران هستند که شايد نتوانند خوب منظورشان را برسانند و بدين ترتيب دعوا و اختلاف بين شان پيش بيايد.
در واقع اين رفتارها در طولاني مدت آسيب هاي زيادي به ارتباط مي زند. فراموش نکنيم بايد زمان مناسبي را براي صحبت کردن با طرف مقابل خود پيدا کنيم و آن زمان مناسب وقتي است که بتوانيم احساسات مان را کنترل و مديريت کنيم.

به همديگر برچسب نزنيم!

يکي از مشکلاتي که اغلب زوج ها با آن درگير هستند، اين است که به يکديگر برچسب مي زنند؛ مثلا اگر همسرشان بداخلاقي کرده يا چيز مهمي را فراموش مي کند، به او مي گويند: «تو هميشه اينطوري رفتار مي کني» و بدين ترتيب باعث مي شويم که طرف مقابل حالت تدافعي به خود بگيرد و خود را توجيه کند؛ در حالي که بايد بدانيم اين مکالمات هيچ کمکي به موفقيت ما در ارتباط نخواهد کرد. بهتر است هنگام گفتگو بيشتر از ضمير «من» استفاده کنيم؛ مثلا بگوييم: «من اينطور احساس مي کنم يا من اينطور فکر مي کنم و ...» چون در اين صورت عقيده خود را به طرف مقابل تحميل نکرده ايم.
نکته مهم ديگر آن است که دقيقا بايد به طرف مقابل بگوييم که کدام رفتار او ما را ناراحت مي کند. به اين ترتيب اين فرصت را به مخاطب خود مي دهيم که در خودش تغيير ايجاد کند.

الگوي رفتار درست

از آنجايي که خانم ها هنگام ناراحتي علاقه بيشتري به حرف زدن دارند، نبايد فکر کنند اگر همسرشان مانند آنها رفتار نمي کند، يعني توجهي به آنان ندارد. آقايان هم بهتر است با توجه به روحيات همسر خود رفتار کنند؛ يعني هنگام ناراحتي همسرشان بيشتر به او توجه کنند و اين کار را هم کامل، دقيق و دور از تظاهر انجام دهند.
مثلا اگر مي خواهند به حرف همسرشان گوش کنند، اين کار را با توجه کامل به او انجام دهند، نه هنگامي که مشغول خواندن روزنامه يا تماشاي تلويزيون هستند چون اينگونه، فرصت اعتراض کردن را هم از او مي گيريم. بنابراين بايد به طرف مقابل مان فرصت دهيم که در مورد احساسات واقعي خود به راحتي صحبت کند تا ما هم بتوانيم بهتر مسئله را ريشه يابي کنيم.


منبع : زندگي ايده آل

http://www.CheKhabar.ir/News/85723/چرا همسرم حرف هايم را نمي فهمد؟
بستن   چاپ