براي کيانوش رستمي که بخاطر غرور بيش از حد اوت شد!
دوشنبه 13 آذر 1396 - 2:37:27 PM
چه خبر - غرور کاذب کيانوش رستمي

اين بود سرانجام همه آن خودبيني ها و خود محوري ها.آقاي رستمي،چه شد علم به روزي که داشتي و حسين توکلي،سجاد انوشيرواني،وحيد ربيعي،نواب نصيرشلال و بقيه اعضاي کادر فني تيم ملي وزنه برداري نداشتند؟ديشب اتفاق عجيبي افتاد.غير قابل باور. شايد حتي نشود فکرش را هم کرد که وزنه برداري مثل کيانوش رستمي،وزنه از دستانش افتاده باشد،مدال طلا نگرفته باشد و نامش در بين وزنه برداراني باشد که مي گويند"اوت" کرده است!

اين اتفاق اما افتاد.همين شب گذشته در آمريکا.کيانوش در حرکت يک ضرب کمي پايش لرزيد اما تلاشش را کرد.زور زيادي زد و اگر پايش ياري مي کرد شايد نقره اش،طلا مي شد.شب متفاوتي بود و رستمي بايد علاوه بر رقيب سرسخت کوبايي-شيليايي با زانوي مصدومش هم مي جنگيد!شايد به همين دليل هم بود که او در حرکت دوضرب حرفي براي گفتن نداشت!

احتمالا همين حالا،شايد فردا و شايد زماني که علي مرادي يا خود کيانوش لب به سخن باز کنند از زانوهاي بانداژ شده اي بگويند که به دليل همين مصدوميت روي پاهاي رستمي خودنمايي مي کرد اما آيا همه ناکامي هاي رستمي در پاي مصدوم اش خلاصه مي شود؟
1:قبل از المپيک و درخواست براي تنهايي تمرين کردن.رسانه ها نوشتند و نوشتند که نبايد اين درخواست بدعت شود و نبايد فدراسيون وزنه برداري زير بار اين برود که رستمي تنهايي تمرين کند،در اردوها نباشد و ساز خودش را کوک کند! اما اين فدراسيون و در راس آن علي مرادي به مدالي که ممکن بود کيانوش در برزيل بگيرد نياز داشتند!دقيقا همين طور هم شد.رستمي يک طلا از سه طلاي ايران در المپيک را گرفت اما در نشست خبري نه از فدراسيون حرفي زد و نه از زحماتي که در تيم ملي برايش کشيده بودند.او که زبان انگليسي اش را هم تقويت کرده بود،سينه سپر کرد و در گفت و گو با رسانه هاي خارجي گفت:«تنهايي مدال گرفتم و تنهايي قهرمان شدم.»

2:پس ازبازگشت از المپيک و دوباره درخواست هاي عجيب.در ماه هاي اول که او به همراه ساير مدال آوران ايران سرگرم مراسم هاي مختلف و ديد و بازديد هاي مرسوم بود و هنوز نوبت به اين نرسيده بود که خواسته هاي تازه اي داشته باشد.چند ماه بعد و در شرايطي که اين وزنه بردار در اردوهاي تيم ملي حاضر نمي شد،سجاد انوشيرواني سرمربي وقت تيم ملي در نشستي مطبوعاتي از اين گفت که رستمي شانسي براي حضور در بازيهاي آسيايي و مسابقات کشورهاي اسلامي ندارد.
اما از زماني که انوشيرواني اين حرف را زد تا زماني که خودش استعفا بدهد فقط 5 ماه زمان نياز بود.سجاد رفت،چون در فدراسيون علي مرادي،ورزشکار سالاري باب شده بود و کيانوش رستمي که مدعي بود علم اش بالاتر از کادر فني تيم ملي است حاضر نمي شد پا به پاي بقيه ملي پوشان و بقيه المپيکي ها تمرين کند؛دقيقا تافته اي جدا بافته.

3:مسابقات جهاني آمريکا و طبق معمول کيانوش و تنهايي اش.اما کاش همه چيز به همين تنهايي تمرين کردن خلاصه مي شد.يک روز خبر رسيد که قرار است برادر کيانوش رستمي به عنوان مربي با او به آمريکا برود.برادري که چهره سرشناسي در وزنه برداري ايران نيست و حداقل اش اين است که عموم مردم او را نمي شناسند.همان زمان يک سوال ذهن مخاطبان را درگير کرد که چرا کيانوش رستمي که علم خودش را بالاتر از اعضاي کادر فني تيم ملي مي دانست به يک باره حاضر شد تا يکي مثل برادرش بيايد و به عنوان مربي به او نکات لازم را گوشزد کند؟

4:شب تلخ در آناهيم آمريکا.پاهاي لرزان کيانوش و بانداژهايي که پس از هر بار افتادن وزنه ها بيشتر به دور پاهاي او پيچيده مي شد.کيانوش هر چه در چنته داشت رو کرد.حتي در آخرين باري که پشت وزنه ايستاد فرياد زد"به عشق ايران". او همين يکي دو هفته پيش عشقش به ايران و مردم را نشان داده بود.همان زماني که به ميان زلزله زده ها رفت،در اينستاگرامش شماره حسابي براي کمک به مردم منتشر کرد و رفت آنجا که بگويد در بيرون از زمين هم مي شود قهرمان شد اما...آنهم براي کيانوش رستمي کابوس وار تمام شد.کيانوش رستمي تلاشش را کرد اما مثل المپيک که تنهايي قهرمان شد،اينجا هم تنهايي مدال طلا نگرفت و تنهايي ناکام بود!


منبع: khabaronline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/84936/براي کيانوش رستمي که بخاطر غرور بيش از حد اوت شد!
بستن   چاپ