مدال مفتي که به اسرائيل داديم!
سه شنبه 7 آذر 1396 - 10:56:17 AM
چه خبر - براي عليرضا کريمي و مدالي که از دست داديم

دردناک تر از اين صحنه را به ياد ندارم در اين سال‌هايي که روزنامه‌نگاري ورزشي مي‌کنم. جوان زير 20 سال ايراني، پسري که بايد قهرماني جهان را جشن مي گرفت، با استيصال در خيابان قدم مي زند. افسرده و بي روحيه به اين فکر مي کند چه سرنوشتي برايش رقم خواهد خورد. عليرضا کريمي در شبي که بايد طلا مي گرفت، به پاي آرمان هاي کشورش ايستاد. او حاضر به کشتي گرفتن با رقيبش از کشور غاصب نشد و به ناچار به حريف روسي باخت که با حريف اسرائيلي نخورد اما از بخت بدش در بازي رده بندي باز بايد با اين حريف روبرو مي شد.
او کشتي نگرفت و کشتي گير اسرائيلي مدال برنز گرفت. تازه حالا عليرضا بايد خوش شانس باشد که مدارک پزشکي آسيب ديدگي اش تائيد شود و برايش محروميتي مضاعف در نظر نگيرند. اين درست همان دردي است که کل کاروان ورزش ايران دارد و اسرائيلي ها به خواب هم مدال گرفتن را نمي ديدند اما حالا صاحب مدال جهاني شده اند. تازه در رده هاي سني کشتي اولين بارشان هم نبود اين مدال بردن ها. آنها قبل تر هم مدال برده بودند. در سال 2013، دوباره با همين فرمول و با همين بخت بد عليرضا کريمي در رده هاي سني پايين تر. حالا اين کشتي گير صاحب مدال جهاني شان به مسابقات بزرگسال مي آيد و مشکلات مان دو چندان مي شود. آنجا قوانين سختگيرانه تر هم هست. به اين سادگي نمي توانيم بگوييم ديگر کشتي نمي گيريم.
سال هاست اين پديده مبارزه با ورزشکاران اسرائيلي براي ورزش مان مسئله شده است. از روزي که مرادعلي شيراني به ورزشکارش گفت مبارزه کن و بردش را جشن گرفت در دهه 60 و همان موقع قرباني تصميمش شد تا امروز، همچنان اين معضل را داريم. هر بار هم سختگيري هاي تشکيلات جهاني ورزش براي مان بيشتر و بيشتر مي شود. يک بار دست ورزشکارمان را شکستيم، باري ديگر پسري را با دواي اسهال راهي خانه کرديم. يک بار گفتيم بازي قبلش را ببازد و اين اواخر ديگر مي نشينيم براي المپيک طوري برنامه مي ريزيم که در رشته هايي که آنها هستند اصلا ورزشکار نفرستيم. شايد اين يکي اقلا بهتر باشد.
بياييد سرنوشت بچه هايي که اين اتفاق براي شان افتاده را با هم مروري کنيم. حدود 8 سال قبل، طالب نعمت پور شانس اول مدال طلاي جهان بود. او را به دليل قرعه همگروهي با رقيب اسرائيلي از گرفتن کشتي باز داشتيم. او ديگر هيچ وقت آن طالب آماده نشد. بعد هم درگير دوپينگ شد و کشتي اش براي هميشه نابود شد. آرش ميراسماعيلي را در المپيک از رقابت با رقيب اسرائيلي باز داشتيم، او جايزه مالي بزرگي هم گرفت اما ديگر هيچ وقت قهرمان جهان نشد و سير نزولي اش تا هميشه ادامه پيدا کرد.
ما همچنان پاي باورمان ايستاده ايم، همين اواخر مسعود شجاعي را از تيم ملي حذفش کرديم براي بازي در تيم باشگاهي اش برابر تيمي اسرائيلي. اين بار هم عليرضا کريمي را روز مسابقه، دو بار از کشتي گرفتن، منعش کرديم تا بي مدال بيايد و افسرده قدم بزند و داريوش اقبالي گوش کند و فريادش اين باشد: «آخرين سنگر سکوته!»
در همين شب اما اسرائيلي ها شادمانه فرياد مي زدند و حال مي کردند از مدال بادآورده اي که نصيب شان شده. شايد اگر در آن وزن اصلا رقيبي از ايران حضور نداشت، اين اسرائيلي اصلا به چنين مدال باد آورده اي نمي رسيد. اگرچه دلاور ايراني هم مي توانست چنان پشت رقيبش را به خاک بمالد که ديگر عرض اندامي نداشته باشند. اينکه در وزني که کشتي گير ايراني در سالن حضور داشته، پرچم اسرائيل بالا برود، اتفاق خوشايندي نيست. کاش اقلا فکري براي اين اتفاق بکنيم. اينکه اگر مبارزه نمي کنيم، دشمن شاد نشويم و البته مهمتر از آن بياييد فکري به حال دل شکسته بچه هايي چون عليرضا بکنيم که ورزش زده نشوند و باز بتوانند به روزهاي اوج برگردند.


منبع: khabaronline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/84483/مدال مفتي که به اسرائيل داديم!
بستن   چاپ