چه خبر - قتل مرموز زن ميانسال
رسيدگي به دو پرونده جنايي در حالي در دادگاه کيفري استان تهران به اتمام رسيد که در يکي از پروندهها عامل جنايت هنوز شناسايي نشده است و قرار شد ديه مقتول از بيتالمال پرداخت شود. پرونده به بنبست رسيدهاي از مرداد سال ٨٥ با تماس تلفني زني با پليس گشوده شد. اين زن خبر داد هووي ٤٤سالهاش به نام نوشين از خانه خارج و پس از آن ناپديد شده است.
بهاينترتيب تيمي از کارآگاهان مأموريت يافتند درباره سرنوشت نوشين تحقيق کنند. هووي اين زن به پليس گفت: «من و شوهرم سالها قبل ازدواج کرديم و مشکل خاصي نداشتيم اما بچهدار نميشديم و بعد از پيگيريهاي پزشکي که انجام داديم فهميديم من توانايي باردارشدن ندارم بههميندليل خودم به شوهرم پيشنهاد کردم ازدواج کند و براي اين کار خواهرزادهام را معرفي کردم. همسرم هم اين پيشنهاد را قبول کرد و بهاينترتيب خواهرزادهام به عقد شوهرم درآمد و آنها صاحب سه فرزند شدند.
در اين سالها با هم زندگي ميکرديم اما هوويم خانه ديگري نيز داشت که راز آن را به من گفته و خواسته بود دراينباره به شوهرمان حرفي نزنم. من هم چيزي نگفتم و هوويم هر از گاهي به آن خانه ميرفت تا اينکه روز حادثه صبح به قصد رفتن به آن خانه از منزل خارج و سپس ناپديد شد».
مأموران بعد از گرفتن نشاني خانه موردنظر به آنجا رفتند و جسد نوشين را در حاليکه زير تختخواب گذاشته شده بود، پيدا کردند. آنها پي بردند اين زن ابتدا به دار آويخته و سپس جسدش منتقل شده است. از آن زمان تلاشهاي پليس براي رديابي عامل يا عاملان جنايت بيفايده بود و سرنخي بهدست نيامد تا اينکه در نهايت پرونده با درخواست دريافت ديه از بيتالمال به شعبه هشتم دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد و هيئت قضات با اين درخواست اوليايدم موافقت کردند.
پرونده دوم که با اعلام رضايت اوليايدم مقتول مختومه شد مربوط به قتلي است که خرداد ششسال قبل در جريان نزاع خياباني در شهريار به وقوع پيوست.
متهم ٢٠ساله پرونده که پيش از اين محاکمه و به قصاص محکوم شده بود، در جلسه دادگاه درباره قتل گفت: «روز حادثه من و دوستانم در خيابان داشتيم ميرفتيم که مقتول و دوستانش با موتور از کنار ما عبور کردند و ضربهاي به ما زدند. بهاينترتيب درگيري شروع شد اما با وساطت اهالي پايان يافت. بعد از آن ما قصد داشتيم به خانههاي خود برويم که خبر رسيد مقتول و دوستانش منتظر ما هستند. پيرمردي که در نزديکي ما بود و از جريان خبر داشت به من گفت براي اينکه درگيري پيش نيايد بهتر است به جاي خيابان اصلي از داخل باغ او رد شويم. ما نيز قبول کرديم اما مقتول و دوستانش که از موضوع باخبر شده بودند داخل باغ آمدند و با مشت و لگد به جان ما افتادند. من نيز براي دفاع از خودم با چاقو چند ضربه به آن پسر زدم و فرار کردم تا اينکه دو هفته بعد دستگير شدم».
دادگاه در آن زمان به قصاص متهم رأي داد و اين حکم در ديوانعالي کشور نيز به تأييد رسيد اما اوليايدم سرانجام گفتند حاضر هستند با دريافت ٩٠ميليون تومان ديه از قصاص بگذرند. آنها همچنين سفتهاي ٣٠٠ ميليونتوماني را مطالبه کردند تا خانواده متهم متعهد شوند محل زندگيشان را تغيير دهند. بعد از اينکه شروط اوليايدم انجام شد متهم از چوبه دار نجات يافت و هفته پيش بار ديگر در شعبه ٤ دادگاه کيفري استان تهران پاي ميز محاکمه رفت. او گفت: «پدرم سکته کرده و خانهنشين است. خانواده من براي پرداخت ديه تمام اموالشان را فروختند و الان شرايط خوبي ندارند بههميندليل از دادگاه تقاضا دارم من را هرچه زودتر آزاد کند تا بتوانم کنار خانوادهام باشم.»
هيئت قضات در نهايت متهم را به خاطر جنبه عمومي جرم به شش سال زندان با احتساب ايام بازداشت محکوم کردند و به اين ترتيب پسر جوان بهزودي آزاد ميشود.
منبع: روزنامه شرق