چاپ

چه خبر - کِرمي در جان شخصي وول مي خورد. به شوخي پيشنهاد ازدواج مي دهد!

لايوي پخش مي شود. گُروگُر کامنت است که بالا مي آيد. صاحب لايو پاسخ پرسشهايي راجع به ازدواج نکردشان را مي دهند. کِرمي در جان شخصي وول مي خورد. به شوخي پيشنهاد ازدواج مي دهد. آن شخص در آن لحظه يک درصد هم فکر نمي کند کسي درميان خيل آن کامنتها کامنت شوخي را ديده و آن را جدي بگيرد ولي بسياري آن کامنت ها را ديده جدي گرفته برجسته کرده و تيترش مي کنند. آن شخص به ... مي رود.
نتايج منطقي و غير منطقي داستان فوق:
يک. درست است با دوستتان شوخي داريد ولي چون برخي معتقدند نبايد شوخي داشته باشيد پس نبايد داشته باشيد.
دو. با دوستتان شوخي مي کنيد. دوستتان به شما زنگ‌مي زند و با هم به شوخي تان مي خنديد. ولي عده اي مي گويند بيجا کرده ايد شوخي کرده ايد. پس بيجا مي کنيد که شوخي مي کنيد.
سه. هيچ آدم عاقلي تا به حال به شکل جدي در لايو خواستگاري نکرده است( شايد بعدا بکند ولي تا بحال که نکرده) بنابراين شما مي توانيد خيلي جدي قيمه را بريزيد تو ماستها اما نمي توانيد خواستگاري را بريزيد در لايوها
چهار. عده اي مي گويند لايو جاي شوخي نيست. عده اي هم در پاسخ مي گويند پس جاي چيست؟
پنج. از اين پس به عبارتهايي مثل "شوخي خرکي" مي توانيد عبارت " شوخي لايوي" را هم اضافه کنيد.
شش. آدمها دوست دارند شما مثل آنها باشيد و اگر نباشيد دهانتان را آسفالت مي کنند. ولي چون در کل آدمها با هم تفاوت دارند شما نمي توانيد مثل همه بوده و رضايت همه را جلب کنيد پس تلاش بيهوده نکرده و به جاي آن آسفالت مرغوب تهيه کنيد.
هفت. برخي هم هستند که شوخي را مي فهمند و هم با شوخي، شوخي مي کنند. اينها را روي سر گذاشته و حلوا حلوا کنيد.
پ.ن : در باره مورد پنج ارجاعتان مي دهم به بسياري از کامنتهاي دوپست آخر

منبع: صفحه شخصي محمد نادري