مصاحبه تلخ با فوتباليست زن کشورمان که شايعه شد دوجنسه است!
چهارشنبه 19 مهر 1396 - 12:37:48 PM
چه خبر - فوتباليست زن کشورمان: آن دروغ ازدواجم را به هم زد!

دختر فوتباليست براي خودش کلي آرزوهاي قشنگ داشت اما افرادي سطح پايين و به شدت حقير زندگي او را از هم پاشيدند. اين دختر فوتباليست در حالي که پله هاي ترقي را يکي پس از ديگري طي مي کرد ناگهان با دروغ عجيبي درباره خودش روبرو شد، دروغي درباره دو جنسه بودن او.

اين دروغ باعث شد تا اين فوتباليست تا مدت ها خانه نشين شود. او هم موقعيت خوب خودش را در فوتبال از دست داد و هم ازدواجش به هم خورد. پس از آن به بيماري هاي اعصاب مبتلا شد و تا مدت ها قرص مي خورد. اما اکنون به زندگي عادي برگشته است. سرکار مي رود و براي مربي گري برنامه هاي زيادي دارد. اما خشم هنوز در وجودش زبانه مي کشد.

مي گويد اگر کساني که درباره او دروغ پردازي کردند را ببيند نمي داند چه عکس العملي از خودش نشان مي دهد. او در گفت و گويي از اين تجربه تلخ مي گويد. مدام به اين تاکيد مي کند که زندگي اش نابود شده اما در واقع او اين را از سر خشم مي گويد چرا که با اراده و قدرت مقابل مشکلات ايستاد و هرگز پا پس نکشيد.
چند سال داريد؟
33 سال
از چند سالگي فوتبال را شروع کرديد؟
از 17 سالگي.
نظر خانواده دراينباره چه بود؟
ابتدا جدي نمي گرفتند. پس از آن هم جدي نگرفتند. وقتي بازيکن حرفه اي شدم پدرم گفت وقتت را هدر نده. گفتم بابت بازي کردن پول مي گيرم. گفت مطمئني پول ميگيري؟ گفتم بله. گفت پس برو بچسب به کار و درآمدت. مخالفتي نبود.
در روستاي شما کسي به فوتبال بازي کردن يک دختر ايراد نگرفت؟
دقيقا همين کار کردند. اطراف روستا دختراني بودند که قبلا با من دوست بودند اما بعد از آن وقتي من را مي ديدند مي گفتند واقعا فوتبال بازي مي کني ؟ گفتم بله. بعضي از خانم ها هم مي گفتند دنبال اين چيزها نباش آينده ندارد. مادرم هم مي گفت به کارت بچسب و فوتبال بازي کن اما هر وقت ديدي که پول نمي دهند سريع بيا بيرون. پدر و مادرم برايشان اهميت داشت که از طريق فوتبال بتوانم براي خودم پول به دست بياورم و روي پاي خودم بايستم.
حالا فوتبال براي شما واقعا پول داشت؟
پول که داشت. آن زمان سه ميليون تومان مي گرفتم. اين پول براي خيلي ها خنده دار است. اما براي من که در روستا زندگي مي کردم اين پول خيلي زياد بود. در زندگي ام هر چه پول به دست آوردم پس انداز کردم و الان خوشحالم.
نخستين بار چه زماني در ليگ برتر فوتبال بانوان به ميدان رفتيد؟
سال 89 بود. هفت سال پيش. نمي دانم شايد هم يک زمان ديگر بود.
به تيم ملي هم دعوت شديد؟
بله. دعوت شدم.
حقيقت اين است که مي خواهم درباره آن اتفاق با شما صحبت کنم، موافقيد؟
گفتنش فايده اي دارد؟
قطعا دارد!
خب مي گويم...
ابتدا درباره آن شايعه بگوييد.
خودتان مي گوييد شايعه. پس واقعيت ندارد. من سال 90 بود که به مربي تيم ملي فوتبال ايران هم معرفي شدم. خيلي خوشحال بودم. روي ابرها بودم. آرزو داشتم بهترين بازيکن آسيا شوم. در روياهايم مي ديدم که جايزه بهترين بازيکن زن آسيا را مي برم. اما دو روز مانده بود بروم تهران براي اردو به من زنگ زدند گفتند نيا. گفتم چرا؟ گفتند با حضورت مخالفت شده. آن روز تا چند ساعت از شدت ناراحتي روي پله هاي حياط خانه مان نشستم. اول کلي گريه کردم بعد بي حرکت شدم.
نپرسيديد چرا؟
خيلي پرسيدم اما چند روز بعد از مربي باشگاه مان چيز وحشتناکي شنيدم. متوجه شدم دليل خط خوردن من از تيم ملي اين بوده که گفته اند من دو جنسه هستم. باورم نمي شد. اصلا سر در نمي آوردم. من که از چيزي خبر نداشتم. حتي عقلم نرسيد که مي توانم ادعا کنم بياييد آزمايش بدهم. مربي ام مدام من را جلو مي انداخت. مرتب به من ياد مي داد چکار کنم.
چرا بايد چنين شايعه اي درست مي کردند؟
نمي دانم. من خيلي هيکلي و قوي هستم. اما ابدا مشکل آن جوري ندارم. گويا يکي از هم تيمي هاي من وقتي مورد توجه مربي تيم ملي قرار نگرفت به ديگران گفته اين نره غول (منظورش من بودم) بايد به تيم ملي دعوت شود آنوقت من نه. بعد به ديگران گفته بود که بعيد نيست اين از آن دو جنسه هاي فوتبال باشد. آن ياوه گو را از باشگاه اخراج کردند. الان زن دوم شده و با بدبختي زندگي مي کند. خدا بدجوري پس کله اش زد! مدير و مربي باشگاه از من دلجويي کرد اما من واقعا دلم شکسته بود.
از اتفاقات بعدي بگوييد؟
با پسر پسرعموي مادرم نامزد کرده بودم. قرار بود عقد کنيم. از سر سادگي همه چيز را براي اين نامرد( نامزدم) تعريف کردم. پس از مدتي او مدام بهانه گرفت و در نهايت عقد را به هم زد. بعد گفته بود من دو جنسه هستم. اين را به همه گفت. آبرويم را برد. هستي ام را برد. جواني ام را نابود کرد. بدبخت شدم. ديوانه شدم. (به شدت گريه مي کند) روزي سه بار قرص اعصاب مي خوردم. حالا شده بودم دختري که مشکل دارد. آن دروغ زندگي ام و آينده ام را نابود کرد.
چرا شکايت نکرديد؟
براي اينکه ساده بودم. حماقت کردم. من از سر خانم (....) نمي گذرم. از سر (....) هم نمي گذرم. خدا هزاران بار لعنتشان کند. (در اينجا اسامي هم تيمي و برخي از مسئولان فدراسيون و البته برخي مربيان سابق تيم ملي را مي آورد). از صميم قلب آرزوي بدترين اتفاقات را براي اين افراد دارم.
ديگر به فکر ازدواج نيفتاديد؟
با آن دروغي که پشت سر من گفتند ازدواج در روستاي کوچک ما ديگر سخت است. ديگر 33 سال دارم. ميخواهم به (....) بروم و آنجا زندگي کنم. البته برادرم هم آنجاست.
پسر پسرعموي مادرتان که قرار بود با او ازدواج کنيد چه شد؟
به هم خورد ديگر. او ازدواج کرد. چند بار ديدمش. يک بار داداش هايم به او حمله کردند و کتکش زدند! حقش بود. خدا لعنتش کند که زندگي من را تباه کرد. الان ازدواج کرده. کارگر فصلي است. وضع مالي بدي دارد. شنيدم بچه هم دارد. از سرش نمي گذرم.
الان چه مي کنيد؟
پس از مدتي به فوتبال برگشتم. اما ديگر آن ذوق آن چناني در دل من نبود. ديگر به تيم ملي نرسيدم. کم کم از ليگ برتر هم بيرون رفتم. رفتم ليگ هاي پايين تر. اما درسم را ادامه دادم. خدا را شکر پدر و مادر و داداش هايم مثل کوه پشتم بودند. الان ليسانس علوم اجتماعي دارم. در جايي هم مشغول به کار هستم ، در يک درمانگاه منشي هستم. روي پاي خودم ايستاده ام. ولي باز هم براي آينده ام برنامه دارم. در کلاس هاي مربي گري هم شرکت مي کنم. مي خواهم مربي شوم. دلم مي خواهد حقم را از همه بگيرم. مي خواهم مربي تيم ملي بشوم.
شما روي پاي خودتان ايستاده ايد ، سرکار مي رويد و برنامه هاي خيلي خوبي براي آينده تان داريد. درستان را هم که خوانده ايد. از يک روستاي دور افتاده هم به سطح فوتبال حرفه اي هم رسيديد. پس چرا مي گوييد زندگي تان نابود شده؟ شما با قدرت با مشکلات جنگيديد.
حق با شماست. من در تمام عمرم تلاش کرده ام. اما گاهي اوقات به گذشته که فکر مي کنم دلم مي شکند و آنقدر عصباني مي شوم که آتش مي گيرم. هميشه سعي کرده ام تلاش کنم. از اينکه در خانه بنشينم و هيچ فايده اي نداشته باشم بدم مي آيد. مي خواهم کار کنم. زندگي کنم. باز هم درس بخوانم. ازدواج کنم. در کنار تمام اينها اما دلم صاف نمي شود. نمي بخشم. هيچ وقت ، هيچ وقت، هيچ وقت...
منبع: jamejamonline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/81324/مصاحبه تلخ با فوتباليست زن کشورمان که شايعه شد دوجنسه است!
بستن   چاپ