چه خبر - اقتضائات سلبريتي بودن...
در هفته هاي اخير که اسم «آزاده نامداري» و «محسن افشاني» بهدليل انتشار عکسهاي غيرمتعارف خصوصيشان، بر سر زبانها افتاد، توجيهات و انکارهاي عجيب و غريبشان ماجرا را پيچيدهتر و کاربران فضاي مجازي را کنجکاوتر کرد. در ادامه اين روند، توضيحات عجيب ساره بيات درباره جريان عکس نامتعارفش با رضا قوچاننژاد هم بيش از آن عکس، توجهات را جلب کرد. بههرحال در دنياي امروز، حفظ حريم شخصي نهتنها براي افراد سرشناس که براي ما آدمهاي غيرمشهور هم کار راحتي نيست اما غير از سازش با مقتضيات دنياي جديد و حواسجمع بودن، چه کاري ميشود کرد؟ بهترين واکنش دربرابر منتشر شدن يک عکس يا فيلم از زندگي شخصيمان چيست؟ سکوت؟ توضيح؟ توجيه؟ عذرخواهي؟ يک روانشناس و يک جامعه شناس پاسخ ميدهند.
يادداشت رضا زيبايي، روانشناس باليني در باب شهرت و خير و شر آن
اين روزها جنجال هايي بر سر انتشار تصاوير خصوصي برخي چهره ها، نقل و نبات صفحات اجتماعي شده، نقل ونباتي شيرين براي مهمانان ناخوانده و تلخ و زهرآگين براي ميزبان مستأصل. اينکه چه ميشود گاه فردي مشهور عمدا يا سهوا چنين ميکند و برخي هم مترصد و در کمين به او حملهور ميشوند، يکي از موضوعات جامعه ماست. يکي از پيامدهاي زندگي شهري و نسبتا مدرن، گاه رفاه و فراغت افراطي براي برخي اقشار جامعه است و از سويي يکنواختي، فقر تفريح، لذت هاي طبيعي و ميل به لذتطلبي براي اقشار متوسط و فقير. اين دو عامل فراغت بيش از حد در برخي اقشار مرفه و ميل به سرخوشي کاذب در برخي اقشار پاييندست، ترکيب ناميموني ايجاد ميکند که به آن «ساديسم اجتماعي» ميگويند؛
آزردن ديگري براي تفريح و فراغت. حال مهم نيست سوژه چه باشد و فرد قرباني کيست و چرا مرتکب چنين رفتاري شده، بلکه مهم پر شدن وقت، تخريب و عقدهگشايي، کسب لذت کاذب و ترشح «آدرنالين» است. تأکيد ميکنم که اين رفتارها در همه جوامع کنوني بشري وجود دارد و ما نيز مستثنا نيستيم منتها ميزان شيوع آن در جامعهاي به جامعه ديگر فرق دارد و رابطه مستقيم با ميزان کلي سلامت روان جامعه دارد.
هرچه افراد جامعهاي افسردهتر، ناکامتر و خشمگينتر باشند، به همان نسبت، اينگونه ابراز خشمهاي به ظاهر متمدنانه شيوع بيشتري دارد و برعکس. و اما آن سوي قضيه فرد قرباني چه ميکشد و چه بايد بکند؟ هرچه دفاع بيشتري کند، متهمتر مي شود و در اين غرقاب، غرقتر! بهترين دفاع گاه سکوت است و گاه يک عذرخواهي کوتاه بدون هيچ توجيهي. بي شک ديده و خواندهايد که هر جمله و عبارت توجيهي فرد قرباني مسبب حملات بي شمار بعدي به او بودهاست؛ حملاتي که گاه رنجش بيشتري از خود واقعه اصلي براي فرد به ارمغان ميآورد. نکته کليدي در اين توصيه اين است که ما وقتي به مناظره و گفتوگو با فرد يا افرادي ميپردازيم که «موضوع» و «روشِ» گفتوگو مشخص است، در حاليکه در جنجال هاي صفحات اجتماعي موضوع و روش را هر فرد به سليقه و منطق خود مشخص ميکند و سپس بر تير و کمان خود مينوازد. در چنين فضايي، تلاشهاي بيوقفه فردي که عکس و فيلمي از او منتشر شده، سند و مدرک آوردن، توصيف، توضيح و تعريف کردن از خود و سابقه خود، متأسفانه همه و همه خوراک جديدياست براي گروه قليل مترصدان و شکارچيان بيکار و سرخوش صفحات اجتماعي که باز بر فرد بتازند. پس بهتر است در چنين شرايطي علاج واقعه قبل از وقوع کنيد و با سکوت خود و يا يک عذرخواهي کوتاه مجالي براي آنها نگذاريد. البته اين امر بهواقع نيازمند خويشتنداري فرد قرباني و از همه مهمتر دوري و پرهيز از خواندن و شنيدن زهر نوشته هاي آن گروه معلومالحال است. روش دوري و فرار که برخي افراد مشهور از ابتداي ورود صفحات اجتماعي به کار گرفتهاند هم برگرفته از اين تجربيات اجتماعي و تاريخي بودهاست که عطايش را به لقايش بخشيدهاند؛ حالا درست و غلطش بماند ولي گاه آدم ناچاراست يک غلطي بکند ولي فردا به صد غلط کردن نيفتد. به اميد روزي که کثرت شعور اجتماعي بر قلت بيشعوري اجتماعي چنان غالب شود که چنين اتفاقاتي مثل رعدي گذرا باشند و هرگز هيچ هموطني احساس قرباني شدن نکند و حتي اگر اشتباهي کردهاست جامعه ايراني و ايماني ما فرصت جبران و برگشت را به او بدهد و نه مطرود شدن و تحقير را.
يادداشت دکتر حامد بخشي، جامعهشناس و عضو هيئت علمي دانشگاه
چندوقت پيش مجموعه عکسهايي از «آزاده نامداري» بدون روسري منتشر شد؛ درجايي که يک فضاي سبز عمومي به نظر ميرسيد و گويا ديگراني (غيراز محارم او) حضور داشتند. او در ويدئويي انتشار اين تصاوير را تقبيح کرده و آن را زير پا گذاشتن حريم خصوصي دانسته و توضيح داده که در جمع محارم بودهاست (توجيهي که به نظر خلاف واقع ميآيد).
چندي پيش هم «بهاره رهنما» از انتشار خبر جدايياش از «پيمان قاسمخاني» ابراز ناراحتي و آن را دخالت در زندگي خصوصياش قلمداد کردهبود. همان زمان «مهناز افشار» با اشاره تلويحي به رهنما، به درستي بيان کردهبود که اقتضائات سلبريتي بودن را بايد پذيرفت، از جمله اينکه نميشود سلبريتي بود و از مزايايش منتفع شد و از سويي درباره جنبه هاي منفي اين شهرت ابراز ناراحتي کرد.
يکي از اموري که امروزه حساسيت و تأکيد زيادي بر روي آن وجود دارد، حريم خصوصي و مسئله دخالت نکردن به اين حريم است. در گذشته مرزهاي محکمي بين حريم خصوصي و عمومي برقرار نبود. زندگي خانوادگي افراد در عين خصوصي بودن، عمومي هم بود. روابط زن و شوهر يا مسائل خانوادگي به راحتي در ميان همسايهها و افراد محله منتشر ميشد؛ اين موضوع گرچه ممکن بود ناراحتي شخصي را که جنبههاي مگوي زندگياش برملا شدهبود، در پي داشتهباشد اما فرد تصور نميکرد که حقي از او تضييع شده يا به حريم خصوصياش تجاوز شدهاست. دنياي جديد اما همراه با تأکيد بر حريم خصوصي است.
مسائل خويشاوندي و خانوادگي و بهطور کلي هر آنچه فرد (درچهارچوب عقل و شرع) پنهان از عموم انجام ميدهد، به شرط آنکه آسيبزننده به ديگران نباشد، جزو حريم خصوصي فرد شمرده ميشود و اجماع عمومي بر انتشار نيافتن و برملا نساختن آن است. با استفاده از استعاره نمايشي «گافمن» ميتوان گفت امروزه انسانها از حق پنهان نگاه داشتن «پشت صحنه» خود برخوردار شدهاند؛ پشت صحنه از آنجا که مخفي نگاه داشته ميشود، اطلاع يافتن از آن جذابيت دارد. وسوسه از زندگي خصوصي ديگران سر در آوردن، همواره وجود دارد، هر چند تقبيح عمومي آن در جامعه جديد، به کنترل آن منجر شدهاست؛ اين وسوسه بهويژه درباره افراد مشهور بيشتر است. سلبريتيها سبک زندگي خود را در معرض ديد عموم ميگذارند و از اين راه بر شهرت و منافع خود ميافزايند.
به درخواست رسانهها مبني بر آشکار کردن و توصيف زندگي خصوصي خود، نظير رابطه با همسر و خانواده، نگرشها و نظرات زندگي خصوصي، پاسخ مثبت ميدهند و به نوعي مرزهاي حريم خصوصي خود را به روي عموم مردم ميگشايند و اجازه ميدهند تا بهصورت کنترلشده ديگران از بخشي از حريم خصوصيشان مطلع شوند؛ بهاين ترتيب، مرزهاي حريم خصوصي سلبريتيها به صورت خودخواسته توسط خودشان عقبتر ميرود. زماني که آن ها بخش هايي از زندگي خود را به جلوي صحنه ميآورند، ديگر نميتوان انتظار داشت اين امور به دلخواه شان به پشت صحنه برود. براي مثال، زماني که يک سلبريتي اخبار مربوط به پيوند زناشويي خود را منتشر ميکند، اين امر عمومي مي شود؛
در نتيجه، نميتواند انتظار داشتهباشد خبر ازدواج او امر عمومي باشد اما خبر طلاق او همچنان امر خصوصي بماند. همينگونه است زماني که يک سلبريتي نحوه پوشش خود در مکانهاي عمومي را به عنوان يک امر عمومي منتشر ميکند، اين مقوله در هر دو حالت -مطلوب و نامطلوبِ سلبريتي- ديگر جزو حريم عمومي شده است. در نتيجه شکايت از اينکه چرا پوشش او در مکان عمومي در جايي ديگر که دلخواه سلبريتي نيست و صدمه زننده به اوست، انتشار يافتهاست راه به جايي نميبرد. اينها اقتضائات سلبريتي بودن است. نميتوان بخشي از آن را گرفت و بخشي ديگر را پس زد. نميتوان از انتشار اخبار جذاب آن منتفع شد و از نشر اخبار نامطلوب و رسواگر در همان زمينهها شکايت کرد؛ اينها دو روي يک سکهاند. انتشار اخبار سلبريتيها بخشي از يک مبادله فرهنگي است که هر دو طرف بر روي آن توافق کردهاند. جامعه از جذابيت اخبار آنها بهرهمند ميشود و سلبريتي با آن به شهرت بيشتر و انتفاع دست مييابد، اين امري غيرطبيعي نيست اما بايد بهخاطر داشت زماني که چنين قرارداد نانوشته اي منعقد ميشود، اخبار دلخواه و غيردلخواه سلبريتي در حوزههاي عموميشده، هر دو را در بر ميگيرد و نميتوان بخش غيردلخواه آن را جدا کرد.
منبع: روزنامه خراسان
http://www.CheKhabar.ir/News/81170/محسن افشاني, ساره بيات و آزاده نامداري پس از انتشار تصاويرشان چه بايد مي کردند؟