افشاگري گلپا عليه شجريان دو رسانه اصلاح طلب و اصولگرا را همسو کرد!!
جمعه 31 شهريور 1396 - 1:07:08 PM
چه خبر - استقبال همزمان کيهان و شرق از مصاحبه گلپا عليه شجريان

روزنامه «کيهان» افشاگري گلپا بخصوص درباره دهه 60 را گواهي بر نقش جمهوري اسلامي در مطرح کردن شجريان دانسته و بر اين مبنا ژستهاي اپوزيسيون وي را زير سوال برده است
روزنامه «شرق» هم سخنان گلپا را در درازمدت به نفع موسيقي دانسته و آن را عاملي دانسته بر اينکه بازار مريد و مرادبازي برچيده شود.
ابتدا گزارش روزنامه «کيهان» درباره اين افشاگري را بخوانيد:
انتقاد يک خواننده از تزوير شجريان
يک خواننده که خود البته پيش از انقلاب سابقه همکاري با دربار را داشت، از تزوير و دورويي شجريان انتقاد کرد.
اکبر گلپايگاني در گفت وگو با روزنامه قانون عنوان کرد:
«قبل از بالا گرفتن اعتراضات مردمي عليه حکومت پهلوي، آقاي شجريان به هيچ وجه جايگاه برجسته امروز خود را بين خوانندگان هم‌دوره خود نداشت. ايشان با حکومت پهلوي هم مشکلي نداشت و در جشن هنر شيراز هم به اجرا مي‌پرداخت. اما بعد از واقعه 17 شهريور، ايشان و برخي ديگر از فضاي سياسي آن دوره براي مطرح کردن هنر خود استفاده کردند… بعد هم که انقلاب شد به شکل انحصاري ميدان‌دار شدند و به ناگاه به کانون توجه تبديل شدند. به‌خصوص طي دهه 60 … آقاي شجريان با جهت دادن ديگران به تقليد از خود ايشان، يک موقعيت استادي انحصاري براي خود به وجود آورد. لذا موقعيت انحصاري ايشان، تنها به خاطر ابتکار و خلاقيت هنري نيست، بلکه به‌دليل انحصاري است که توسط حکومت به وجود آمد.»
اين سخنان در حالي است که محمدرضا شجريان هميشه سعي دارد ژست اپوزيسيون بگيرد و با تخطئه انقلاب اسلامي مردم ايران و نقش آن در مطرح شدنش در فضاي هنري ايران خود را تافته‌اي جدا بافته معرفي کند که تنها به دليل ويژگي‌هاي شخصي و هنري‌اش مورد استقبال مخاطبانش قرار گرفته است. در واقع‌ با اين اظهارات اکبر گلپايگاني مشخص مي‌شود اين نظام مقدس جمهوري اسلامي بوده که با فراهم کردن شرايط براي امثال شجريان سبب شهرت آنها شده و اکنون شجريان نمک خورده و نمکدان مي‌شکند و به اسلام و جمهوري اسلامي حمله مي‌کند.
گفتني است، پيش از اين نيز موسيقيدان‌هاي ديگري همچون مرحوم محمدرضا لطفي به انتقاد از شجريان پرداخته بودند.
⇓⇓⇓
حالا يادداشت روزنامه «شرق» را در اين باره بخوانيد:
حاشيه‌اي بر سخنان استاد اکبر گلپايگاني
سخنان استاد اکبر گلپايگاني و گله‌هايش از استاد شجريان بازتاب بسياري داشت و محل بحث و نزاع مخالفان و موافقان قرار گرفته است. لب کلام ايشان اين است در دوره‌اي که جريان حفظ و اشاعه و چاووش، سردمدار موسيقي در کشور بود و حتي نهادهاي دولتي به نوعي در سيطره آنها قرار داشتند و گفتمان آنها گفتمان مسلط بود، جفاهايي بر او و گروهي از اهل موسيقي رفت. در اين ميانه چهره‌هايي مانند استادان شجريان، هوشنگ ابتهاج، لطفي و عليزاده، يا سکوت کردند يا به تأييد اين رفتار پرداختند و با عنوان‌هايي همچون موسيقي درباري و کاباره‌اي و …آنها را از ادامه فعاليت باز داشتند يا اينکه حرکتي در دفاع از همکاران سابق خود صورت ندادند. نتيجه سخنان استاد گلپا اين است که اين گروه از اهل موسيقي خود انحصارگر بودند.
اين سخنان البته از جهاتي در درازمدت به نفع موسيقي است و سبب مي‌شود تا از فرد هنرمند و نه خود هنر، قدسيت‌زدايي شود و بازار مريد و مراد بازي و شمع و قبله جمع‌بودن برچيده شود. تبعات دنياي مدرن يکي‌اش همين است که به قول مارکس «هر‌آنچه را که سخت و استوار است دود مي‌کند و به هوا مي‌فرستد»؛ ازجمله اين سختي و استواري، داشتن نگاه اخلاقي به هنرمند است. يعني هنرمندي که در بعد زيبايي‌شناسي، اثرش، روح‌ها را به نوازش و خلجان وامي‌دارد، مي‌تواند لزوما فرد منصفي نباشد، حقوق ديگران را ناديده بگيرد، دچار عجب و غرور و خودپسندي شود، آدم دهان‌بين و دمدمي‌مزاجي باشد و ثبات رأي نداشته باشد، به دنبال منافع شخصي باشد و در کار صنفي و جمعي نظر و منافع خود را بر ديگران ترجيح دهد. تمامي اين خصايل انساني‌اند و همه ما به آن دچاريم و بايد موقعيت و فرصتش فراهم شود تا مورد محک و سنجش قرار‌ گيريم. هنرمندان به دليل آنکه زير ذره‌بين افکار عمومي قرار دارند، کوچک‌ترين خطاي اخلاقي آنها ناديده گرفته نمي‌شود.
اين البته در هنر شرقي بروز و ظهور دارد که هنر فرد، هنگامي متعالي مي‌شود که فرد از منظر اخلاقي نيز داراي توازن باشد، اما تاريخ نشان داده که اين‌گونه نيست. نمونه‌اش در همين ايران معاصر خودمان مي‌توان به رکن‌‌الدين‌خان مختاري اشاره کرد که موزيسين قهاري بود و آثارش هنوز بازنوازي و اجرا و حتي در هنرستان موسيقي درس داده مي‌شود. او همان سرپاس مختاري است که در دوره رضاشاه رئيس‌پليس پايتخت بود و جان‌هاي بسياري را ستاند و اتفاقا بسيار به گل و گياه هم علاقه‌مند بود و البته از سوي ديگر اهل رشوه‌گرفتن نبود. اما خشونت او سبب شد تا بزرگي همانند روح‌الله خالقي در کتاب سرگذشت موسيقي از وجه شخصيتي او به‌نيکي ياد نکند. اما با اين همه کمتر کسي است که از ساخته‌هاي رکن‌الدين‌خان مختاري لذت نبرد.
در چنين فضايي بر مخاطب موسيقي است که بي‌اعتنا به اين‌گونه مجادلات از هنر افراد هنرمند لذت ببرد و اخلاق و چپ و راست‌شدن آنها در سياست را با لذت هنري درنياميزد. شخص نگارنده که چنين توفيقي را نصيب برده است که ساز و نواپردازي و آوازخواني يک استاد موسيقي را از کارکرد‌هاي اجتماعي‌، سياسي، فرهنگي و اخلاقي‌اش جدا مي‌بيند. به‌همين‌دليل با توجه به اينکه شايد در برخي ديدگاه‌ها با استاد گلپايگاني سر مرافقت داشته باشم، اما از تک‌تک آوازهاي استاد شجريان لذتي بي‌حد و حصر مي‌برم. در هفته گذشته اتفاقا سه آواز بسيار زيبا از سه بزرگ موسيقي شنيدم (گلپا، ايرج و شجريان) که هر کدام طعم و رنگي متفاوت دارند و لذت هنري وافر به آدمي مي‌بخشند. به مخاطبان هم توصيه مي‌کنم اگر دنبال هنرمند پاک‌نهاد مي‌گرديد، در زمين دنبالش نباشيد. اما هنر پاکيزه که روح را جلا مي‌بخشد را تا بخواهيد مي‌توانيد بشنويد و نظاره کنيد.

اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : حمله تند گلپا به استاد شجريان: او چوب لاي چرخ همه مي گذاشت!


منبع: cinemajournal.ir/روزنامه شرق/ روزنامه کيهان

http://www.CheKhabar.ir/News/80024/افشاگري گلپا عليه شجريان دو رسانه اصلاح طلب و اصولگرا را همسو کرد!!
بستن   چاپ