هيولاي تئاتر, قاتل جوايز سينمايي
جمعه 24 شهريور 1396 - 12:07:44 PM
چه خبر - بازيگري که خاک صحنه را به توبره کشيد!

 1. چند سال پيش بود که نامش بين مخاطبان حرفه‌اي تئاتر دهان به دهان چرخيد. يک جوان کم سن و سال که نه حالا قد و قواره‌ي خاصي داشت و نه زيبا و دلربا بود، از اين نظر خيلي هم معمولي بود، اما بازيگر بود، بازيگري که به اصطلاح خاک صحنه را به توبره مي‌کشيد. تعريفش زياد شنيده مي‌شد و حتي اسمش تو دفاتر سينمايي و پروژه‌هاي تلويزيوني هم مطرح مي‌شد، اما شايد به خاطر نداشتن همان المان‌هايي که مدنظر سينمايي‌هاست کسي جدي‌اش نمي‌گرفت؛ البته کافي بود پاي يکي از تئاترهايش مي‌نشستي تا مي‌ديدي که چه اعجوبه‌اي است؛ عجوبه‌اي که داشت آرام آرام از همان صحنه‌هاي تئاتر خودش را به همه تحميل مي‌کرد.
2. در تئاتر براي خودش اسم و رسمي در کرد، خيلي هم درست و صحيح مسير اين اسم و رسم در کردن را طي کرد. به واسطه‌ي همين درخشش از طرف کارگردان‌هاي معتبر تئاتر دعوت به کار شد و از همين فرصت‌ها نهايت استفاده را برد و نقش‌هايش را آنچنان درست و قوي بازي کرد که نگاه تماشاگر را در سالن تئاتر به سمت خود مي‌کشيد، شايد خيلي‌ها که او را نمي‌شناختند وقتي بازي حيرت‌انگيزش را روي سن مي‌ديدند، بروشوري – در همه‌ي تئاترها هنگام ورود به سالن يک بروشور در اختيار تماشاگر قرار مي‌گيرد که در آن اطلاعات آن نمايش همراه با نام بازيگران و نقش‌هايشان آمده – را که در دست داشتند، در تاريکي سالن به زحمت و با نور موبايل چک مي‌کردند تا ببينند نام بازيگري که اين‌چنين حيرت‌زده‌شان کرده چيست. آن‌ها به يک اسم مي‌رسيدند، نويد محمدزاده.
3. خيلي از کارگردانان سينما از تئاتربين‌هاي حرفه‌اي هستند، دليل اصلي تئاتر ديدنشان هم کشف بازيگر از بين جوان‌هايي است که اسمشان فراتر از قاب تئاتر نرفته است. معمولا اين کارگردان‌ها در فيلم‌هاي که در جريان اصلي و به اصطلاح بدنه‌ي سينما توليد مي‌شود، نمي‌توانند اين قبيل بازيگران را به تهيه‌کننده‌ها تحميل کنند، بازيگراني که مسير تئاتر به سينما را با ميانبر تلويزيون طي مي‌کنند، حالا شايد در مسير تلويزيون نابود بشوند و به فنا بروند، شايد هم شانس بياورند و ديده شوند و بتوانند خودشان را به تهيه‌کننده‌ها و کارگردان‌هاي سينما تحميل کنند؛ مسيري که بازيگراني مثل امير جعفري، محسن تنابنده، احمد مهران‌‌فر، پانته‌آ بهرام و.... پيمودند و از تئاتر به تلويزيون رفتند و بعد از درخشش در آن‌جا به سينما آمدند اما اين اتفاق در خصوص نويد محمدزاده نيفتاد و او بدون غلتيدن در وادي تلويزيون به عنوان يک استعداد به سينما معرفي شد. شانس او اين‌جا بود که مورد انتخاب رضا درميشان قرار گرفت؛ کارگرداني که داشت در سينماي به اصطلاح مستقل فعاليت مي‌کرد؛ سينمايي که دو دوتا چهارتاي سينماي حرفه‌اي را ندارد و حياتش به حضور بازيگر استار گره نخورده است. درميشان، او را از دل همان تئاترهاي که در آن مي‌درخشيد براي «عصباني نيستم» انتخاب کرد.
4. اولين برخورد مخاطب حرفه‌اي سينما با نويد محمدزاده، در همين «عصباني نيستم» اتفاق افتاد، يک جوان عاصي و عاشق، که دائم درحال فرو نشاندن طغيانش بود، او آنچنان در اين فيلم درخشيد که هيئت داوران از بين همه‌ي ستاره‌هاي ريز و درشتي که در جشنواره‌ي سي و دوم بودند، نام او را به عنوان بازيگر منتخبشان معرفي کردند، اما اتفاقات حاشيه‌اي مانع از اين شد تا محمدزاده به سيمرغي که استحقاقش را داشت، برسد و اين جايزه به اجبار به نفر دوم منتخب هيئت داوران تعلق گرفت.
5. نويد در عصباني نيستم‌ درخشيد و جايزه را هم مال خودش كرد، اما حواشي جشنواره‌ي‌ سال 92 و انصراف دقيقه‌ي نودي و اجباري «عصباني نيستم» از بخش مسابقه، او را از جايزه‌اش دور كرد و جشنواره يك سيمرغ به او بدهكار شد تا دو سال بعدتر كه با سه فيلم «ابد و يك روز»، «لانتوري» و «خشم و هياهو» همه را مجاب كرد تا سيمرغ را به او بدهند. نويد از آن روز به بعد در حال دروكردن همه‌ي جوايز است و در اين مسير به هيچ بني‌بشري هم رحم نمي‌کند. او مي‌درخشد و جايزه مي‌گيرد و حالا هم مسيرش را به سمت جايزه‌هاي بين‌المللي كج كرده تا درخشش را جهاني كند.


منبع: telegra.ph

http://www.CheKhabar.ir/News/79563/هيولاي تئاتر, قاتل جوايز سينمايي
بستن   چاپ