چه خبر - صدرعاملي : با امام راحل به تهران آمدم
شامگاه سهشنبه 21 شهريور همزمان با پايان روز ملي سينما، رسول صدرعاملي کارگردان و فيلمنامهنويس مهمان برنامه «خندوانه» با اجراي رامبد جوان شد.
صدرعاملي در ابتدا گفت: «اين سرزمين، زماني سرزمين شعر بود و شاعران را ميشد در همه شهرها و همه محلهها ديد ولي الان شده سرزمين سينما و از هر دو نفر يکيشان ميخواهد فيلم بسازد. من صبحها که از خانه بيرون ميآيم از مردم محلهمان تشکر ميکنم که هنوز فيلمي نساختهاند!»
او که به استعداديابي در سينما مشهور است در مورد تست بازيگري تازهترين اثرش توضيح داد: «بخش دردناک ماجرا اين جاست که در طول روند گرفتن تست بازيگري، 11 نفر برايم ماندند که همگي عالي بودند، ولي فقط دو نفرشان را ميخواستم و ناچار بودم با 9 نفرشان خداحافظي کنم و خيلي تلخ بود. همگي اينها صورتهايي دارند بدون کوچکترين دستکاري و تغيير و من گمان ميکنم تماشاگرمان خيلي وقت است که حسرت ديدن يک صورت باطراوت، دستنخورده و طبيعي را به دل دارد.»
نويسنده فيلمنامه «ميخواهم زنده بمانم» ادامه داد: «براي آرتيست شدن لازم نيست شکل لب و لوچهتان را عوض کنيد يا اندامتان، وقتي به اين يقين رسيديد که هيچ کس شبيه شما نيست و در کل جهان همين يک دانه از شما وجود دارد، واقعا آرتيستيد.»
در ادامه رامبد جوان به چهرههايي اشاره کرد که صدرعاملي به واسطه فيلمهاي مختلفش به سينماي ايران معرفي کرده، از جمله؛ کتايون رياحي (پاييزان)، ترانه عليدوستي و نگار جواهريان (من ترانه 15 سال دارم)، پگاه آهنگراني (دختري با کفشهاي کتاني)، طناز طباطبايي و خاطره اسدي (ديشب باباتو ديدم آيدا) و... سپس به شوخي از او پرسيد چرا فقط به دنبال دخترها ميرود؟ و صدرعاملي جواب داد: «شايد چون احساس کردهام پرداختن به مفاهيم و دغدغههاي ذهني دختران سرزمينمان، حياتيتر از پسرانمان است و شايد چون قصههايشان دراماتيکتر است.»
سپس رامبد جوان، صدرعاملي را به 33 سال پيش و دوران ساخته شدن «گلهاي داوودي» در سال 1363 برد و اين کارگردان سينماي ايران گفت: «در سال 63، «گلهاي داوودي»، «عقابها» و «شهر موشها» براي اولين بار بعد از انقلاب کاري کردند که مردم جلوي سينما صف ببندند. آن موقع هزينهاي که صرف ساخت اين فيلم شد هشت ميليون بود و 21 ميليون فروخت.»
کارگردانِ «هر شب تنهايي» در مورد ديدارش با امام خميني (ره) در سال 57 در پاريس هم گفت: «من از سال 52 تا 59 خبرنگار روزنامه اطلاعات بودم. سال 57، 21 سالم بود و براي تحصيل در رشته جامعهشناسي در دانشگاهي در شهر مونتپليه فرانسه به سر ميبردم که خبر آوردند تلگرامي برايم رسيده، سردبير اطلاعات از من خواسته بود براي تهيه گزارش به پاريس و نزد امام خميني بروم. در اتاقم را قفل کردم که شب برگردم ولي برنگشتم.»
صدرعاملي ادامه داد: «امام خميني در پاريس در ساختماني هشت طبقه سکونت داشتند و به علت اعتراض همسايهها به رفت و آمد زياد ملاقاتکنندگان با امام در اين ساختمان، تصميم گرفتند به نوفل لوشاتو بروند که من هم همراه ايشان رفتم. سه ماه بعد هم که ميخواستند به ايران برگردند، ديديم نميشود از آمدن با آن پرواز معروف اير فرانس گذاشت و در پاريس ماند.»
او افزود: «بعد از آن با امير قويدل «خون بارش» را ساختيم که قرار بود يک فيلم کوتاه شود و فيلم سينمايي از آب درآمد. برگشتم پاريس، 9 ماه آن جا بودم که جنگ شروع و يکي از برادرهايم شهيد شد. آمدم تهران و پدرم بعد از آن گفت پاريس نرو و من هم ماندم.»
کارگردان «زندگي با چشمان بسته» در مورد امام خميني (ره) فرمود: «ايشان نه افتادن اسمشان روي زبانها برايشان اهميت داشت و نه و شهرت و نه آنچه در اطرافش در حال وقوع بود. او يک هدف داشت و براي رسيدن به آن تلاش ميکرد، هيچ وقت هم دروغ نگفت و اينکه ميگويند امام گفته آب و برق را مجاني ميکنيم اصلا صحت ندارد و در مورد حجات هم نظرات بسيار خوبي داشتند.»
او در مورد تازهترين اثرش که با فاصلهاي هشت ساله از فيلم قبلياش خواهد ساخت و در مورد اين فاصله طولاني هم توضيح داد: «منتظر اتفاقي خاصي بودم و چيزي که دوست داشته باشم در موردش فيلم بسازم، از طرف ديگر وقتي براي آثار قبليتان هورا کشيدهاند، براي ساخت کار جديد ترسو ميشويد و محافظهکار و فکر ميکنيد نکند اشتباهي بروم. اين فيلم براساس قصهاي از پرويز شهبازي شکل ميگيرد که اسمش «چشم عروسک» بود که من گذاشتمش «سال دوم دانشکده من» به تهيهکنندگي مسعود ردايي و با فيلمبرداري هومن بهمنش.»
منبع: خبرآنلاين
http://www.CheKhabar.ir/News/79471/رسول صدرعاملي- اين که ميگويند امام گفته آب و برق را مجاني ميکنيم، صحت ندارد