چه خبر - به صحت و سقم رجال سياسي هم نمي‌شود اعتماد کرد
قانون در صفحه طنز خود نوشت: واقعا بد زمانه‌اي شده و ديگر حتي به صحت و سقم رجال سياسي هم نمي‌شود اعتماد کرد. يک زمان بود که ملت براي کلاهبرداري خودشان را علي دايي يا حسين رضازاده معرفي مي‌کردند. همين الان هم اگر رضا پرستش کمي روي زبان انگليسي‌اش کار کند، هستند کساني‌که او را از مسي واقعي تشخيص ندهند. اما گويا اين روزها علاوه‌بر ورزشکاران حتي وزير وزرا هم نسخه fake پيدا کرده‌اند. يک چيزي تو مايه‌هاي گوشي s8 سامسونگ که اصلش حدود دو ميليون و نيم قيمت دارد ولي طرح آن را مي‌شود به حدود 250 هزارتومن خريد! اما مساله‌اي که اين وسط مطرح مي‌شود اين است که حالا خود بدل رضازاده شدن را مي‌شود توجيه کرد اما واقعا وضعيت فازي کسي که انتظار داشته وزير امور خارجه کشور برايش ويزا بگيرد چيست؟ خدايي انسان بايد به چه مرحله از پوچي، نااميدي و نهيليسم برسد که يک نفر به او بگويد: «من جواد ظريفم! سه ميليون بده تا برم مذاکره کنم با موگريني، سه سوته اقامت اروپا بگيرم برات!» و او هم باور کند؟ اين‌ها همان کساني هستند که پتانسيل خودکشي کردن با بازي نهنگ آبي که هيچ، پتانسيل خودکشي با ماريو قارچ‌خور را هم دارند! قطعا با اين استقبالي که مردم از بدليجات ورزشي و سياسي مي‌کنند هيچ بعيد نيست چند روز ديگر خبر کلاهبرداري با اسم ساير اعضاي کابينه هم به گوش برسد. اين‌طوري:
« ناصرخسرو – ساعت 12 نيمه شب»
ساقي: قرص، دارو، شربت، کپسول، پوشک بچه، آمپول .... بدو بدو ...
خريدار: سلام، آقا دستم به دامنت ...
ساقي: چيه داداش؟ چي لازم داري
خريدار: ترامادول ميخوام
ساقي: من فقط عمده‌اي کار ميکنما
خريدار: يعني چي؟
ساقي: يعني 1000 بسته به بالا
خريدار: من اون‌قدرا مصرف ندارم آخه
ساقي: حالا چون تويي 500 تايي هم ميدم، قيمت عمده ميدم بت بسته‌اي 10 هزارتومن به پنج ميليون!
خريدار: قرصاش خوبه؟
ساقي: درجه يک! عالي! هرکي خورده راضي بوده
خريدار: خب باشه بيار برام
(ساقي با موتور مي‌رود ته کوچه و برمي‌گردد)
ساقي: بيا دادش!
خريدار: عه! اينا که روش نوشته استامينوفن
ساقي: مي‌دونم، روش اينجوري نوشتن که بتونن وارد کنن از مرز!
خريدار: مطمئني؟ چه تضميني هست استامينوفن نباشه؟
ساقي: داداش منو همه ميشناسن، اين خودش بهترين تضمينه!
خريدار: شما اسمتون چيه؟
ساقي: بنده قاضي‌زاده هاشمي هستم!
خريدار: عه؟! شما نسبتي با وزير بهداشت ندارين؟
ساقي: به کسي چيزي نگيا، خودشم!
خريدار: وا، ولي توي تلويزيون که چهره‌تون جور ديگه‌ست!
ساقي: به خاطر افکت‌هاي تصويريه! چيکار مي‌کني آخر؟ خريداري؟ توقف بي‌جا مانع کسب است.
خريدار: باشه ديگه، به اعتبار شما مي‌خرم! الحق که تا 1400 با روحاني!
منبع: isna.ir