چاپ

چه خبر - عادل غلامي گفت تا اين مربي باشد من نيستم

بيانيه رسمي کادرفني صادر شده و اين بازيکن به دليل از تن خارج کردن پيراهن تيم ملي و ترک تمرينات ، ديگر قرار نيست بتواند پيراهن تيم ملي را بر تن کند. اقدامي که فدراسيون واليبال باور دارد برخوردي قاطع با بازيکن سالاري است. رفتاري که بي شک برخوردي درست با بازيکن خاطي مي تواند باشد اگر اين شائبه را به وجود نياورد که چر اين برخوردها فقط درباره بقيه اتفاق مي افتد و چرا در قبال اين برخورد قاطع سريع ، سوي ديگر دعوا حتي به کميته انضباطي فراخوانده نشده تا اقلا مشخص شود چطور با اخلاق ترين بازيکن تيم ملي واليبال ايران اينچنين از خود بي خود شده است و تيم ملي را تنها گذاشته.

امير خوشخبر ، سرپرست تيم ملي فوتبال ايران در گفت و گويي صريح درباره اين دعوا و حواشي آن سخن گفته ، نکاتي که مشروحش را در ادامه مي خوانيد. البته بخش هايي از اين گفت و گو به رسم امانت ، به خاطر نام برده شدن از افراد ديگر که در زمان گفت و گو ، امکان پاسخگويي را نداشتند ، منتشر نمي شود.

*آقاي خوش خبر ، بيانيه تيم ملي صادر شد و همان طور که مي شد پيش بيني کرد ، قرباني اين دعوا هم عادل غلامي بود.

انتظار داشتم الان بگوييد چه خوب که فدراسيون واليبال براي احترام به کادرفني و شان تيم ملي برخورد مناسبي کرده است اما شما هم مثل راديو ورزش داريد انتقاد مي کنيد. تازه آن دوستان که اين اتفاق را به همه اتفاقات 5 سال گذشته ربط داده بودند.

*بالاخره اين دعوا دو طرف داشته و الان فقط با يک طرفش برخورد شده است.

اين طور نيست. ما اصلا در اين حکم به دعوايي که رخ داده ورود نکرديم. ماجراي عادل ، ماجراي در آوردن پيراهن و ترک تمرين تمرين تيم ملي است. به دليل اين اتفاق ، سرمربي تيم آقاي کلاکويچ مي گويد اين رفتار خط قرمزش است و از نظر او عادل ديگر جايي در تمرينات تيمش ندارد.

*خب بالاخره يک اتفاقي افتاده که اين واکنش را از با اخلاق ترين و کم حاشيه ترين بازيکن تيم ملي ديديم.

هر اتفاقي هم که افتاده باشد ، او نبايد اين برخورد را مي کرد. اصلا اين رفتار قابل قبول نبود و سرمربي تاکيد دارد که اين اتفاق خط قرمزش بوده. در تمريني که تماشاگر و خبرنگار حضور داشته ، او بايد سعه صدر به خرج مي داد. اصلا کل اين دعوا و بحث اين قدر کوچک و کوتاه بود که خود من ، کنار زمين اصلا متوجه ماجرا نشدم. ولي حتي اگر بدترين فحش ها هم داده مي شد ف بازيکن نبايد پيراهنش را در بياورد و تمرين تيم را ترک کند.

*ببخشيد ولي هر بار به نظر مي رسد يک جوي در حمايت از چند چهره خاص در تيم ملي وجود دارد که شاهد اين اتفاقات مي شويم. مگر مي شود يکي بي دليل اين برخورد را داشته باشد؟ آن هم بازيکني مثل عادل غلامي؟

واقعا اتفاق عجيبي نبوده. بگذاريد من کل ماجرا را براي تان تعريف کنم. در اين تمرين چرخشي تيمي که داريم ، سرعتي زن ها ضربه شان را مي زنند و مي روند مي نشينند ، انگار محمد موسوي دقايق زيادي بيرون بوده ، وقتي به زمين مي آيد ، نوبتش را که مي زند مي گويد چون بدنش سرد مي شود ، نوبت عادل را مي گيرد. ان لحظه بحثي بين شان پيش مي آيد. کلاکوويچ مي پرسد چه شده که عادل مي گويد هيچي داريم جوک مي گوييم. لحظاتي بعد ولي عادل قهر مي کند ، اين اتفاق اين قدر سريع مي افتد که من که سرم پشت به تمرين بود و با تلفن حرف مي زدم اصلا متوجه ماجرا نشدم.

*خب حتما حرفي بوده که اين واکنش رخ داده ديگر.

اصلا اگر حرفي هم بوده نبايد اين برخورد بشود ، اينکه ده نفر بيفتند دنبالش و بگويند نرو و او برود و کلي غر بزند و بگويد يا با فلاني برخورد مي شود يا تا اين مربي هست من نيستم ، توجيهي ندارد. بعد هم که مثلا بيايند در رسانه اي مثل راديو ورزش ربطش بدهند به گذشته و رژه المپيک و اين حرف ها.

*درباره رژه المپيک هم اتفاقا همين بحث وجود داشته که گروهي خاص هر کاري دوست دارند در تيم ملي مي کنند و پشت شان به شما گرم است.

من چند بار ماجراي المپيک را توضيح بدهم؟ بابا ما براي اينکه اين بچه ها به رژه نيايند از آقاي اصغر رحيمي اجازه گرفتيم. او سرپرست کاروان است. از خودش بپرسيد. چيز سختي که نيست. ما با مربي تيم حرف زديم. اين بچه ها گفتند بازي دارند و نمي خواهند به رژه بيايند. ما هم از مسئولان کميته اجازه گرفتيم. اين کجايش ايراد دارد؟ حتي من به اصغر رحيمي گفتم اگر لازم است اين ها باشند ، حتما بياوريم شان که گفت نه نيازي نيست. بعدش هم که شلوغ شد و بحث پيش آمد ، من به او گفتم اگر بخواهي همين امروز برشان مي گردانيم تهران که گفت از اين کارها نکنيد ، فردا بازي داريد ...

*بعد براي همين بود که در اينستاگرام هاي شان چيز ديگري نوشتند و بهانه آوردند که چون به شما کت و شلوار رژه ندادند ، قهر کردند؟

آن بحث شان اشتباه بود . نبايد آن موضوع را بزرگش مي کردند. اصل موضوع هماني بود که ما توضيح داديم.

*ببخشيد ولي اجازه مي دهيد باور نکنم . بالاخره آن بازيکنان خودشان حقيقت را گفتند و انتظار داريد توجيه شما را بپذيريم؟ بعد هم که برخوردي با رفتارشان نشد.

من آن رفتارشان را توجيه نمي کنم. اتفاقا همان موقع هم به شدت به آنها اعتراض کرديم و تذکر داديم. ولي نمي توانستيم که دارشان بزنيم. تازه نمي توانستيم که برخوردمان را توي جمع داشته باشيم.

*ولي همين ها روزي که جلوي دوربين ها به رئيس دفتر رئيس جمهور و نايب رئيس مجلس براي اينکه پاداش هاي شان ، پاداش هاي خارج از عرفي که مي خواستند ، ان برخورد بد را داشتند هم شما و دوستان تان کوتاه آمديد. اين برخوردهاي طلبکارانه از قديم وجود داشته و حالا ديگر افکار عمومي به اين برخوردها واکنش نشان مي دهند.

اتفاقا ما همان موقع هم به شدت با اين رفتار برخورد کرديم. رفتار خوبي نبود و با او برخورد کرديم. واقعا چه فرقي بين بچه ها براي ما وجود دارد؟

*راستش را بخواهيد در مورد شما اين شائبه وجود دارد و خودتان هم مي دانيد!

بله . مگر کم درباره من از اين حرف ها زدند؟ مگر نگفتند سال 2013 اين بچه ها براي من ماشين 150 ميليون توماني خريده اند؟ خب گفتند اسنادش هم دارند ، پس کو اين اسناد. گفتند به وزير که من براي اين بازيکنان چه کارها که (....) نمي کنم! {بخش هايي از اين گفت و گو قابل انتشار نيست} به خانواده ام زنگ زدند و تهديدم کردند. مي گفتند من با اين ها باند هستم. هزار جور حرف زدند که من ريختم توي سينه ام و هيچ جوابي ندادم. اگر قرار بود جواب بدهم ، کلي حرف داشتم. من خيلي حرف درباره تهمت هاي شان دارم اما واقعا چه فرقي براي من دارد. من چه پوئني به اين بچه ها دادم. اين همه اتهام زدند. با اين ها تجارت که ندارم. برج که نساختيم که منافع مشترک داشته باشيم. واليبال ماست و همين ها ديگر. بهتر از سعيد معروف ، محمد موسوي ، عادل غلامي ، شهرام محمودي ، فرهاد ظريف و امير غفور مگر داريم ؟ اين ها براي اينکه در تيم ملي بازي کنند مي آيند به من ماين 150 ميليون توماني بدهند؟ آن هم بچه هايي که سر پاداش 200 دلاري درون تمرينات شاکي مي شوند؟

*البته درباره تجارت که اين روزها يک بحث هايي درباره رستوران داري آقازاده يکي از بزرگان با بازيکن تيم ملي وجود دارد و کلي هم در فدراسيون واليبال و هم فدراسيون تکواندو سر و صدا کرده است. حتي اقاي امير حيدري درباره اش سخن گفته بودند.

بابا تجارت و رستوران داري سعيد معروف چه ارتباطي به من دارد. اين چه ارتباطي به من دارد يا به حضور سعيد معروف در تيم ملي. اين سعيد معروف بهترين پاسور دنياست. اين را من نگفتم ، حتي کواچ گفته.

*اما درباره همين سعيد معروف اين بحث وجود داشت که اين قدر در کار کواچ دخالت کرد که فرياد او را در آورد.

يک بار اين بحث وجود داشت. کواچ شاکي بود که بچه ها زياد حرف مي زنند . به جان فرزندم قسم مي خورم ، اين اعتراض که مطرح شد ، هيچ کدام از بچه ها حرف نزدند ، طوري که بعد از بازي با روسيه کواچ در رختکن به سعيد گفت چرا حرف نمي زدي در بازي. سعيد هم گفت شما خودت خواستي. بعد کواچ گفت تو کاپيتاني و بيد حرف بزني . در رختکن هم به بچه ها گفت بايد خدا را شکر کنيد در دوره اي واليباليست هستيد که سعيد معروف را داريد که با پاس هايش به بازي تان ريتم مي دهد و حسابي کارتان به چشم مي آيد.

*ببخشيد ولي فکر مي کنم شما تعريف تان با بازيکن سالاري با ما تفاوت دارد. مثلا در مورد حذف ظريف از تيم و اردوي آمريکا اگر اشتباه نکنم مشکلاتي بوده.

باز ناچارم قسم بخورم که ظريف فقط با شخص کواچ بحثش شد. مي خواست تعويضش کند. ست پنجم بازي بود. ظريف گرمکن تنش بود و گفت بدنم سرد شده و در مکثي که کرد تعويض از دست رفت ، اصلا دعوايي با بازيکنان نداشت. خود کواچ گفت برش گردانيم تهران .

*به هر حال براي هر کدام از اين موارد شما توجيهي مي آوريد. مثلا در همين ماجراي عادل. شما گفتيد کل ماجرا خيلي سريع اتفاق افتاد ، بعد گفتيد ده نفر وساطت کردند يا دوباره گفتيد او گفته تا کلاکوويچ باشد بر نمي گردد. بالاخره اين اتفاق اين قدر سريع افتاده که شما حتي متوجه نشديد يا اين قدر شلوغ بوده؟!

ببينيد من با تلفن حرف مي زدم که ديدم آناليزور تيم به من اشاره مي کند و مي گويد يکي پيراهنش را در آورد و رفت. من برگشتم و ديدم خبري نيست. بعد از پيمان اکبري پرسيدم. او گفت عادل عصبي شده و پيراهنش را در اورده و تمرين را ترک کرده است. من رفتم رختکن و خوابگاه دنبالش. ديدم لباس تنش کرده و دارد مي رود. آنجا گفت تا با موسوي و رفتارش برخورد نشود بر نمي گردد . من گفتم يعني نمي خواهي در تيم ملي باشي؟ گفت اگر برخورد نکنند تا کلاکوويچ باشد بر نمي گردم. من هم گفتم تا 2020 او سرمربي تيم ملي است. گفتم برو خانه آرام شو تا ببينم چه مي کنيم براي شب. شبش هم زنگ زدم خيلي با هم حرف زديم اما به جايي نرسيد. من قبل از اينکه تمرين تمام شود به همه مربيان گفتم کسي درباره ماجرا حرفي نزند تا شايد بشود مشکل را جمع کرد. اگرچه کلاکوويچ خيلي شاکي بود و مي گفت او حرفش را گوش نداده .

*اين حرف هايي که درباره کلاکوويچ گفته را پس در تمرين به کسي نگفته بود؟

نه فقط به من گفته و من الان چون شما پيگير شديد توضيح دادم.

*اين تماس تان چه ساعتي بوده؟ تمرين کي تمام شد؟

تمرين 7 شب و حرف هاي ما حدود 10 شب چون عادل موبايلش را جا گذاشته بود خانه.

*جالب است که شما ساعت 8 شب با خبرنگاران مصاحبه کرديد و گفتيد عادل غلامي احتمالا از تيم ملي اخراج مي شود! يعني قبل از اينکه رايزني کنيد ، او را از تصميم تان مطلع کرديد.

من اين حرف را نزدم. حتي به بقيه هم گفتم که اين حرف را نزنند و بگذارند تشکيل جلسه بدهيم. اتفاقا خبرنگار شما هم آنجا بود و اين سئوال را فکر کنم او پرسيد{مهري رنجبر همکار ما را همزمان روي خط مي آوريم. مشخص مي شود که از استاد پرسيده اند مجازات عادل غلامي مي تواند اخراج و محروميت از تيم ملي باشد؟ و خوش خبر اين موضوع را همان زمان تائيد کرده است. اتفاقي که تيتر همه خبرگزاري ها در همان ساعت و دقيقه شده است.}

*ببخشيد ولي وقتي به قول خودتان پازل ها را کنار هم مي چينيم ، به نظر مي رسد اين قدري که مثلا درباره محمد موسوي سهل مي گيريد ، درباره عادل غلامي اين برخورد را نداشتيد احيانا!

يعني من با او پدرکشتگي داشتم؟ چه کار بايد مي کردم؟ تمام تلاشم را کردم. برويد از خود عادل بپرسيد. او اگر همان موقع که رفتم دنبالش مي آمد پايين هيچ يک از اين اتفاق ها نمي افتاد.

منبع: khabaronline.ir