ميرسليم: اگر قاليباف مي ماند، افشاگري مي کردم
يکشنبه 1 مرداد 1396 - 9:20:32 AM
چه خبر - بخشي از صحبت هاي ميرسليم با روزنامه ايران

من با نامزد نهايي جمنا که آقاي رئيسي بود، صحبت کردم و هر دو به اين نتيجه رسيديم که بهتر است، هر دو در صحنه رقابت انتخاباتي باقي بماند

(در مورد ساز و کار جمنا) هيچ وقت اسم من نبود. شايعات است. بعد از آن حتي از بنده دعوت هم نشد.هيچگونه توضيحي ندادند و دنبال جلب اعتماد ما نبودند و برنامه‌شان را به روالي که تشخيص مي‌دادند، ادامه دادند.

 تکليف يک تشکيلات بايد به شکل قانوني مشخص باشد؛ وقتي ما مي‌گوييم حزب مؤتلفه اسلامي قانون آن را تعريف کرده است؛ وقتي مي‌گوييم «جبهه پيروان خط امام» باز اين متشکل از احزاب است. ولي يک جبهه‌اي به نام «جمنا» ايجاد شده که نه متشکل از احزاب است و نه هنوز تکليف ثبت قانوني آن مشخص است؛ بايد بنشينند و خيلي موارد را درست کنند تا به قول خودشان اين تجربه موفق، موفق‌تر شود.روش‌هاي رأي‌آوري که اتخاذ شده بود از نظر ما درست و مقبول نبوده است. در هيچ کدام از طرف‌ها. به اصولگرايان هم توصيه مي‌کنيم اين روش‌ها را تکرار نکنند.

(در مورد پيشنهاد انصراف از سمت جمنا به قاليباف و ميرسليم دو روز قبل از انتخابات) دوستان ما در «جمنا» اين پيشنهاد و خبر را به ما دادند. اين پيشنهاد را به آقاي قاليباف هم دادند که آقاي قاليباف زيربار رفت و پذيرفت به نفع آقاي رئيسي کنار برود.

 رسماً نگفتند کنار برويد ولي پيغام دادند؛ برخي از اعضاي شوراي مرکزي مؤتلفه که در شوراي مرکزي «جمنا» هستند، تمايل آنها را به ما منعکس کردند.

من اصلاً با آقاي قاليباف صحبت نکردم. چون آقاي قاليباف را قبول نداشتم. ايشان چون در جبهه اصولگرايي بود، من با وي مخالفت نکردم. اما اعتقادي به نامزدي آقاي قاليباف در انتخابات رياست جمهوري ندارم.

 وضع آقاي رئيسي فرق مي‌کند؛ او اهل خلاف نيست، اما او يک عنصر قضايي در کشور است. با وجود اين، معمولاً کسي که در صحنه نظامي، قضايي و اطلاعاتي فعال بوده‌، نبايد وارد صحنه سياسي شود. يک قاضي معمولاً به دليل نوع کارش، پنجاه درصد موافق و پنجاه درصد مخالف دارد. قاضي رأي مي‌دهد، نمي‌شود دل همه را به‌دست بياورد؛ بايد تصميم‌گيري کند؛ طبيعي است. يک عنصر قضايي نبايد خود را در معرض آراي عمومي قرار دهد.

 ما خبرنداشتيم. بعداً فهميديم عده‌اي در مجلس خبرگان متمايل به آقاي رئيسي بودند که به‌عنوان يک شخصيت روحاني، از خانواده سادات و معتمد مي‌تواند نامزد موجهي باشد و در مقابل آقاي روحاني جايگاه خوبي به‌دست آورد. تشخيص آنها با توجه به نتيجه آرا، ضعيف نبود. اما اين تصميم‌گيري در دي ماه رو نشده بود. 50 نفر از اعضاي خبرگان رهبري به حضور آقاي رئيسي در انتخابات اظهار تمايل و تأکيد کردند که چنين فردي به تشخيص آنها داراي شرايط مناسب براي نامزدي است؛ آنان بر گزينه مطلوب خود پافشاري کردند و در نهايت، نامزدشان را «جمنا» پذيرفت.

آقاي هاشمي‌طبا هم از اول تکليف خود را معلوم کرد که مي‌خواهم به آقاي روحاني رأي بدهم. من به ايشان ايراد گرفتم  مردم که مسخره نيستند؛ اينکه مي‌گويي به‌عنوان نامزد به روحاني رأي مي‌دهم، چه معنايي دارد؟ کسي که تو را قبول دارد چه کند؟ به آقاي جهانگيري هم گفتم تو که معاون اولي؛ مي‌آيي نامزد مي‌شوي از امکانات سوءاستفاده مي‌کني. به چه حقي اين کار را انجام مي‌دهي؟ آيا غير از اين است که شما با اين کار وقت تخصيص يافته به آقاي روحاني را دو برابر مي‌کنيد؟

من گفتم در مورد عملکرد شهرداري که در رأس آن آقاي قاليباف است، خلاف‌هايي وجود دارد که بايد رسيدگي شود. برخي دوستان، هم نظر بودند اما تصميم‌گيري جمع اين شد که: وقتي در يک جبهه کار مي‌کنيم، نبايد تفرق ايجاد کنيم؛ شما الان رقيب اصلي داريد که بايد به آن بپردازيد و اذهان عمومي را متوجه او کنيد. در تبليغات انتخاباتي ما مي‌دانستيم آقاي قاليباف رأي آورنده نيست. چرا بايد همت‌مان را روي حذف فردي بگذاريم که رأي نمي‌آورد. فرض کنيد انتخابات به دور دوم مي‌رفت و رقابت بين من و آقاي قاليباف بود. در آن شرايط البته آنچه را لازم بود مي‌گفتم.

(اگر قاليباف رئيس جمهور مي شد؟) من قطعاً خودم را سرزنش مي‌کردم. رئيسي ناشناس بود اما جامعه قاليباف را مي‌شناخت. ممکن بود نفر دوم شود و به دور دوم برود. در آن صورت بايد مي‌ديديم بين آقاي قاليباف و روحاني کدام کمتر ضرر دارد.

  آقاي قاليباف ديگر نمي‌ماند تمام شد، اما هر جا باشد بايد مواظب او بود که خلافي نکند. اينها براي جامعه ما بسيار مضر است. از دوران کرباسچي چنين فسادي شروع شد و اينها تقويت کردند.

 



منبع: isna.ir

 

http://www.CheKhabar.ir/News/72855/ميرسليم- اگر قاليباف مي ماند، افشاگري مي کردم
بستن   چاپ