مدير خوب هرگز اين خواسته ها را از کارمندانش ندارد!!
سه شنبه 13 تير 1396 - 7:26:46 PM
چه خبر -

مدير خوب بودن دشوار است زيرا براي مديريت درست، فرد بايد به‌صورت مکرر حقيقت را بازگو کند و اين تلاش، کاري چالش‌برانگيز است. همه مي‌دانيم که گاهي بيان حقيقت، ترسناک است. مديران نيز در اين زمينه با ديگران تفاوتي ندارند. گاهي اوقات لازم است به عنوان مديري خوب از کارمندي دفاع کنيد يا ايرادات بالا دستان خود را به آنها گوش‌زد کنيد، همه‌ي اينها کمي شجاعت و تسلط مي‌طلبد. مديران خوب پيوسته اين‌طور رفتار مي‌کنند و واهمه‌اي نيز به خود راه نمي‌دهند. برخي معتقدند مديران براي پشتيباني از يک کارمند، ايستادن در مقابل بالادستان و ساير حرکات شجاعانه، به اصطلاح پشت‌شان گرم است، بنابراين ترسي هم ندارند و در بدترين حالت نيز چيزي را از دست نمي‌دهند و شغل خوب ديگري به‌دست خواهند آورد. بايد گفت که اين طرز تفکر اشتباه است. مطمئن باشيد هيچ‌کس در لحظات تصميم‌‌‌گيري شجاعانه نظير آنچه گفته شد، به اين فکر نمي‌کند که ممکن است شغلش را از دست بدهد و با اين رويکرد که اين کار احتمالا عواقبي براي او به دنبال خواهد داشت، جسارت به خرج نمي‌دهد، بلکه اينها از ويژگي مديران خوب است.

براي همه‌ي افراد گاهي قاطع بودن دشوار است، به‌ويژه وقتي که در مرکز توجه قرار مي‌گيرند. همه‌ي انسان‌ها در اين قبيل مواقع کمي دچار اضطراب و دلشوره مي‌شوند و اين اصلا اتفاق غير معمولي نيست. مديران نيز از اين قاعده مستثني نيستند اما يقينا بهتر از کارمندان‌شان مي‌توانند اوضاع را کنترل کنند و حرف‌شان را بزنند. به همين دليل بايد مديران خوب را تحسين کرد و قدرشناس آنها بود. کنترل اوضاع به شکلي مداوم و منظقي، کار دشواري است. چه کارهايي را بايد به زيردستان سپرد، چه کارهايي را نبايد به آنها سپرد.

10 خواسته اي که مديران خوب هرگز از کارمندشان ندارندمدير خوب از کارمندانش نمي خواهد به مشتري يا فروشنده دروغ بگويند

شايد شما هم در فضاي کار، موردي را تجربه کرده باشيد که به‌خاطر مديرتان مجبور به دروغ‌گويي به مشتري يا فروشنده شده‌ايد. اين کار به‌هيچ‌وجه عادلانه و منطقي نيست. هيچ‌کس با دروغ گفتن به‌ جايي نخواهد رسيد. شما در ازاي دروغ گفتن به ديگران حقوق نمي‌گيريد.

مدير خوب از کارمندانش نمي خواهد به همديگر دروغ بگويند

دروغ گفتن به مشتري و فروشنده و تمام طرف معاملات و ارتباطات شرکت بسيار اشتباه و ناپسند است و دروغ گفتن کارمندان يک شرکت به يکديگر از آن 10 برابر بدتر است. به هر حال اين مسئله در بسياري از محيط‌هاي کاري ديده مي‌شود. مثلا فرض کنيد يکي از کارمندان براي انجام بخشي از کار خود به دپارتمان ديگري مراجعه مي‌کند ولي در کمال بي‌انصافي، به دروغ به او گفته مي‌شود که مسئول مربوطه چند دقيقه پيش شرکت را ترک کرده است. افراد معمولا براي پرهيز از انجام کارها يا گرفتن تصميماتي که براي‌شان جالب نيست، چنين رفتاري نشان مي‌دهند.

مدير خوب از کارمندانش نمي خواهد در هنگام بروز مشکل، تقصير را بر گردن بگيرند

مديران خوب مسئوليت هر آنچه را که در دپارتمان‌شان رخ مي‌دهد، برعهده مي‌گيرند. آنها در صورت بروز خطا يا مشکل، کارمندان را مقصر نمي‌دانند. در نهايت، شخص آنها مسئوليت کارها را مي‌پذيرند و پاسخ‌گو هستند. مديران خوب مانند ناخداياني هستند که نظارت و مديريت عرشه را برعهده دارند و کاملا مسئوليت‌پذير عمل مي‌کنند. اين مديران هرگز از کارمندان خود نمي‌خواهند که تقصير را به گردن بگيرند.
مثلا مدير خوب با مشاهده‌ي مشکل قبل از اينکه کارمند خود را سرزنش کند، به او مي‌گويد: «تقصير من است. قبل از اينکه اين کار را به تو بسپارم بايد از آموزش و يادگيري تو مطمئن مي‌شدم. لازم نيست که ناراحت باشي.»

مدير خوب از کارمندانش نمي خواهد برنامه تعطيلات‌شان را بدون گرفتن پاداش لغو کنند يا به تعويق بيندازند

کارمندان در انتخاب زمان تعطيلات خود معمولا انتخاب گسترده‌اي ندارند و وقتي به هماهنگي لازم براي رفتن به تعطيلات مي‌رسند نبايد از آنها خواست که برنامه‌ي خود را تغيير بدهند يا لغو کنند. مثلا فرض کنيد کارمندي قصد دارد به تعطيلات برود، او بليط و هتل را از قبل هماهنگ و براي سفرش برنامه‌ ريزي کرده است، در چنين شرايطي يک مدير خوب هرگز برنامه‌ي او را تغيير نخواهد داد. وقتي شرکت در زمان‌هاي حساس به سر مي‌برد (مثلا در آخر ماه يا زمان حسابرسي)، مدير خوب هيچ‌وقت به‌خاطر کاري شخصي اجازه‌ي ترک کارمندان را نمي‌دهد، حال چرا کارمندان بايد در موقع تعطيلات تماما در اختيار شرکت باشند؟

مديران خوب در شرايط اضطراري، از کارمندان مي‌خواهند که سفر خود را لغو کنند ولي در ازاي اين همکاري حتما براي آنها برنامه‌هاي تشويقي در نظر مي‌گيرند. اين برنامه‌ي تشويقي بايد علاوه بر اعطاي هزينه‌ي ضرري که از لغو بليط و … به کارمند تحميل شده است، باشد. مديران خوب هميشه کارمندان خود را در امنيت قرار مي‌دهند.

مدير خوب از کارمندانش نمي خواهد خبرچيني و جاسوسي همکار ديگر را بکنند

مديران حق ندارند از کارمندان خود بخواهند که جاسوسي کنند و از ساير همکاران يا هم‌تيمي‌هاي خود خبر بياورند. اما اين مسئله به وفور در سازمان‌ها ديده مي‌شود. بعضي مديران نالايق از کارمندان خود مي‌خواهند که رفتار و صحبت‌هاي همکار ديگر خود را در هنگام تماس‌هاي تلفني گوش بدهد و اطلاعات لازم و شيوه‌ي عملکرد او را به مدير گزارش کند. اين رفتار کاملا غيرحرفه‌اي و نامناسب است.

اگر قصد داريد رفتار کارمندان را بررسي کنيد و مي‌خواهيد عملکرد آنها را بسنجيد، نيازي به پليس‌بازي و اين حرکات غيرحرفه‌اي نيست، کافي است به‌طور مستقيم با کارمند مورد نظر صحبت کنيد و به او بگوييد که قصد داريد تماس‌هاي تلفني او را در حضور خودش گوش کنيد. مطمئن باشيد اين روش بهتر جواب مي‌دهد و به بهبود عملکرد او کمک مي‌کند.

مدير خوب از کارمندانش نمي خواهد از قوانين و روش‌هاي احمقانه، کورکورانه پيروي کنند

بسيار از شرکت‌ها و سازمان‌ها قوانين غير مفيد، گنگ و ناکارآمدي دارند که واقعا منسوخ شده‌ است و به جز مشتي سياست دست‌وپاگير چيز ديگري نيستند. وظيفه‌ي مدير خوب اين است که اين قوانين و روش‌هاي منسوخ شده را از ميان بردارد و با انجام اقدامات لازم راه را براي عملکرد بي‌مانع کارمندان هموار سازد. فقط مديران ضعيف، کارمندان خود را وادار به پيروي از قوانين و روش‌هاي دست‌ و پاگيري مي‌کنند که هيچ دليلي براي وجودشان نيست. طبيعتا کارمندان براي مديري که ميل به تغيير اين قوانين و جسارت و مهارت لازم براي چانه‌زني در اين مورد را ندارد، احترام کافي قائل نيستند.

مدير خوب از کارمندش نمي خواهد عقايدشان را براي خود نگه دارند

مديران خوب از کارمندان مي‌خواهند که عقايد و نظرات خود را مطرح کنند. آنها گوشي شنوا براي شنيدن ايده‌هاي مختلف دارند. کسي که از ديگران بخواهد نظرشان را براي خود نگه دارند مديري ضعيف و ناکارامد است.

علي‌ رغم شايستگي‌شان، ارزيابي عملکرد بد را بپذيرند

گاهي‌ اوقات بعضي از مديران به دليل سياست‌هاي کلي سازمان مجبور به انجام رفتارهايي غيرمنطقي و مسخره هستند. مثلا فرض کنيد که خانم الف، کارمند درجه يک شرکتي است که دو سال پياپي در بازبيني عملکرد درجه‌ي عالي را کسب کرده است، اما در سال سوم فعاليتش، مدير به او مي‌گويد علي‌رغم تمام شايستگي‌ها نمي‌تواند به او در ارزيابي عملکرد نمره عالي بدهد زيرا طبق سياست‌هاي سازمان نبايد ارزيابي عملکرد اعضاي سازمان از حد مشخصي به بعد عالي منظور شود. به همين دليل لازم است از هر بخش و دپارتمان به‌صورت تصادفي تنها به تعدادي از کارمندان در ارزيابي عملکرد درجه‌ي عالي داد.

اين رفتار و سياست واقعا احمقانه به‌نظر مي‌رسد و نتيجه‌ي آن، دل‌زدگي و سرخوردگي خانم الف خواهد بود. يقينا او همان شب شروع به جست‌وجوي موقعيت‌هاي کاري جديد خواهد کرد و خود را براي مصاحبه‌هاي شغلي شرکت‌هاي ديگر آماده مي‌کند. بديهي است چنين مديري شايستگي همکاري با نيروي زبده‌اي چون خانم الف را ندارد.

مدير خوب از کارمندش نمي خواهد بدون وقفه و استراحت فيزيکي و روحي به کار ادامه بدهند

مديران خوب به وقفه و استراحت ميان کار معتقدند و دوست دارند کارمندان‌شان در صورت لزوم و احتياج، تجديد قوا کنند. از نظر اين مديران، استراحت و گشت‌وگذار کارمندان در اينترنت و گفت‌وگويي براي عوض شدن حال‌وهواي‌شان بلامانع است. مديران خوب احساس کارمندان را درک مي‌کنند و شعارشان چنين است: «کارمندان بعد از استراحتي کوتاه مي‌توانند بيشتر و بهتر کار کنند.

مدير خوب از کارمندش نمي خواهد در ابراز مسائلي که نياز به صراحت دارند، سکوت کند

مديران خوب و قوي هرگز کارمندان را تشويق به سکوت نمي‌کنند. آنها از کساني که حرفي براي گفتن دارند، استقبال خواهند کرد. مديران ضعيف از برملا شدن اشکالات کارمندان و واحد کاري خود مي‌ترسند اما مديران قوي از بيان واقعيت واهمه‌اي ندارند. مديران خوب به دنبال بيان مسئله و سپس حل آن هستند. در اين صورت مي‌توانند مشکلات را برطرف کنند و به سمت پيشرفت گام بردارند. براي حل مشکل، به‌طور سريع بايد آن را شناخت و اعلام کرد. ترس و پنهان کاري روش حل مسئله نخواهد بود.



منبع : chetor.com

http://www.CheKhabar.ir/News/71551/مدير خوب هرگز اين خواسته ها را از کارمندانش ندارد!!
بستن   چاپ