مرد جوان به کودک 11 ساله تجاوز کرد و او را به قتل رساند
يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 - 11:42:43 AM
چه خبر - قتل، پايان غم‌ انگيز زندگي کودک معتاد

‌١٣ ارديبهشت‌ماه سال ٨٩ مأموران پليس در تماس تلفني شهروندي باخبر شدند جسد کودکي در يک خرابه رها شده‌ است. زماني که مأموران به محل رسيدند، مرد جواني به نام کيان که در محل ايستاده بود، به مأموران گفت او تماس گرفته‌ است و صبح که از خانه بيرون آمده، جسد اين کودک را پشت خانه‌اش ديده‌ است. به دستور بازپرس پرونده جسد به پزشکي قانوني انتقال يافت و تحقيقات مأموران براي مشخص‌شدن ماجرا آغاز شد.

وقتي مأموران مرد جواني که مدعي بود جسد را پيدا کرده مورد بازجويي مجدد قرار دادند، متوجه تناقض‌گويي‌هاي او شدند و به اداره پليس انتقال دادند. کيان ابتدا مدعي شده بود کودک ١١ساله را نمي‌شناسد اما بعد گفت او را مي‌شناسد و چندباري او را ديده‌ است. او گفت: نامش سياوش است؛ او را چندباري در پارک ديده بودم که دنبال مواد مي‌گشت؛ مصرف‌کننده بود و از فروشندگان مواد مي‌خريد. وقتي مأموران سوابق کيان را بررسي كردند، متوجه شدند او خودش فروشنده مواد است و با توجه به اينکه در گفته‌هايش تناقض‌گويي داشت، او را بازداشت کردند. از طريق سرنخي که کيان به مأموران داده ‌بود، پليس موفق شد والدين سياوش، کودک ١١ساله را شناسايي کند. آنها به پزشکي قانوني رفته و هويت جسد را تأييد کردند و گفتند: سياوش مدت‌ها بود که مواد مصرف مي‌کرد. او در مدرسه به مواد روي آورد و تلاش ما براي کمک به فرزندمان به جايي نرسيد و درنهايت مجبور شديم رهايش کنيم. بيشتر شب‌ها به خانه نمي‌آمد. آنها همچنين از کيان شکايت کرده و گفتند خواستار مجازات او هستند چراکه فکر مي‌کنند کيان فرزند آنها را به قتل رسانده است.

با توجه به شکايت انجام‌شده کيان مورد بازجويي قرار گرفت؛ او اتهام قتل عمد را قبول نکرد اما پذيرفت در مرگ کودک ١١ساله نقش داشته است. او گفت: سياوش از من مواد مي‌خريد؛ بيشتر شيشه و کراک استفاده مي‌کرد و مصرفش هم بالا بود. شب حادثه با من تماس گرفت و گفت مي‌خواهد از من مواد بخرد. بعد حدود ساعت دوو‌نيم شب بود که مقابل خانه آمد و از من مواد خواست. بعد از اينکه جنس را به او دادم گفت مي‌خواهد شب را پيش من بماند. خيلي از من خواهش کرد و گفت پدر و مادرش اين ساعت شب او را به خانه راه نمي‌دهند. حدود ساعت سه‌ونيم بود که برايش غذا گرم کردم؛ مادرم با صدا بيدار شد و از من پرسيد براي چه کسي غذا گرم مي‌کنم؛ گفتم دوستم در خانه ماست.

متهم گفت: بعد از اينکه مادرم سلام و احوال‌پرسي کرد، دوباره به آشپزخانه برگشت و به من گفت سياوش را از خانه بيرون کنم؛ متوجه شده بود که معتاد است. گفتم او بچه است و مي‌خواهد همين امشب را در خانه ما بماند و صبح مي‌رود؛ مادرم راضي شد. موقع خواب به سياوش لباس راحتي دادم و به او پيشنهاد کردم با هم رابطه داشته باشيم و او هم قبول کرد.

متهم ادامه داد: چندساعتي بود که خواب بودم؛ با صداي خرخر سياوش بيدار شدم و سعي کردم او را بيدار کنم اما نتوانستم؛ دستم را روي دهانش گذاشتم که صدايش کم شود؛ باز هم نشد و بعد خوابيدم. صبح که بيدار شدم متوجه شدم بدنش سرد است. موضوع را به پدر و مادرم گفتم و آنها به من گفتند که او را به بيرون منتقل کنم.

متهم گفت: فکر نمي‌کردم سياوش مرده باشد؛ او را بيرون بردم و مقابل آفتاب قرار دادم تا بدن سردش گرم شود و بعد هم با اورژانس تماس گرفتم و پليس را خبر کردم.

با توجه به اعترافات متهم و نظريه پزشکي قانوني درباره اينکه مقتول به خاطر خفگي جانش را از دست داده است و همچنين شکايت اولياي‌ دم، کيفرخواست عليه متهم صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد. متهم پاي ميز محاکمه رفته و با وجود اينکه قتل را انکار مي‌کرد، از سوي هيئت قضات مجرم شناخته شد و به قصاص محکوم شد. رأي صادره در ديوان عالي کشور نيز مورد تأييد قرار گرفت تا اينکه با گذشته هشت سال از حادثه، متهم موفق شد رضايت اولياي‌ دم را جلب کند.

وي روز گذشته به لحاظ جنبه عمومي جرم پاي ميز محاکمه رفت. بعد از اينکه نماينده دادستان کيفرخواست را خواند و خواستار مجازات متهم شد، وي در جايگاه قرار گرفت. او يک‌ بار ديگر مدعي شد سياوش را خفه نکرده‌ است و گفت: من سعي داشتم صداي خرخر او را بند بياورم و چندباري جلوي دهانش را گرفتم و دستم را روي گلويش گذاشتم که صدايش بند بيايد اما نشد. من اصلا قصدم کشتن او را نداشتم. با اين حال به خاطر اينکه به کودکي ١١‌ساله مواد مي‌فروختم پشيمان هستم.

با پايان جلسه رسيدگي، هيئت قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند و متهم را به ٨ سال حبس و ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند.

منبع: روزنامه شرق

http://www.CheKhabar.ir/News/66081/مرد جوان به کودک 11 ساله تجاوز کرد و او را به قتل رساند
بستن   چاپ