نقدي کوتاه بر فيلم ويلايي ها
شنبه 23 ارديبهشت 1396 - 9:39:18 AM
چه خبر - بسط و گسترش يک ايده مرکزي با روايتي ساده و صميمي

سينماي جنگ در چند سال اخير با نگاه فيلمسازان زن، انگار جاني دو باره گرفته و بعد از فيلمهاي شيار 143 و نفس از نرگس آبيار،منير قيدي هم سعي کرده که ذهنيت تازه و مستقلش را از سينماي جنگ به عينيت تبديل کند.

مهمترين برگ برنده ويلايي ها موقعيت مرکزي روايت آن است. موقعيتي بکر يعني زندگي سرشار از اضطراب خانواده هاي فرماندهان جنگ که کمتر در سينماي جنگ ايران به آن پرداخت شده و نشان از پتانسيل معنازايي و معناآفريني نامحدود اين سينما دارد. در واقع منير قيدي نشان مي دهد که مي توان با انتخاب ايده اي که حتي روي کاغذ هم جذاب و تازه به نظر مي رسد، مخاطب خسته از فيلمهاي کليشه اي در ژانر دفاع مقدس را با ابعاد پنهان حال و هواي جنگ آشنا کرد.

نقطه قوت کار قيدي از لحاظ ساختاري، انتخاب ساختاري ساده و صميمي است.در واقع سوژه پتانسيل آن را داشت که کارگردان به سمت به رخ کشيدن مهارت هايش چه در تصوير پردازي و چه فرم روايي حرکت کند اما به اين نقشه راه هوشمندانه رسيده که چنين سوژه اي ايجاب مي کند که روايتي ساده و صميمي را براي بسط و گسترش ايده مرکزي امتحان کرد. مثلا در هدايت بازيگران سعي شده بازي ها حدنگهدار و فارغ از جلوه گرايي فيلمهايي با مضامين مشابه باشد.

کارگرداني که مبهوت ايده هايش شده بود!

البته ويلايي ها در مرز تبديل شدن به يک فيلم عالي متوقف مي شود چرا که در چند مورد کارگردان به نظر مي رسد مبهوت ايده هايش شده است. از شيوه شخصيت پردازي فرمانده زنان با بازي پريناز ايزديار يا زنان ديگر که از حد و اندازه يک تيپ فراتر نمي روند تا افراط در استفاده از نماهاي هوايي که از فرط تکرار از تاثيرش کاسته مي شود. نقطه پررنگ اين مبهوت شدن و شتابزدگي زماني است که جنگنده هاي عراقي محيط ويلا را مورد هدف قرار مي دهند.زنان همه با هم به سمت پناهگاه حرکت مي کنند اما در کمال حيرت هيچ آسيبي به هيچ کس وارد نمي شود تا هم باورپذيري لازم را نداشته باشد و هم با نگاه رياليستي ديگر بخش هاي فيلم هم خواني نداشته باشد و به نوعي آنها را رويين تن نشان مي دهد! از اين مهمتر نوع پايان بندي فيلم که انسجام لازم با ديگر عناصر داستاني ندارد و انتظار به وجود آمده در طول روايت را برآورده نمي کند.

از زني که فرار را به قرار ترجيح مي دهد تا زني که کار فرزندش را مقدس مي داند!

اما با وجود اين ضعف ها، در گره افکني و گره گشايي سعي شده موقعيت هاي همدلي برانگيز و پر تعليقي رقم زده شود. موقعيت انتظار کشنده زنان و فرزندان که هر بار بايد خودشان را مهياي شنيدن خبر خوش و ناخوش کنند و انگار به نوبت خبر بد بايد به آنها داده شود و فقط ترتيب آنها فرق مي کند. تقابل ها و تضادها به خوبي شکل گرفته.تضاد جهان بيني عزيز با عروسش،عروس با سرپرست ويلاها،دختر نوجوان با سرپرست ويلاها و … که باعث شده زنانگي مستتر در موقعيت رنگ و لعاب متنوعي پيدا کند. از زني که فکر مي کند بايد فرار را بر قرار ترجيح داد و مستقل از شرايط رفتار کرد (عروس) تا زني که کار فرزندش را انقدر مقدس مي داند که تمام رنج ها را به جان مي خرد(عزيز) و در اين مسير مي توان او را نمادي از مام وطن نيز دانست. مثلا وقتي به بيمارستان مي رود و حتي براي جوان رزمنده ديگر هم مي خواهد مادري کند و يکي از بهترين گره گشايي ها شکل مي گيرد.

ويلايي ها جايگاه سعيد ملکان را هم به عنوان يک تهيه کننده کاربلد و خلاق تثبيت مي کند.بعد از موفقيت همه جانبه همکاري اش با سعيد روستايي در فيلم ابد و يک روز با ساخت ويلايي ها، مهارتش را در شناخت استعدادها و کمک به جهت گيري آنها به خوبي نشان مي دهد. اينکه مي توان بستر لازم را براي ابراز خلاقيت عوامل يک فيلم را مهيا کرد و به جاي نگاه مصرف گرايانه اغلب تهيه کنندگان، رويکردي روشنگرانه و فرهنگ ساز نسبت به مديوم سينما داشت.

نويسنده: محسن جعفري راد



منبع: cinemacinema.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/65966/نقدي کوتاه بر فيلم ويلايي ها
بستن   چاپ