نوزادم را در سرويس بهداشتي منزل به دنيا آوردم و او را به قتل رساندم!
سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 - 12:43:06 PM
چه خبر - سرگذشت زني که قاتل شد!

زن 19 ساله اي که به اتهام قتل نوزادش دستگير شده است پس از آن که به سوالات تخصصي کارآگاه سلطانيان (افسر پرونده) پاسخ داد، به تشريح زندگي سياهش پرداخت و گفت: طبق آن چه که اطرافيانم نقل کرده اند پدرم فرزند اول خانواده 13 نفره اش بود اما وقتي به سن 18 سالگي رسيد به خاطر دختر مورد علاقه اش با پدربزرگم درگير شد و از خانه فرار کرد.

پدرم خيلي زود به سوي خلاف کشيده شد و به مصرف مواد مخدر روي آورد. پس از آن هم با مادر من ازدواج کرد ولي دست از خلافکاري هايش برنداشت تا اين که 16سال قبل زماني که من 2 ساله بودم طي يک درگيري در مجلس عروسي دستش به خون آلوده شد و به چنگ قانون افتاد. در همين روزها مادرم مرا در دادگاه رها کرد و از پدرم طلاق گرفت. در حالي که به حکم قاضي مرا تحويل بهزيستي داده بودند پدرم نيز در زندان فوت کرد. ديگر به سن 5 سالگي رسيده بودم که مرا تحويل پدربزرگم دادند و من در يکي از روستاهاي کاشمر بزرگ شدم. 14 سالم بود که با جوان 29 ساله اي از اهالي روستا ازدواج کردم ولي او مردي معتاد، بدبين و بداخلاق بود.

در مدت 6 ماهي که به عقد او درآمده بودم سختي هاي زيادي کشيدم چرا که نه تنها بيکار بود بلکه پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم مي شد و به من تهمت مي زد. به همين خاطر 3 روز بعد از برگزاري مجلس عروسي تقاضاي طلاق دادم اما همسرم مدعي بود که اعتيادش را ترک مي کند و دست از آزار و اذيت من برمي دارد، به همين خاطر مدتي صبر کردم ولي در رفتار و کردار او هيچ تفاوتي حاصل نشد. اين بود که 3 ماه بعد، از او طلاق گرفتم و به خانه پدربزرگم رفتم ولي آن ها مرا نپذيرفتند. حيران و سرگردان راهي منزل عمويم شدم تا اين که دوباره همسر سابقم به سراغم آمد و از من خواست دوباره با هم زندگي کنيم. با آن که مي دانستم او تغييري نکرده است ولي براي رهايي از سرگرداني به پيشنهادش پاسخ مثبت دادم با اين تفاوت که اين بار حرفه آرايشگري آموخته بودم و مخارج خودم را تامين مي کردم.

هنوز يک سال از اين ماجرا نگذشته بود که او را با زن ديگري در خانه به دام انداختم و دوباره از اوطلاق گرفتم. اين بار نزد عموي ديگرم در تهران رفتم ولي زن عمويم راضي به حضور من در آن جا نبود و به همين خاطر کج خلقي مي کرد. مجبور شدم اوايل سال 95 دوباره به کاشمر بازگردم. در اين ميان باز هم به همسر سابقم رجوع کردم ولي ازدواجمان را محضري نکرديم تا اين که درگيري هايمان دوباره شروع شد و من درحالي که نمي دانستم باردار هستم از کاشمر به مشهد آمدم و همسرم را براي هميشه رها کردم.

مدتي بعد با مرد 28 ساله اي آشنا شدم که همسرش را طلاق داده بود. ابتدا به صورت تلفني رابطه داشتيم تا اين که او مرا به خانواده اش معرفي کرد و به عقد موقت خودش درآورد. بارداري ام را از او پنهان کردم تا دوباره سرگردان نشوم و مرا طلاق ندهد اما وقتي نوزادم را در سرويس بهداشتي منزل به دنيا آوردم و او را به قتل رساندم همه چيز لو رفت و زندگي من دوباره سياه شد

منبع: روزنامه خراسان

http://www.CheKhabar.ir/News/65681/نوزادم را در سرويس بهداشتي منزل به دنيا آوردم و او را به قتل رساندم!
بستن   چاپ