به خاطر صداي بلند همسرم طلاق گرفتم
يکشنبه 10 ارديبهشت 1396 - 1:19:29 PM
چه خبر - طلاق به خاطر اذيت شدن از صداي شوهر

زهره که از فريادها و صداي هميشه بلند شوهرش خسته بود، وقتي ديد که با هر تلنگري بايد صداي داد و فرياد همسرش را بشنود تصميم به جدايي گرفت. اين زوج جوان تنها 15 ماه بود که زندگي مشترکشان را آغاز کردند، اما کارشان به جدايي کشيد. زن جوان در اين باره به قاضي دادگاه خانواده گفت: 15 ماه است که با پرهام ازدواج کرده‌ام و زندگي مشترکمان آغاز شده است. با هم از طريق خانواده‌هايمان آشنا شديم و بعد از چند جلسه صحبت به صورت سنتي با هم ازدواج کرديم.

اوايل پرهام را دوست داشتم و احساس مي‌کردم در کنارش خوشبخت خواهم شد. ولي وقتي مدتي گذشت متوجه رفتارهاي عجيب و غيرقابل تحملش شدم. پرهام مرد خشني بود و مرتب سرم فرياد مي‌زد. به هر بهانه‌اي صدايش را بلند مي‌کرد و داد و بيداد به راه مي‌انداخت. او نه فقط با من بلکه با همه چنين رفتاري را داشت. حتي سر خانواده اش هم فرياد مي‌زد. هرچه سعي کردم اين اخلاقش را تغيير دهم فايده‌اي نداشت.

انگار داد زدن و با صداي بلند صحبت کردن را دوست دارد. روزي نمي‌شود که اوسر من داد نکشد. حتي سر بي‌اهميت‌ترين‌ و کوچک‌ترين مسائل از کوره در مي‌رود و فرياد مي‌زند. حتي همسايه‌هايمان هم چند بار اعتراض کرده‌اند ولي فايده‌اي نداشته. پرهام مرد بي‌آبرويي است و احترام گذاشتن به همسرش را بلد نيست. در خانه وقتي با هم هستيم جرات نمي‌کنم با او حرف بزنم. مي‌دانم که در آخر بايد صداي بلندش را بشنوم.

اين رفتار پرهام باعث شده که از او متنفر شوم. ديگر حتي دلم نمي‌خواهد با اين مرد صحبت کنم. وقتي در خانه يا تلفني جرات نمي‌کنم با شوهرم صحبت کنم، چرا بايد با او به زندگي‌ام ادامه دهم. رفتار پرهام باعث شده از او فاصله بگيرم. زندگيمان ديگر مثل گذشته نيست و از هم دور شده‌ايم. براي همين بهتر است از هم جدا شويم تا در آينده دچار مشکل و اختلاف نشويم.

در ادامه شوهر اين زن نيز به قاضي گفت: من هميشه با اين اخلاق بزرگ شده‌ام و وقتي عصباني مي‌شوم دست خودم نيست. حتي در مواقع عادي هم به دليل تن صداي بالايي که دارم، ناخودآگاه بلند صحبت مي‌کنم. خيلي وقت‌ها عصباني نيستم و حرف عادي که مي‌زنم با صداي بلند است. دست خودم نيست. حتي خانواده‌ام و دوستانم اين موضوع را مي‌دانند و عادت کرده‌اند. ولي زهره مرتب بهانه‌گيري مي‌کند. او هم سعي مي‌کند مرا عصباني کند.

سر هرچيزي دعوا راه مي‌اندازد. از ازدواج با من پشيمان شده براي همين دنبال بهانه مي‌گردد. هر شب اعصاب مرا به هم مي‌ريزد. باعث شده پيش همه بي‌آبرو شويم. من هم از اين زندگي پر از جنگ خسته شدم و مي‌خواهم به آن پايان دهم. حالا که تصميم او جدايي است بهتر است جدا شويم، اين‌طوري آبروي من هم کمتر مي‌رود.

در پايان نيز قاضي سعي کرد اين زوج را از جدايي منصرف کند. ولي اين زوج از طلاق منصرف نشدند براي همين رسيدگي به اين پرونده به جلسه آينده موکول شد تا آنها فرصت بيشتري براي فکر کردن درباره تصميم‌شان داشته باشند.

منبع: ميزان

http://www.CheKhabar.ir/News/64871/به خاطر صداي بلند همسرم طلاق گرفتم
بستن   چاپ