سجاد افشاريان: رامبد جوان يک مهمان را با کمربند تهديد کرد!
8 مهر 1394 - 11:07:53 ق.ظ
يگ گفتگوي مفصل با سجاد افشاريان از تئاتر تا تلويزيون

شايد خندوانه اي ها فکرش را هم نمي کردند که مسابقه «خنداننده برتر» بتواند تا اين ميزان ميان مخاطبانشان جا باز کند به طوريکه در محافل عمومي نيز بحث کمدين ها و راي دادن به آنها مطرح شود و هرکدام از آنها بتوانند براي خودشان کلي هوادار دست و پا کنند. موج هواداري از کمدين هاي خندوانه به فضاي مجازي هم کشيده شد تا هوادارها در صفحات شخصي کمدين ها نيز حسابي ابراز احساسات کنند و تنور اين رقابت گرم و گرم تر شود.

در ميان کمدين هاي اين مسابقه، مخاطبان تلويزيون چند چهره جديد ديدند که شايد پيش از اين فقط اسامي شان را در تيتراژهاي تلويزيوني به عنوان نويسنده ديده بودند. در يک روز پاييزي «سجاد افشاريان» يکي از چهره‌هاي جديد مسابقه خنداننده مهمان ما شد تا از او درباره اتفاقات خندوانه و دو اجراي متفاوتش در اين برنامه پرطرفدار بپرسيم.


سجاد افشاريان

سجاد افشاريان
من از تئاتر وارد خندوانه شدم

سجاد افشاريان متولد 31 فروردين 1364 در شيراز است. در دانشگاه ادبيات نمايشي خوانده و از همان سال‌ها پايش به تئاتر و صحنه باز شده است. بعد از دانشگاه در سال 86 نيز با تئاتر «روياي نيمه شب تابستان» به کارگرداني حسن معجوني به عنوان اولين اجراي عمومي وارد فضاي حرفه اي تئاتر پايتخت مي شود و پايش يک جورهايي گير مي کند. اما اينکه چطور پايش به خندوانه باز مي شود: «من تئاتر کار مي کردم و رامبد جوان را از تئاتر مي شناسم.

توسط رامبد به يک گروه ايده پردازي 30 نفره دعوت شدم و از آنجا کارمان شروع شد. بعد من سريال «گوشه دل تهرون» را براي رامبد جوان نوشتم که همه قسمت هايش از صبح تا شب عيد پخش شد. يعني از صبح ساعت 10 تا لحظه تحويل سال در يک روز پخش شد. بعد از آن رامبد ايده خندوانه را مطرح کرد و من هم به عنوان يکي از اعضاي گروه ايده پردازي به پروژه دعوت شدم.»


عکس سجاد افشاريانعکس سجاد افشاريان

گفتند ما عاشق شيراز شديم

بحث ما و افشاريان از شيرازي بودنش آغاز مي شود و اينکه بعد از استنداپ کمدي اول و شوخي با مردم شيراز با چه واکنش هايي روبرو شد: «من خودم شيرازي هستم. خودم مي نويسم و بازي مي کنم و کارگرداني مي کنم. مواجه هستم با سيل اعتراضات نا به جايي که براي همکارانم شکل مي گيرد. يک دليل منطقي هم براي عيان کردن درک بالاي شوخي مردم شهرم داشتم که آن هم حضور «آقاي همساده» در کلاه قرمزي بود.

براي همين از خودم به عنوان يک شيرازي شروع کردم که خدا رو شکر واکنش ها خيلي خوب بود. بعد از آن خيلي ها هم برايم کامنت گذاشتند که ما عاشق شيراز و مردم شيراز شده ايم و خيلي دلمان مي خواهد که براي ديدن شيراز به اين شهر سفر کنيم. از طرفي هم بعضي ها اجرا را دوست نداشتند و حس توهين به آنها دست داده بود. اما در کل شوخي با اقوام طوري است که اگر خودشان توليد کننده آن کمدي باشند، مشکلي پيش نمي آيد. يک زماني ما جامعه شناختي فرهنگي نداريم خب ممکن است به کسي بربخورد. اما هميشه يک سري کاسه داغ تر از آش هم وجود دارند که فرياد مي زنند که آي فلاني اين کار را کرد.


عکس کمدين خندوانهعکس کمدين خندوانه

من رفته ام خندوانه و حال مردم را خوب کرده ام. از قسمت اول تا الان نويسنده بوده ام اين ها مهم نيست؟ البته مردم هم به اعتراض اين عده خاص اهميت ندادند. در حال حاضر در خندوانه 70 درصد از توليد کننده ها در گروه هاي مختلف برنامه بچه هاي شهرهاي مختلف هستند. از شمال و جنوب و شرق و غرب اين سرزمين. بسياري از طنزنويسان بزرگ کشورمان هم هرکدام از جغرافيا هاي مختلفي مي آيند . پس بهتر است اين اطمينان و اعتماد وجود داشته باشد که توليد کنندگان آثار هنري فرق بين طنز ، کمدي و توهين را مي دانند.»

خيلي سخت مي خندم

افشاريان برخلاف چهره شاد و شلوغ کاري که در خندوانه از او ديده ايم شخصيت آرام و جدي دارد که همين موضوع سوال ما هم مي شود: « هرکسي مسير خودش را در زندگي طي مي کند. همانطور که مي گوييم نمي توانيم همديگر را نقد کنيم چون کفش هاي هم را نپوشيده ايم. مسير زندگي من هم فراز و نشيب هاي زيادي داشته است. من با اينکه متعلق به يک جامعه گسترده بودم اما خيلي زود تنهايي را احساس کردم و بيشتر در خلوت خودم بوده ام. اما واقعا يک آدم مردم دار و معاشرتي هستم. ولي خب سخت خنده ام مي گيرد ( با خنده)»

افشاريان درباره ادامه مسير بازيگري اش مي گويد: « من تا الان پيشنهاد بازي در نقش هاي زيادي را داشته ام ولي قبول نکرده ام چون نقش هاي پيشنهادي را دوست ندارم. ولي خب من عاشق بازيگري هستم اما صبرم زياد است. صبر مي کنم تا حتي اگر شد در چهل سالگي بتوانم هامونم را بازي کنم و عجله اي ندارم.


مصاحبه با سجاد افشاريانمصاحبه با سجاد افشاريان

من قبل از اينکه تئاتر بازي کنم مستند و فيلم کوتاه زياد ساخته بودم. در 20 سالگي داور جشنواره فيلم رشد بودم. اما مديوم تئاتر مديوم مورد علاقه ام شد و انگار روياهاي من در تئاتر شکل زيباتري به خود مي گرفتند . هيچوقت نمي توانم حس و حال تئاتر را برايتان توصيف کنم. مخصوصا لحظه اي که بايد با يک نقش يا با يک اجرا خداحافظي کنيد شايد باورتان نشود ولي در خيلي از آن لحظات به پهناي صورت گريسته ام .»

تئاتري براي بچه هاي کانون اصلاح و تربيت

با اينکه افشاريان براي مخاطبان تلويزيون چهره آشنايي نيست. اما مخاطبان تئاتر او را به خوبي مي شناسند. او حتي توانسته است پر تماشاگرترين تئاتر 15 سال اخير را در تئاتر شهر اجرا کند: « خوشبختانه در اين سالها کارهايي که در تئاتر انجام دادم به زعم عمومي با موفقيت همراه بوده است. مثلا تئاتر«تبارشناسي» پرتماشاگرترين تئاتر، سالن قشقايي مجموعه تئاتر شهر در 15 سال اخير شد.


عکس سجاد افشاريان با عروسک

عکس سجاد افشاريان با عروسک

واقعا اين موضوع از جايي مي آيد که وقتي مي خواهم کاري را توليد و اجرا کنم با يک اعتقاد و ايمان قلبي آن را شروع و ادامه مي دهم. برايم مهم است که اين کار در چه سالي و چه ماهي مي خواهد روي صحنه برود و اينکه آيا کاري را که مي خواهم انجام بدهم به چه درد اين جامعه مي خورد. من سال 90 حس مي کردم دروغ بين جامعه ما زياد شده است.

آن موقع نمايشي ساختم که نشان مي داد با دروغ آدمها هر روز تنها و تنهاتر مي شوند. يا نمايش«احساس آبي مرگ» را با موضوع بچه هاي زير 18 سالي که مرتکب به قتل شده اند روي صحنه بردم که در آمد آن کار نيز صرف خود اين بچه ها شد. براي پيداکردن بازيگرهاي اين تئاتر ما 8 ماه به کانون اصلاح و تربيت مي رفتيم و با اين بچه ها حرف مي زديم و دليل کاري را که انجام داده بودند را مي پرسيديم. بعضي از اين بچه ها واقعا در يک موقعيت از پيش تعيين شده قرار داشتند که در نهايت مجبوربه انجام اين کار شده بودند.»


تصوير سجاد افشاريانتصوير سجاد افشاريان

خانومي مي گفت با خندوانه به زندگي برگشتم

سجاد افشاريان از روز اول همراه خندوانه اي ها بوده است. براي همين خاطرات زيادي از اين برنامه و تغييراتش در اين دوسال دارد. براي همين از چرايي موفقيت اين برنامه و بازخوردهايش مي پرسيم که مي گويد: « اگر کاري را به متخصصانش واگذار کنند و نگاه نظارتي همراه با اعمال سليقه هاي شخصي رويش انجام ندهند قطعا سرنوشت خوبي پيدا مي کند.

به همين خاطراست که حال خندوانه از اين نظرها خوب است . چون از اين رفتارها دور بوده است. وگرنه اين برنامه اي که الان پربيننده ترين برنامه تلويزيون شده از شبکه اي تازه تاسيس پخش مي شود که جز خندوانه هيچ چيزي ندارد. يک دقيقه قبل برنامه و يک دقيقه بعد از خندوانه چه چيزي در اين شبکه پخش مي شود؟ ما واقعا بازخورد هاي عجيب و غريبي از مردم گرفته ايم که مو به تن آدم راست مي شود. مثلا يک بار خانمي به آقاي جوان گفته بود: « آقاي جوان من دوسال پيش بچه ام با آب جوش سوخت و مرد. تمام زندگي من نابود شده بود. اما با اين برنامه و اين خنديدن ها دوباره به زندگي برگشتم.


عکس زيباي سجاد افشاريانعکس زيباي سجاد افشاريان

فقط آمدم اينجا که حالم را با شما در ميان بگذارم و تشکر کنم.» يک نفر برايم کامنت گذاشته بود آقاي افشاريان ما ديروز تصادف کرديم. اما توي ماشين ياد استندHپ شما افتاديم و غش غش خنديديم. آنقدر که ماشين جلويي پرسيد چرا انقدر مي خنديد. ما براي او هم تعريف کرديم و او هم خنديد و اصلا همه چيز تمام شد. خيلي وقت ها مي شود جدي ترين حرفها را در قالب طنز زد. يک وقت هايي اين طنز و کمدي درک متقابل را روان تر و بهتر مي کند. آدمها با خنديدن گاردشان باز مي شود و بهتر حرفي را مي پذيرند تا اينکه من بخواهم برايش جدي يک چيزي را تعريف کنم.

رامبد جوان يک نابغه است

شايد براي خيلي از مخاطبان خندوانه سوال باشد که اين اسامي که در تيتراژ خندوانه قرار دارند و جزئي از اتاق فکر اين برنامه هستند دقيقا در خندوانه چه کار مي کنند. اين سوال را افشاريان اين گونه پاسخ مي دهد: « اگر خندوانه برنامه موفقي است به دليل مولف بودن رامبد جوان است. رامبد واقعا يک نابغه است. من فقط استعداد دارم و چون او مديريت بلد است اگر فکر کند کسي مثل من استعداد دارد به من اجازه مي دهد در کنارش بنويسم. اين نبوغ يک آدم است که کارگروهي را بلد است مي تواند آگاهي تيم را به سطحي برساند که مي خواهد و بعد از اينکه همه گرم شدند در جهتي که بايد گام بردارند و کسي خارج نزند.»


عکس جالب سجاد افساريان

عکس جالب سجاد افشاريان

افشاريان درباره بخش مهمان ها نيز مي گويد: « ما وقتي کسي را دعوت مي کنيم کلي درباره اش سرچ مي کنيم و سوالات را تنظيم مي کنيم. بعضي سوالات هم که براي مهمان ها مشترک است.مثل اينکه وقتي پرسيده مي شود وقتي حالتان بده چه کار مي کنيد؟ آن مهمان قهرمان بخشي از جامعه است وقتي اين سوال را جواب مي دهد.

مردم به اين موضوع فکر مي کنند و الگويش مي کنند. اما بعضي کارها سوپرايز است. مثلا اينکه تماشاگران قبل از برنامه يکي از شعرهاي اميرحسين مدرس را تمرين کردند و زماني که دربرنامه موزيک پخش مي شود براي غافلگيري اميرحسين ،شعرش را همه از حفظ بخوانند. يا اينکه موسيقي وقتي پخش مي شود. رامبد دست هومن حاجي عبداللهي را بگيرد و بکشد بيرون تا هومن غافلگير شود و استنداپ اجرا کند.»

چند وقت پيش با گروه هنرمندي مصاحبه کرديم که مي خواستند عروسک رامبد جوان و خندوانه اي ها را بسازند و به دستشان برسانند. ما هم آرزوي بچه‌ها را برآورده کرديم

رامبد يکي از مهمان ها را با کمربند تهديد کرد!

افشاريان مي گويد بعضي مهمان ها بسيار تدوين شده حرف مي زنند برخي هم بايد در ابتدا براي خنداندنشان کلي انرژي صرف کرد و عده اي هم هستند که خودشان را با خندوانه همراه مي کنند و لحظات بسيار خوبي به وجود مي آورند. «به طور مثال يکي از مهمان هايي که بسيار خوب و منظم حرف مي زد. يونس شکرخواه استاد روزنامه نگاري بود.



سجاد افشاريان

سجاد افشاريان

در خندوانه اتفاقات بسيار خوبي افتاده است که پيش از اين در رسانه ما بي سابقه بوده. مثلا «حجت الله ايوبي» رئيس سازمان سينمايي رو به همسرش مي گويد: «مي دوني که عاشقتم» يا مثلا برنامه حميد گودرزي يک از موفق ترين برنامه ها مي شود. حميد در برنامه صادقانه مي گويد: «من اگرحضورم کم شده است نه اينکه خودم کار نکردم يا پيشنهاد خوبي نداشتم. نه من اصلا پيشنهادي نداشتم. چون زمانه ما انتخاب بازيگر اينجوري نبود» حميد تمام اين تفاوت را بازي مي کند.

مي گويد، مي خندد، دراز مي کشد، با جناب خان شوخي مي کند و خودش را کاملا در اختيار برنامه قرار مي دهد و با اين کار هم حال خودش و هم حال بقيه را خوب مي کند. گاهي اوقات هم بعضي مهمان ها با پاي خودشان به خندوانه آمدند اما اصلا نمي خندند. يک بار رامبد به يکي از مهمان ها به شوخي گفت: « ببين آمدي در برنامه خندوانه، اگر نخندي و خشک باشي، کمربندم را در مي آورم و سياه و کبودت مي کنم. تو نمي تواني نخندي.»

افشاريان يک گله از رسانه ها هم دارد که مي گويد: «ما هرکاري مي کنيم يکي نيست بگويد آقا خسته نباشيد، دمتان گرم. کافيست فقط يک اتفاقي بيقتد و يک نفر يا يک جريان خوشش نياد آن موقع همه جور داد و بيداد مي کنند که چرا فلان کار را کرديد يا از روي عمد اين کار را انجام داديد که باور کنيد اصلا اينطور نيست.»

هر برنامه خندوانه 8 ساعت طول مي کشد!

برنامه خندوانه يکي دو روز قبل از پخش، ضبط مي شود. اين زنده نبودن که شايد اولين بار است در برنامه هايي با اين شکل و شمايل اتفاق مي افتد باعث يک سوال مي شود. بهترنيست که خندوانه براي ارتباط بيشتر و بهتر با مخاطب زنده پخش شود که افشاريان اينطور جواب مي دهد: «اصلا خندوانه نمي تواند زنده باشد. کل ورود مهمان ها تا پايان 8 ساعت زمان مي برد و اگر روزي پخش زنده شود قطعا به اين کيفيت نمي رسد. اما ماجراي خندوانه واقعا عجيب است.

جمعيت ميليوني براي شرکت در برنامه توي نوبت هستند و مي خواهند در استوديو بنشينند. ما در خندوانه سري اول 30 تا صندلي بيشتر نداشتيم مي گفتيم. گاهي پر نمي شد و مجبور بوديم بگوييم بچه هاي راننده و تدارکات روي صندلي ها به عنوان مهمان بنشينند. يکبار هم به دستيار کارگردان گفتيم موها و ريشت را مرتب کن و توي برنامه بنشين. خندوانه واقعا کار بسيار سختي است. قطعا بار زيادي از اين فشارها روي دوش رامبد جوان، جواد فرحاني(تهيه کننده) و تمامي عوامل است .

نمي توانيد درک کنيد تمام تيم 8 ماه است که شبانه روز براي خندوانه سرپا هستند و قطعا خيلي کار پرفشار و سختي است . که محصول اين تلاش ها اين شود که برنامه الان واقعا به جاي خوبي رسيده است. ما دوست داريم خندوانه تا ابد ادامه پيدا کند حتي اگر هيچکدام ما نباشيم.»

هيچ کس حق ندارد خندوانه را سياسي کند

افشاريان درباره حاشيه هاي سياسي که حول برنامه اتفاق مي افتد و سعي مي کنند بر روند برنامه و حتي انتخاب کمدين ها تاثير بگذارند، مي گويد: «هيچ کس حق ندارد و نبايد به راي گيري ها و خود خندوانه جهت بدهد. چون اولين آسيب آن به خندوانه مي رسد. ما از هيچ کس قبل از اجرا متن نمي گيريم و نمي پرسيم که چه چيزي را مي خواهد اجرا کند.

يعني همه واقف هستند که خط قرمز چيست و برهمان اساس اجرا مي کنند. ولي اين شلوغ کردن ها آسيبش به ما مي رسد. يک زماني بعضي به اين حرف‌ها دامن مي زنند و يک سري آدم ديگر هم يادداشت هاي اضافي براي اين موضوع مي نويسند که به اين جريان بيشتر دامن مي زند. تمام حرف رامبد در خود برنامه اين بود که به استندآپ ها راي بدهيم و به کارنامه افراد کاري نداشته باشيم.»

مردم از من خاطره «امين تارخ» را مي پرسند

سجاد افشاريان با دو اجرا در مسابقه خنداننده برتر به شدت شناخته شد وقتي درباره اين شناخته شدن و اتفاقاتي که برايش بعد از اين دو اجرا افتاده مي پرسيم، حرف‌هاي جالبي مي زند: « کساني که مرا مي بينند چند دسته هستند. بعضي ها که کلا نمي شناسند. براي بعضي ها چهره ام بعد از چند دقيقه آشنا مي شود.

بعضي ها هم همان اول مرا مي شناسند. يک بار در خيابان بودم يکي از من پرسيد: «آقا سينما آزادي کجاست؟» داشتم آدرس مي دادم که خنديد و گفت: « آ... آهااان. خيلي ممنون، خيلي ممنون» نمي رفت و مي خنديد و مدام مي گفت: «خيلي ممنون». بعضي ها هم سعي کردند تيکه هايي از استندآپ را برايم اجرا کنند. خيلي ها هم خاطره تارخ را از من مي پرسند. من خيلي رابطه ام با مردم خوب است.

وقتي مي پرسم اين شهرت آني و شناخته شدن خلوت‌تان را بهم نزده، مي گويد: «نه بابا ما که همش تو خلوت هستيم. با مردم بودن خيلي کيف مي دهد و خوش مي گذرد. استندآپ اول که پخش شد در کافه ام بودم وقتي زمانم تمام شد همه گفتند: «اهههه» بعد من گفتم نگران نباشد خاطره امين تارخ را فقط براي شما اجرا مي کنم!»

مي توانستم شيوه استندآپ اول را ادامه دهم اما نخواستم

دو اجراي متفاوت افشاريان در مسابقه خنداننده برتر باعث شد درباره تفاوت اين دو اجرا و واکنش هاي مردم بعد از استنداپ دوم بپرسيم و اينکه زمان اجرا پيش بيني چنين نتيجه اي را مي کرده است يا نه! «وقتي استنداپ دوم را اجرا کردم. گفتم احتمالا درکش براي بعضي از افراد سخت باشد و مي دانستم اگر مسير استنداپ اول را پيش ببرم شايد اتفاق بهتري بيفتد. اما من با اجراي اول خواستم بگويم که اگر من در جمع اين 16 نفر به عنوان کمدين هستم. حتما توانايي خنداندن دارم و خب اين اتفاق هم افتاد.

اما در سري دوم دوست داشتم همراه اين خنده يک مقداري هم فکر کنيم و شکل ديگري از دغدغه را مطرح کنم. قطعا وقتي من خودم را براي يک مسابقه آماده مي کنم. به اين موضوع که مخاطب بخندد فکر مي کنم. اين استنداپ را هم براي عده زيادي اجرا کردم. زمان پخش هم با عده زيادي برنامه را ديدم. در اجراي دوم جاهاي زيادي وجود دارد که مخاطب بخندد و خب جاهايي هم هست که فکر کند و گاهي غمگين شود. اما به نظرم در نهايت درگيرش مي شود و بازتاب دغدغه هاي اجتماعي خود را در آن مي بيند.»

اگر 10 بار ديگر هم برگردم باز همين استندآپ را اجرا مي کنم

افشاريان در اجراي دومش نتوانست از سد خاطره گويي هاي مهران غفوريان بگذرد براي همين از او سوال مي کنيم اگر دوباره به جريان مسابقه برگردد باز همان اجرا را خواهد داشت يا اينکه راه ديگري پيش خواهد گرفت که راي هاي بيشتري را از مخاطب بگيرد. «وقتي آدم در يک وضعيت رقابتي قرار مي گيرد، قطعا دوست دارد برنده شود. اما خب مي خواستم از اين فرصت در مسير اتفاقات فرهنگي قدم بردارم. ايده ام هم اين بود که گونه هاي مختلفي از استنداپ را اجرا کنم.

اگر دوباره بار ديگر هم به جريان مسابقه برگردم دوباره همين شکل از استنداپ را اجرا مي کنم. اصلا قرار ما در خندوانه اين بود که يک چيزهايي را آموزش بدهيم. وقتي اينطوري است پس من اگر 10 بار ديگر هم به اين مسابقه برگردم همان اجرا را انجام مي دهم. من مي خواستم بگويم قرار نيست غم هايمان يادمان برود و 10 دقيقه بخنديم و غم‌ها دوباره روي سرمان هوار شود. ما بايد با حقيقت وجود اين غم ها، بخنديم. عامه مردم هم اگر يک بار دوبار ببينند با اين نوع از استنداپ ارتباط برقرار مي کنند. مگر جامعه را چه کسي تشکيل مي دهند اما هي ما مي گوييم عامه، خاصه. اما اينطور نيست. اينکه بگوييم خندوانه براي عامه است و اين استنداپ را برويم شبکه 4 اجرا کنيم. نه من با اين موضوع موافق نيستم.»

فکر نمي کرديم مردم اينقدر مسابقه را جدي بگيرند

افشاريان مي گويد که تيم برنامه توقع اين ميزان جدي گرفتن مسابقه را از طرف مردم نداشته است: «پيش بيني اينکه مردم در جمع هايشان درباره کمدين ها صحبت کنند را داشتيم اما واقعا پيش بيني نمي کرديم اين ميزان ميان مردم پر رنگ شود. تا کنون هم کلي يادداشت و پيام هاي خوشحال کننده از مردم درباره اجراهايم به دستم رسيده که واقعا براي خوشحال کننده بوده. اما خب چنين مسابقه اي براي اولين بار است که اتفاق مي افتد و حتما در برگزاري آن اشکالاتي وارد است اما واقعا اين مسابقه اتفاق خوبي براي رسانه ملي بود.»

وقتي از افشاريان مي پرسم چه چيزهايي حالش را خوب و چه چيزهايي حالش را بد مي کند و اينکه بهترين دوران زندگي اش چه زماني بوده جواب‌هاي جالبي مي دهد: «يک‌بار بعد از 4 سال با من تماس گرفتند و گفتند يک نمايشنامه فرستاده بوديد حالا بيايد تئاتر شهر آن را اجرا کنيد که خيلي حال خوبي داشت و استنداپ دوم من هم برگرفته از همين تئاتر است. اما براي حال بد مي توانم بگويم که من در زندگي خيلي رفيقم و زماني که حس کنم دوستم دوستي نمي کند خيلي حالم خراب مي شود. وقتي هم مي خواهم حالم خوب شود دوتا مستند مي بينم. يکي مستند احمد شاملو «بهمن مقصودلو» و يکي هم مستند ديه گو آرماندو مارادونا ساخنه «اميرکاستاريکا» را نگاه مي کنم.»




منبع : mehrnews.com


http://www.CheKhabar.ir/News/6470/سجاد افشاريان- رامبد جوان يک مهمان را با کمربند تهديد کرد!
بستن   چاپ