چاپ

چه خبر - نگاهي به جنجال حضور فيگو در رئال مادريد

داور در سوتش به نشانه قرار دادن توپ روي نقطه کرنر دميده بود. ولي کسي نمي خواست به سوي آن نقطه جهنمي برود. به سوي باتلاقي در يکي از گوشه هاي نوکمپ. کسي نمي خواست جز لوئيس فيگو. جز او که آرام به سوي نقطه کرنر رفت. رفت تا آن ضربه جهنمي را بنوازد. مرد شماره ده رئال به جبهه خصم نزديک شد. نزديک و نزديک تر. به جايي که طرفداران بارسلونا انتظارش را مي کشيدند.

فيگو به نقطه کرنر رسيد و باراني از بطري و سکه و آشغال روانه اش شدند. فيگو خونسرد، فيگو توپ را استادانه با پا مهار کرد و با خونسردي بالا آورد. فيگو توپ را در دست گرفت و بطري آبي را از برابرش برداشت و بيرون انداخت. همه اينها باران آشغال ها به سوي فيگو را بيشتر کردند. ميان همه چيزهايي که به سويش پرتاب شده بودند چيزي جلب نظر مي کرد که يگانه بود، سر يک خوک...

پرتاب سر خوک به سمت فيگو

فيگو دو سال پيش در سال 2000 راهي مادريد شده بود. زماني که مهاجم دوست داشتني بارسلونا بود. 172 بار با پيراهن آبي اناري در ليگ به ميدان رفته بود. سي بار دروازه ها را گشوده بود. دو بار قهرمان ليگ شده بود. هم جام حذفي را برده بود و هم جام در جام اروپا را. بازيکنان بارسا در ستايش از فيگو گفته بودند "... برنامه ما ساده است: توپ را بده به فيگو و خيالت راحت باشد". به فيگو که خود را در ميدان پنهان نمي کرد، که توپ را از دست نمي داد. که طرح نويي مي ريخت... فيگو در نوکمپ راضي به نظر مي رسيد و حمايتش از جدايي خواهان کاتالونيا را هم اعلام کرده بود... ولي فلورنتينو پرس جلو آمده بود، يکي از نامزدهاي رهبري رئال مادريد.
پرس در سخنراني هاي انتخاباتي اش گفته بود قرارداد اوليه اي را با مدير برنامه هاي فيگو امضا کرده. پرس پيشنهادي کرده بود رد نکردني. پيشنهاد ده بيليون پستايي (شصت ميليون دلاري). فيگو آن پيشنهاد را پذيرفته بود. او نوکمپ را به مقصد سانتياگو برنابئو ترک کرده بود. فيگو سپيدپوش شده بود. طعنه آميز اين که او کمي پس از رئالي شدنش توپ طلا اروپا را گرفت، آن هم براي بازي هايي که براي بارسا انجام داده بود!

خوان گاسپارت رئيس باشگاه بارسلونا آن انتقال را غيراخلاقي خوانده بود، غير حرفه اي. گفته بود "...هرگز اين را فراموش نخواهيم کرد. آنها قيمتش را خواهند پرداخت" و سپس افزوده بود "... فيگو تصور مي کند پول همه چيز است، فقط پول". کمي بعد که پرس سکان رئال را در دست گرفت فيگو سپيدپوش شده بود. مادريدي شده بود. اولين پازل حل شده کهکشاني ها. برگ برنده فلورنتينو در فصل 2001-2000 فيگو بود، در فصل 2002-2001 زيدان، در فصل 2003-2002 رونالدو (برزيلي) و در فصل 2004-2003 ديويد بکام... فيگو براي عصر طلايي رئال آغاز کننده بشمار مي رفت.

فيگو در 21 اکتبر 2000 براي اولين بار با پيراهن رئال در نوکمپ به ميدان رفت. کنار گوتي، رائول و مونيتيس برابر کوکو، پويول، لوييز انريکه و ژاوي... همه انتظارش را مي کشيدند. بنرها بالا مي رفتند: خائن، خودفروش، پول پرست، يهودا، مزدور... او در آن ديدار از نواختن ضربه هاي کرنر پرهيز کرد. تلاش کرد آرام بماند و آرام هم ماند. رئال دو گل از انريکه و سيمائو خورد و گلي هم نزد. فيگو در پايان با مردان بارسا دست داد. با کوکو، با لوييز انريکه، با دي بوئر، با دلاپنا، با ريوالدو، با پويول. ولي پويول پس از بازي گفت "... فقط يک هدف داشتم، فقط يکي: متوقف کردن فيگو".

فيگو براي دومين بار در 23 نوامبر 2002 به نوکمپ بازگشت. دو سال از مادريدي شدنش سپري شده بود، ولي لشگر کاتالان ها براي به صليب کشيدن فيگو صف کشيده بودند. در هر نقطه اي از سکوها. در هر گوشه اي. نفرت آنها ذره اي کم نشده بود. ده هزار اسکناس قلابي با تصوير چاپ شده فيگو روي آن در دستان طرفداران بالا رفته بودند. همين طور يک عروسک باد شده برهنه که رويش نوشته بودند "فيگو"...

بازي جلو رفت و فيگو تمايلي به نواختن ضربه هاي کرنر نشان نداد. يکي دو ضربه اول را ميشل سالگادو زد. ولي طرفداران بارسا انتظار فيگو را مي کشيدند. اواسط نيمه دوم ضربه کرنري ديگري نصيب رئال شد و سالگادو اين بار از نواختنش خودداري کرد. خودداري کرد و توپ را به فيگو سپرد. سالگادو بعدها گفت "... دومين و سومين ضربه کرنر که اعلام شد رو به فيگو گفتم: فراموش کن رفيق. کار خودته. ضربه هاي کرنر کوتاه را فيگو مي نواخت و ضربه هاي بلند را من. در آن لحظات باراني از اشياء مختلف به سوي آن نقطه زمين مي آمد: سکه ها، چاقو، يک بطري ويسکي... زمانش رسيده بود کنار بکشم. گفتم: ضربه کرنر کوتاه؟ ممنون. خودت بزن لوئيس".

فيگو به طرف گوشه زمين رفت تا ضربه کرنر را بنوازد... ميان همه چيزهايي که به سوي فيگو پرتاب شده بودند سر بريده شده اي جلب نظر مي کرد، سر يک خوک... شعله هاي خشم و نفرت شعله ور شده بودند. پويول تماشاگران را به آرامش فرامي خواند و داور نمي دانست چگونه بازي را ادامه دهد. خوان گاسپارت، فيگو را با آن را رفتن و توپ برداشتنش که آميخته به هنر روپايي اش بود طرفداران بارسا را تحريک کرد... بازي با تاخير ادامه پيدا کرد و بازي بدون گل پايان يافت، ولي حکايت سر خوک طبخ شده در سياهه نبردهاي دو باشگاه حک شد. سر خوک طبخ شده. سر خوک سرخ شده. غذاي " Cochnillo ". مديران بارسا پرتاب سر خوک را توطئه مادريدي ها براي مظلوم نشان دادن شان خواندند و اصرار کرد اين غذا در سفره کاتالان ها هرگز جايي نداشته. روزنامه آس زير تصوير بزرگ سر خوک سرخ شده نوشت "نفرت انگيز" و روزنامه مارکا روي همان عکس نوشت "چه بامزه". در حالي که آشپزهاي حرفه هاي شهر سگوويا که اين غذا يکي از خوراک هاي معروفش است اين عمل را توهيني به خوک ها خواند.

آن شب سپري شد. رئال ليگ را با 22 امتياز بيشتر از بارسا قرار گرفته در رتبه ششم فتح کرد و کاتالان ها فصل بعد را با خانه تکاني بزرگ - ورود ريکارد و رونالدينيو - آغاز کردند. فيگو سه سال بعد رئال را به مقصد اينتر ترک کرد و خيلي بعدها در آوريل 2010 که در گروه همراهان اينتر در نيمه نهايي ليگ قهرمانان راهي نوکمپ شد باز هم با عتاب کاتالان ها روبرو شد. با ناسزاهاي شان. آنها فيگو را نبخشيده بودند. نبخشيده بودند و آن سر بريده خوک را به يادش مي آوردند. سر يک خوک را کنار نمادها و نشانه هاي دشمني و رقابت دو باشگاه قرار داده بودند. سر آن خوک بازتابنده خشم و نفرت ال کلاسيکو شده بود.

منبع: varzesh3.com