آهنگ غم انگيزي که باعث خودکشي افراد بسياري شد!
سه شنبه 29 فروردين 1396 - 8:16:52 AM
چه خبر - يکشنبه غم انگيز: آهنگي که مجارستاني ها با شنيدنش خودکشي کردند!

آهنگ غم انگيز , عجيب نيست که انسان آواز، موسيقي و آهنگي را بشنود و احساس غم و اندوه عميقي را احساس کند و در دريايي از افسردگي فرو برود تا جايي که اشک هايش سرازير شوند. شايد آن آهنگ خاطره ي زيباي نامکرري را، يا عاطفه اي خفته در قلب را زنده مي کند. اما آيا تا به حال شنيده ايد که يک آهنگ آنقدر اندوهگين باشد که شنونده را به سوي مرگ بکشاند و باعث خودکشي وي بشود؟!

گاهي بعضي از آهنگ ها واقعا اشک آدم را در مي آورند!

در دهه سوم قرن پيش، اروپا مکان مطلوبي براي زندگي کردن نبود، «رکود بزرگ» جهان را تحت تأثير خود قرار داده و آن را در نورديده بود. کشور مجارستان نيز نسبت به اين شرايط و اوضاع و احوال بيگانه نبود. اين کشور از فقر و ناداري رنج مي برد، مردان و جوانان به اميد يافتن فرصت هاي شغلي در خيابان ها و در صف هاي طويل به چشم ميخوردند تا شايد با يافتن شغلي به اوضاع اقتصادي خانواده خود سروساماني بدهند. فضاي افسرده همراه با اندوه مردم را به رفتارهاي افراط گرايانه مانند سرقت، چپاول، خشونت و افکار فاشيستي و صد البته خودکشي سوق داده بود.

صف جويندگان کار در آمريکا، 1929 ميلادي همزمان با رکود بزرگ

مجارستان يکي از کشورهاي اروپايي با بيشترين ميزان خودکشي بود. شايد به همين دليل بود، که نيروهاي پليس با شنيدن خبر خودکشي يک کفاش به نام جوزف کلر به آن وقعي ننهادند و توجهي نکردند. او هم مثل بقيه خودکشي کرده بود، و خودش را در درون اتاق کوچک و محقرش در يکي از کوچه هاي فقير و دلگير بوداپست به دار آويخته بود. چه کسي به مردي مثل جوزف توجه مي کرد؟! يک کفاش پنجاه ساله، مجرد، بيمار و مفلس، او مردي بود که بايد فراموش ميشد.

آهنگ يکشنبه غم انگيز

کارآگاه کارل لانکه اتاق مرد را مورد تفتيش قرار داد، مثل همه پرونده هاي خودکشي ديگر،لانکه از خود پرسيد که مرد کفاش چگونه زندگي در اين اتاق محقر و فقيرانه را تاب آورده بود،آيا او بايد خودکشي مي کرد؟! اتاق تقريبا خالي از اثاث بود، و بوي ماندگي و تنهايي ميداد.

در کنار تختخواب يک ميز چوبي قديمي و زهوار در رفته وجود داشت و روي آن برگه کاغذي که روي آن نام يک آواز نوشته شده بود: يکشنبه غم انگيز.

بعد از چند روز ديگر گزارش يک خودکشي به لانکه داده شد. لانکه به محل خودکشي يک دختر جوان هفده ساله رفت. او با خوردن سم خودکشي کرده بود. در کنار جسد سرد او و در کنار رختخواب يک دفترچه خاطرات بود، کارآگاه دفترچه را ورق زد و به صفحه آخر رسيد، روي آن نوشته شده بود: يکشنبه غم انگيز.آهنگ غم انگيز

داستان چه بود؟! کارآگاه از خود پرسيد، چه رابطه اي بين آهنگ يکشنبه غم انگيز و خودکشي مرد کفاش و ماري وجود داشت؟!

کارآگاه کارل روزهاي بعد هم با مواردي از اين دست روبرو شد. آدم هايي که قبل از خودکشي آهنگ ( يکشنبه غم انگيز) را گوش کرده بودند.

مردي قبل از شليک گلوله به سرش، يکي ديگر قبل از آنکه خود را به درون رود دانوب غرق کند و آن ديگري قبل از بريدن رگ هايش در حمام، همه به يک آهنگ گوش سپرده بودند؛ يکشنبه غم انگيز.آهنگ غم انگيز

اين داستان عجيب آيا تصادفي بود؟! ديري نگذشت که آوازه يکشنبه غم انگيز به روزنامه ها رسيد، تا جايي که دولت مجارستان حکمي را صادر کرد که به موجب آن پخش آهنگ يکشنبه غم انگيز ممنوع شد. اما بر عکس با وجود ممنوعيت اقبال مردم مجارستان به اين آهنگ بيشتر از قبل مي نمود.

غلبه اندوه بر هواداران جاستين بيبر در يک کنسرت که شعر و آواز او آنها را متأثر کرده است، به راستي آوازها و آهنگ ها تا چه حدي مي توانند انسان را متاثر کنند؟!

شهرت اين آهنگ به خارج از مرزهاي مجارستان و به برلين هم رسيد. آنجا يک مغازه دار برليني را پيدا کردند که پيش از خودکشي با طناب دار هنگامي که آهنگ يکشنبه غم انگيز را با گرامافون گوش داده است. يکبار هم در شهر رم يک پسربچه با شنيدن اين آهنگ از يک کولي دوره گرد، دوچرخه اش را کنار رودخانه پا ک کرد، و همه پولهايش را به کولي دوره گرد داد و خود را از روي پل به آب انداخت.


آهنگ يکشنبه غم انگيز به زبان هاي مختلف ترجمه و خوانده شده است:

ماري لوئيز داميان به زبان فرانسوي در سال 1936 آن را خوانده است
نوريو أواديا به زبان ژاپني، 1936 ميلادي
پيوتر چيکو سال 1937ميلادي
آگوستين مگالدي، به زبان اسپانيايي در سال 1938 ميلادي


مشهورترين يکشنبه غم انگيز را به زبان انگليسي يک زن سياهپوست به نام بيلي هاليدي در سال 1941 ميلادي خوانده است. او از آهنگسازش خواست تا ترانه را به گونه اي تغيير دهد که شنوندگان آمريکايي به اندازه اروپايي ها افسرده نشوند.

چند دهه بعد هنگامي که «دياماندا گالاس» خواست تا روايتي وفادار به اصل را به زبان انگليسي روي صحنه اجرا کند، ماجراي تغيير دادن آن را به شنوندگان تعريف کرده و کنايه اي هم به موسيقي عامه پسند نثار کرده بود «نخواستند شما را غمگين کنند، فکر ميکنم موسيقي پاپ با همين تصميم به دنيا آمد».



چه کسي پشت اين آهنگ بود؟!

يک ترانه سراي مجارستاني ناشناس به نام رژو سرس اين آهنگ را پس از يک چالش عاطفي سرود و پال کالمار آنـرا اجرا کرد، اين آهنگ به شهرت بسيار دست يافت و بنا به ادعاي برخي منجر به خودکشي افراد زيادي در سراسر جهان شد.

ترانه سراي اين آهنگ رژو سرس با معشوق خود درگير مي شود و او را تنها مي گذارد و براي مدتي رابطه خود با او را قطع مي کند. در يک روز يکشنبه تصميم مي گيرد تا با او دوباره آشتي کند، به سوي خانه او مي رود. هر چقدر به خانه او نزديک ميشود ضربان قلبش تندتر مي زنند. اما صحنه اي که با هر قدم نزديک تر شدن در برابر چشمانش شکل مي گيرد، غافلگير کننده و بسيار غمناک است. مردان و زنان در لباس سوگواري ديده مي شوند، کسي از دنيا رفته است. هيچ کس حرفي نمي زند، او در ميان نگاه هاي ملامت انگيز و پرسشگر دالان را به سوي اتاق مي پيمايد، در وسط اتاق يک تابوت روباز قرار دارد و دختري که به دليل مسائل عاطفي دست به خودکشي زده درون آن به چشم ميخورد.

درباره اين موسيقي نامتعارف و پر سر و صدا نظرات متفاوتي ارائه شده است،گروهي خودکشي ها را مربوط به شرايط سخت آن دوره مي دانند و گروهي آن را به خود موسيقي نسبت مي دهند، يکي از منتقدين در اين باره مي گويد:
مسأله اين نيست که موسيقي غمگين است بلکه نوعي نااميدي مرعوب کننده در آن وجود دارد، فکر ميکنم هيچ خيري در گوش دادن به اين موسيقي نيست.



منبع: jamnews.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/63820/آهنگ غم انگيزي که باعث خودکشي افراد بسياري شد!
بستن   چاپ