هاتف عليمرداني: آباجان واقعي ست مادربزرگم بود!
دوشنبه 28 فروردين 1396 - 3:16:28 AM
چه خبر - گفت و گو با هاتف عليمرداني

دفاع مقدس همواره براي آثار سينمايي و تلويزيوني پر از سوژه هاي نابي است که مي تواند ارزش ها و پايمردي هاي مردان و زنان اين سرزمين را به تصوير بکشد. هاتف عليمرداني در جديدترين ساخته خود با عنوان «آباجان» به سراغ يکي از موضوعات دفاع مقدسي رفته است. او مي گويد: «جنگ براي من تاريخي از زندگي ام بود که با آنکه چيزي از اين مساله نمي دانستم اما بخش بزرگي از زندگي من را فرا گرفته و کودکي من را تحت تاثير قرار داده بود. اتفاقاتي را برايم رقم زد که هنوز هم در سن 40 سالگي نمي توانم آن ها را فراموش کنم بنابراين فرزند من و آيندگان بايد بدانند که ما در چه برهه اي از تاريخ زندگي کرديم و چگونه مردان بزرگي به خاطر اين سرزمين، شرف و خاک خود ايستادند و جنگيدند تا ما حالا بتوانيم در امنيت زندگي کنيم.»

شرح بيشتر اين گفتگو را در زير بخوانيد:

*«آباجان» مضموني دفاع مقدسي دارد و شما پيش از اين به مسايل اجتماعي پرداخته بوديد؟ چرا اين موضوع را براي ساخت اثر انتخاب کرديد؟
- «آباجان» جزو دغدغه هاي دوران کودکي من و روايت کننده لحظه هايي از زندگي من بود که تجربه کردم، من فکر کردم که لازم است اين لحظه ها به فرزند من منتقل و او متوجه شود که ما در يک برهه اي از تاريخ چگونه زندگي کرديم. به خاطر همين من به سمت نگارش اين فيلمنامه رفتم اين را هم بايد بگويم که آباجان يک شخصيت واقعي است ولي من اين قصه را بر اساس تخيلم نوشتم. در واقع آباجان، مادربزرگ من، زني بسيار مظلوم بود. بنابراين اين فيلم بر اساس واقعيت نيست بلکه شخصيت آباجان بر اساس شخصيتي واقعي است که زندگي خود را داشت.

*پس يعني شخصيت آباجان واقعيت دارد.
- بله. زندگي آباجان پر از لحظه هاي سخت، مظلوميت و پايمردي بود او زني بود که به خاطر بچه ها و اطرافيانش زندگي مي کرد. همواره مراقب نزديکان خود بود و تا آخرين لحظه به آن ها فکر مي کرد. آباجان مادربزرگ من زني بزرگ، بامحبت و دوست داشتني بود به همين دليل وقتي که فيلمنامه اين اثر را نوشتم فقط خواستم گوشه اي از محبت هاي او را به تصوير بکشم و اداي ديني به بزرگي اين زن کنم.

*دفاع مقدس و جنگ تحميلي در دوره اي اتفاق افتاد که حتما شما سن کمي داشتيد اما اين مقوله چه جايگاهي براي شما داشته که باعث شده فيلمي بسازيد که به شرايط آن زمان پرداخته است.
- جنگ براي من تاريخي از زندگي ام بود که با آنکه چيزي از اين مساله نمي دانستم اما بخش بزرگي از زندگي من را فرا گرفته و کودکي من را تحت تاثير قرار داده بود. اتفاقاتي را برايم رقم زد که هنوز هم در سن 40 سالگي نمي توانم آن ها را فراموش کنم بنابراين فرزند من و آيندگان بايد بدانند که ما در چه برهه اي از تاريخ زندگي کرديم و چگونه مردان بزرگي به خاطر اين سرزمين، شرف و خاک خود ايستادند و جنگيدند تا ما حالا بتوانيم در امنيت زندگي کنيم.

*شخصيت محسن مي توانست يکي از شخصيت هاي مهم اين فيلم باشد و بخش بزرگي از داستان را رقم بزند اما اين اتفاق نيفتاد و اين شخصيت در ادامه داستان رها شد. چرا اين اتفاق افتاد؟
- بله. من اين موضوع را قبول دارم، شخصيت محسن در فيلمنامه دچار مميزي هايي شد که ما بيشتر از آن نمي توانستيم به آن بپردازيم اما به طور کلي بايد بگويم اين ژانر بدون تعليق نمي تواند باشد و اثر من نيز اين چنين است.

* با آنکه فيلمبرداري «آباجان» در زنجان انجام شده است اما آنچنان که بايد الماني از اين شهر در اين اثر نمي بينيم. پس ضرورت فيلمبرداري در زنجان چه بود؟
- شما مگر زنجان رفته ايد؟

* بله عده اي از خويشاوندان من در آنجا زندگي مي کنند.
- در پاسخ به اين پرسش تان بايد بگويم اين فيلم پر از المان هاي شهر زنجان بود براي مثال مسجد خانم و محله مسگرها مواردي بودند که نشان دهنده شهر زنجان هستند. جغرافياي آنجا تعريف شده و هر کس زنجان را ديده باشد متوجه مي شود که آن جغرافيا مربوط به شهر زنجان است.

* در اين فيلم قصه هاي مختلفي روايت مي شود و معلوم نيست دقيقا اين فيلم کدام قصه را پيگيري مي کند.
- پي رنگ قصه اصلي ما وقتي تعريف مي شود که داستان هاي کوچک به پي رنگ اصلي حجم مي دهند، ما آدم ها هر کدام قصه اي داريم که هر کدام وارد يک زندگي اجتماعي مي شويم و پي رنگ زندگي اجتماعي را تشکيل مي دهيم. ما اگر قصه اي نداشته باشيم جامعه تشکيل نمي شود. براي مثال هر کدام از ما وقتي به خانه اي مي رويم قصه‌اي داريم اما وقتي وارد اتفاقي مي شويم آن اتفاق قصه زندگي همه ما مي شود.

* شخصيت آباجان در اين اثر مدام دچار مشکلات مختلفي مي شود و اين مشکلات از سوي نزديکان اين شخصيت ايجاد مي شود. اين موارد باعث مي شود فضاي اميدوارانه اي بر فيلم حاکم نباشد. در اين باره توضيح مي دهيد؟
-شما چند سال سن داريد؟

* من متولد هفتاد هستم.
- پس به خاطر همين است. شما آن سال ها را درک نکرديد آن سال ها پر از نااميدي، پر از سياهي و پر از جنگ و غصه بود. شما نمي توانيد آن سال ها را به تصوير بکشيد و فضاهاي نااميدي را انعکاس ندهيد. ما اين فيلم را ساختيم که شماها بدانيد مردم ما چه مظلوميت هايي را تحمل کردند که بدانيد در گذشته افراد چگونه زندگي کرده اند و چه سختي هايي را پشت سر گذاشته اند. بسياري از اتفاقات براي شما تنها در قصه ها مي گذرد. شما تنها شنيده ايد که کودکي 10 ساله پايمردي مي کرد اما حالا مي بينيد که اين نسل چگونه پايمردي، استقامت و تحکم را از دست داده اند.

* اين فيلم بازيگر محور است و به نظر مي رسد اگر بازيگران نمي توانستند از عهده کار خود بربيايند فيلم دچار لطمه بسياري مي شد. دليل اين امر چه بود؟
- من در فضاي ناتوراليستي و فضايي که دوست دارم به مستند نزديک شود کار کرده ام، در چنين مواقعي دوربين طراحي صحنه و گريم همه گم مي شوند تا بازي ها ديده شود براي همين است که بازي هاي آثار من در اين سال ها ديده شده و جايزه گرفته اند چون همه چيز به نفع بازيگر گم مي شود. اين را هم بايد بگويم که اگر خانم معتمدآريا بازي نمي کرد من اين فيلم را نمي ساختم.

* يعني شما اين فيلم را تنها براي فاطمه معتمدآريا نوشتيد؟
- بله. اصلا بايد بگويم که قبل از اينکه پروانه ساخت بگيرم با خانم معتمد آريا قرارداد بستم و مطمئن شدم او در فيلم من بازي مي کند و سپس اقدام به اخذ پروانه ساخت کردم. هر چند ما بازيگر توانا زياد داريم اما من اين فيلم و اين شخصيت را تنها براي خانم معتمدآريا نوشتم. ما قبلا قرار بود با هم کار کنيم اما اين اتفاق نيفتاد و اين علاقه مندي وجود داشت که با هم کار کنيم و بعد که فيلمنامه را نوشتم در اتودهاي اوليه با او صحبت کردم و با هم به نتيجه رسيديم و بعد نگارش فيلمنامه که تمام شد با هم قرارداد بستيم و آن وقت من پروانه ساخت گرفتم.



منبع: mehrnews.com

http://www.CheKhabar.ir/News/63717/هاتف عليمرداني- آباجان واقعي ست مادربزرگم بود!
بستن   چاپ