تلاش هاي فيروز نادري براي اثبات ايران به امريکايي ها
جمعه 25 فروردين 1396 - 6:15:11 AM
چه خبر - گفت و گو با فيروز نادري

آقاي «نادري» چه شد که به عنوان نماينده ايران در مراسم اسکار شرکت کرديد؟
آقاي «فرهادي» پيشنهاد کرد که ما به عنوان نماينده ايران روي سن برويم. البته هرچند من آقاي «فرهادي» را مي شناختم؛ اما تا پيش از آن، وي را از نزديک ملاقات نکرده بودم؛ ولي گمان مي کنم آقاي «فرهادي»، من و خانم «انصاري» را از روي سابقه کاري و فعاليت هاي مان مي شناخت و به همين دليل ما را به عنوان نماينده خود معرفي کرد؛ اما دليلش براي اين کار چه بود و چرا ما را معرفي کرد و افراد ديگري را معرفي نکرد، چيزي است که شما بايد از خود آقاي «فرهادي» بپرسيد.

ارزيابي خود شما چيست؟
شايد دليلش اين باشد که ما هم در آمريکا افرادي شناخته شده هستيم و هم در ايران. به تازگي آقاي «ترامپ» قانوني درباره منع سفر شهروندان چند کشور از جمله ايران وضع کرده است. شايد آقاي «فرهادي» مي خواست با اين کارش بگويد افرادي که به آمريکا مهاجرت مي کنند، افراد تاثيرگذاري براي جامعه آمريکا هستند. از طرف ديگر من در برنامه اسکار هم گفتم که ما نسبت به کره زمين نظر و ديدگاه ديگري داريم. هنگامي که از فضا و بيرون از جو زمين، به زمين نگاه مي کنيم، اتحاد زمين را مي بينيم. وقتي از فضا به زمين نگاه مي کنيم، خط و مرزها و جنگ ها به چشم نمي آيد و تفاوت ها ديده نمي شود. شايد نظر آقاي «فرهادي» نيز چنين چيزي بود يا شايد هم دليل ديگري داشت که خودش بهتر مي تواند توضيح دهد.

واکنش مردم و جامعه هنري به حضور دو نفر از بخش علم و فناوري در مراسم هنري چگونه بود؟
واکنش ها و بازتاب ها بسيار عالي بود. بازتاب سخنان در اتاق رسانه و گفت وگو با خبرنگاران بسيار عالي بود. من چند دقيقه اي درباره ديد انسان از فضا به کره زمين صحبت کردم که انعکاس بسيار خوبي داشت.

ارتباط شما با هنر به چه صورتي است؟ آيا شما با هنرهايي مانند سينما، موسيقي و شعر هم ارتباط داريد؟
بله، من تا حدودي با هنر و به ويژه سينما ارتباط دارم. من به انواع هنرها علاقه دارم. اصولاهنر مرزي نمي شناسد و با همه ارتباط برقرار مي کند.

شما اين فيلم را ديديد؟
بله، من اين فيلم را اينجا ديدم، ولي حتي قبل از اينکه اين فيلم در سينماها اکران شود، هم ديده بودم. يکي، دو ماه قبل، آقاي «فرهادي» به آمريکا آمده بودند و اين فيلم را در سينمايي در دانشگاه «UCLA» به مدت دو شب نمايش دادند. بعد از نمايش فيلم، خود آقاي «فرهادي» هم بالاي سن رفت و درباره اين فيلم توضيحاتي ارائه کرد. البته در اين برنامه يکي، دو هزار نفر بودند و من ايشان را از نزديک نديدم.

نظرتان درباره اين فيلم چيست؟
من از اين فيلم بسيار خوشم آمد. فيلم «جدايي» که پنج سال پيش جايزه اسکار را دريافت کرد، يکي از بهترين فيلم هايي است که من ديدم. همچنين اين فيلم هم بسيار بسيار خوب بود و شايسته بود که برنده جايزه اسکار شود.

برخي مي گويند وضع قانون منع سفر اتباع هفت کشور باعث شده «فروشنده» اسکار بگيرد. نظر شما چيست؟
بله، در اين مورد جريان کمي سياسي شده بود، ولي در نظر داشته باشيد که فيلم آقاي «فرهادي»، چهار، پنج ماه پيش و قبل از اينکه آقاي «ترامپ» رئيس جمهور شود، نامزد شد و پيش از آن هم در جشنواره فيلم کن، جايزه هاي بسياري دريافت کرد و بسيار پيش از اينکه «ترامپ» بر سر کار بيايد و ممنوعيت سفر و موضوعاتي از اين دست پيش بيايد، اين فيلم نامزد اسکار شد؛ بنابراين به نظر من، اين فيلم بسيار زيبا و شايسته اين جايزه هم بود.

از اينکه فروشنده برنده شد، چه حسي داريد؟
من خوشحالم که فروشنده برنده اسکار شد. در نظر داشته باشيد که الان آقاي «فرهادي» يکي از چهار کارگرداني است که چندبار برنده اين جايزه شده است. در بخش فيلم هاي خارجي، تا کنون چهار نفر چند جايزه گرفتند، آن سه نفر ديگر هم که غول هاي کارگرداني سينما هستند. «اينگمار برگمن» (کارگردان سوئدي، سه بار)، «فدريکو فليني» (کارگردان ايتاليايي، چهار بار) و «ويتوريو دسيکا» (کارگردان ايتاليايي، دو بار) اسکار گرفتند. همه هنردوستان با اسم اين سه نفر به خوبي آشنا هستند و اکنون هم آقاي «اصغر فرهادي» با دوبار جايزه اسکار بهترين فيلم خارجي به اين فهرست اضافه شده است.

آيا مردم آمريکا مي توانند به درستي با اين فيلم و پيام هاي آن ارتباط برقرار کنند؟
فيلم آقاي «فرهادي» را ما با زيرنويس انگليسي ديديم، ولي من که زبان فارسي را مي دانم، به صحبت هاي شخصيت ها گوش مي دهم، ولي ديگران بايد زيرنويس ها را بخوانند. من بعضي اوقات از خودم مي پرسم آيا اين افرادي که اين فيلم را ديده اند، مي توانند متوجه تمام اين نکات ريز و ظرافت هاي فيلم شوند؟ چون من خودم زبان فارسي را بلدم و با اجتماع ايران آشنا هستم، متوجه ظرايف فيلم مي شوم، اما وقتي اين گفته ها و مکالمه ها را با زيرنويس فيلم مقايسه مي کنم، از خودم مي پرسم آيا افراد ديگري که فقط زيرنويس فيلم را مي خوانند، متوجه اين نکته ها و ظرايف فيلم مي شوند؟

برخي در ايران به «اصغر فرهادي» و ديگر کارگردان هايي که فيلم هنري مي سازند، انتقاد مي کنند که آنها فيلم هايي مي سازند که جنبه ناخوشايندي از زندگي در ايران مانند فقر را نشان مي دهد که اين براي وجهه بين المللي ايران بد است. آنها مي گويند ما نبايد در فيلمي که مي سازيم، نقطه ضعف خودمان را نشان دهيم؛ چون باعث مي شود نظر مردم کشورهاي ديگر درباره ما منفي شود. اکنون از شما مي پرسم کساني که اين فيلم را ديدند، نظر منفي به مردم ايران پيدا کردند؟ يا نظرشان درباره ايران و مردم اين سرزمين، خوب و مثبت شد؟
اگر موضوع پروپاگاندا و تبليغات رسانه اي مطرح باشد، بايد کارگرداني را پيدا کنند و به او دستور بدهند که فيلم پرزرق و برقي بسازد و آن را به عنوان يک فيلم تجاري نشان دهند، اما کاري که آقاي «فرهادي» مي کند اين است که لايه هاي ظريف و پنهان را نمايش مي دهد. هنرمند بايد نوري روي جامعه بيندازد. اگر جامعه اي نقص هايي دارد، اين کار هنرمند است که در اين زمينه روشنگري يا آنها را بازگو کند. من فکر مي کنم مردم اينجا هم به اجتماعي بودن فيلم هاي ايشان علاقه مند هستند و از اين زاويه به فيلم هاي او نگاه مي کنند؛ به ويژه درباره فيلم «فروشنده» نمي دانم چه نقطه سياهي در آن بود؟ چراکه اين اتفاق در هر کشور ديگري هم ممکن بود روي دهد. در خود آمريکا هم اين موضوعات مطرح است؛ بنابراين فرق مي کند که کسي مي خواهد يک اثر هنري نشان دهد يا اينکه مي خواهد پروپاگاندا بکند. پروپاگاندا و اثر هنري، دو چيز متفاوت اند.

وقتي فيلمي از ايران در آمريکا به نمايش درمي آيد و اسکار مي گيرد، آيا به نظر شما مي تواند روابط انساني را تقويت کند؛ به طوري که اميدوار باشيم در آينده، جنگ و خون ريزي و دشمني بين ملت ها کمتر شود؟
دولت ها ممکن است به دلايل مختلفي با يکديگر ستيزه جويي کنند. ولي ملت ها (در هر کجاي جهان که باشند)، خواست شان يکي است، به باور من، هنر و ورزش مي تواند پلي باشد براي نزديک ترکردن روابط بين دو ملت بدون اينکه وارد ماجراهاي سياسي دو دولت شويم. مدتي قبل تيم کشتي آمريکا، به ايران رفت. انعکاسي که اخبار اين ورزش در اينجا داشت اين بود که مردم ايران که ورزش دوست هستند، همان مقدار که تيم ايران را تشويق کردند، تيم آمريکا را هم تشويق کردند. بنابراين، وقتي که وارد خط اجتماعي و هنري و ورزشي مي شويم، اين اختلافات سياسي تا حدودي از بين مي رود؛ بنابراين، فکر مي کنم که راه خوبي است که به وسيله آن، دو ملت را به هم نزديک کنيم.

اگر قرار باشد شما ايران را براي همکاران تان معرفي کنيد، به چه ويژگي هاي مهم ايران و مردم آن اشاره مي کنيد؟
من حدو 5٠ سال است که در آمريکا زندگي مي کنم و نزديک 4٠ سال گذشته هم در ايران نبودم. من با دوستان آمريکايي خودم، معمولادرباره تاريخ و تمدن ايران صحبت مي کنم. من توضيح مي دهم دو هزار سال پيش چه جايگاهي داشتيم و بعدها، در زمينه هاي علمي مانند نجوم نيز دستاوردهاي مهمي داشتيم و به پيشرفت علوم کمک کرديم. توصيف ايران و دستاوردهاي علمي و فرهنگي ايران براي افراد خارجي مشکل نيست، فقط بعضي وقت ها بايد از واقعيت و وضع موجود فاصله گرفت. بايد در نظر داشت که تاريخ 5٠ سال و صد سال نيست، بلکه بايد بيشتر به عقب برگشت تا فاصله زماني بيشتري مد نظر ما قرار گيرد. به باور من با توجه به تمدن غني و گسترده اي که ايران دارد، توصيف ايران براي آمريکايي ها دشوار نيست.

در صحبت هاي تان گفتيد ورزش و هنر نقش زيادي در افزايش صلح و دوستي بين ملت ها دارد و باعث کاهش خصومت مي شود. برخي از دانشمندان هم بر اين باورند که علم هم تا حدود زيادي چنين نقشي دارد و به ويژه در سال هاي اخير اين نقش علم پررنگ تر هم شده است. نظر شما چيست؟
به باور من علم و به ويژه فناوري نقش زيادي در نزديکي مردم و تقويت صلح و دوستي دارد؛ به ويژه از زماني که با توسعه فناوري هاي جديد، برقراري ارتباط بين مردم نيز ساده شده است، اين نقش علم نيز پررنگ تر شده است. امروزه اطلاعات فقط از شبکه هاي دولتي به ما نمي رسد، بلکه وجود اين ارتباطات باعث شده است ما خيلي زود باخبر شويم که در کشورهاي ديگر چه مي گذرد.

آقاي «ترامپ» به تازگي قانوني وضع کرده است که طبق آن ورود اتباع چند کشور، از جمله ايران به آمريکا محدود مي شود. نظرتان درباره اين قانون چيست؟
در اين زمينه نگراني من به ويژه، درباره دانشجويان ايراني است؛ چون بهترين دانشگاه هاي آمريکا مثل ام آي تي (موسسه فناوري ماساچوست) و استنفورد براي دانشجوياني که به اينجا مي آيند و تحصيل مي کنند، سر و دست مي شکنند؛ چون دانشجويان ايراني بسيار بااستعداد هستند. وقتي که اين دانشجويان به آمريکا مي آيند، از دو حال خارج نيست؛ يا پس از اتمام تحصيل در آمريکا مي مانند که اين به نفع آمريکاست يا اينکه به ايران برمي گردند که در اين حالت هم دستاوردهاي جديد علم و دانش را به کشور خود منتقل مي کنند. چيزي که الان من را بيش از همه ناراحت مي کند، اين است که آمدن دانشجويان ايراني به آمريکا سخت شده است و از آن مهم تر، برخي از دانشجويان در نيمه راه تحصيل، براي ديدار با خانواده خود به ايران رفتند و الان براي برگشت دچار مشکل شدند که اين موارد ناراحت کننده است. چيزي که بيش از همه من را ناراحت مي کند، محدوديت هايي است که اين قانون براي دانشجويان به وجود آورده است که ا ن شاءالله رفع مي شود.



منبع: روزنامه شرق

http://www.CheKhabar.ir/News/63433/تلاش هاي فيروز نادري براي اثبات ايران به امريکايي ها
بستن   چاپ