گفتگو با شاهين دليوند
بيش تر از 10 ماه از فوت «مرتضي پاشايي» خواننده محبوب موسيقي پاپ مي گذرد و پس از آن هر بار با مسئله جديد پيرامون اين خواننده مواجه مي شديم، از داستان خواننده شدن «مصطفي پاشايي» تا انتشار آلبوم «اسمش عشقه» و «مستند مرتضي پاشايي» که همه آن ها باعث جلب نظر اذهان عمومي به اين ماجرا ها مي شد، اما اين بار مي خواهيم براي شما پرده از ماجراي جديدي برداريم که خواندنش خالي از لطف نيست، «شاهين دليوند» عکاس هميشه همراهِ مرتضي پاشايي پس از مدتي تمرين و آمادگي قصد دارد تا به صورت مستقل به عرصه خوانندگي ورود پيدا کند، به همين منظور به سراغ او رفتيم تا از دغدغه ها و دلايل خواننده شدنش آگاه شويم، در ادامه مي توانيد اين گفت و گو را مشاهده کنيد:
در ابتدا مي خواهم روزمه اي درباره فعاليت هاي خودت در زمينه موسيقي و شکل گيري اين هدف در ذهنت براي مخاطبان صحبت کني:
من از سن دوازده سالگي و به توصيه ي پدرم به کلاسهاي ساز (سنتور) و آواز سنتي گرايش پيدا کردم اما موسيقي سنتي روح من را ارضا نمي کرد به همين دليل با اصرار خودم به ساز گيتار الکتريک روي آوردم و شروع به يادگيري اين ساز کردم.
تا اواسط دهه 80 من با اين ساز زندگي مي کردم و تمام دنياي من پيرامون اين ساز مي چرخيد تا اين که به خدمت سربازي رفتم و به دليل رشته ي تحصيليم با حرفه گرافيک بيشتر عجين شدم و به گرافيک و عکاسي روي آوردم تا جايي که توانستم با بيشتر خواننده هاي سطح اول ايران همکاري کنم، آشنايي بيشتر با سبک موسيقي اين خواننده ها و حضور مداوم در کنارشان باعث شد بتوانم تجربه هاي زيادي کسب کنم و در خلوت تمرين هاي زيادي را روي صدايم انجام بدهم، براي اولين بار در سال نود و دو جرقه خوانندگي در ذهن من زده شد، زماني که به دليل سرما خوردگي مرتضي پاشايي براي کار جديدش با صداي خودم ماکت کار را اجرا کردم که با تعجب بسيار زياد مرتضي همراه شد ، دليل غافلگيري مرتضي هم شباهت زياد صداي من به يکي از خوانندگان بزرگ ايراني بود که مرتضي عاشق صداي آن خواننده بود.
از همان موقع به صورت غير رسمي با يکديگر کار مي کرديم و قرار هم نبود کسي بداند که من روزي تصميم خواننده شدن را دارم، مرتضي همواره و حتي در آخرين کنسرت بعد از اتمام کار مي گفت: «انشالله ازين به بعد براي ساخت آثار تو فعاليت مي کنيم» و اين جمله که هيچ گاه از ذهن من بيرون نمي رود: «تو جايت روي استيج است نه پايين استيج» ، بعد از فوت مرتضي من پيشنهاد هاي زيادي در زمينه ي عکاسي داشتم و هنوز هم دارم اما به يک باره با ويديويي که در صفحه اينستاگرام خودم منتشر کردم احساس مردم رو نسبت به خودم حس کردم. يک شور عجيبي که مردم خودشان من را به اين سمت مي بردند و بيشتر به ادامه راهم ترغيب مي شدم .اين فيلم در نا باوري کامل باعث شد اهل فن و دست اندر کاران موسيقي با من تماس بگيرند و من را به ادامه ي اين کار تشويق کنند. در حال حاضر با اينکه اعلام ميکنم هيچ اثري از من منتشر نشده پيشنهادهاي زيادي دارم. قطعا اين لطف خداست، قرار شد بعد از پخش دومين کار درباره ي اين پيشنهادات تصميم قطعي بگيرم.
آيا قبل از اين در زمينه موسيقي فعاليت رسمي داشتي؟
خير تاکنون در اين حوزه فعاليت رسمي نداشته ام زيرا نه زمانش را داشتم و نه در اين مقوله جدي بودم ، اما از سال هشتاد بندي (تلفيقي راک و سنتي) ساخته بودم و براي ساير دوستان خواننده تنظيم مي کردم و شعر مي نوشتم.
اما انشالا با نگاهِ خدا و حمايت مردم اولين اثر رسمي خودم را اواسط هفته ي آينده تقديم مردم خواهم کرد.
برنامه ي کاري آينده ات چيست؟
بايد خدمتتان عرض کنم که فعلا ميخواهم با دوستان عزيزي که کار ميکنم سه قطعه را آماده پخش کنيم. اگر مردم دوست داشتند مشغول ساخت آلبوم مي شويم، چون به خودم و نگاه خدا اعتقاد دارم و اين جمله که همواره جلوي چشم هايم هست”خداوند هرکس را که بخواهد عزيز ميکند”
انشالله در تمامي تک آهنگ ها از ترانه هاي خانم «الهام احصادي» و آهنگسازي دوست عزيزم «مسعود سعيدي» و «رامين بي باک» و تنظيم و مسترينگ «حامد برادران» استفاده خواهم کرد.
در آلبوم نيز از همه دوستان سطح اول موسيقي از جمله ترانه سراها : «فريد احمدي»، «مهرزاد اميرخاني»، «مونا برزويي»، «سروش دادخواه» و آهنگسازي «بنيامين بهادري»، «مهدي احمدوند»، «مسعود سعيدي»، «رامين بي باک» و تنظيم ها نيز توسط «حامد برادران»، «ميلاد ترابي»، «پازل باند»، «محمد مجرلو» و دو سورپرايز خاص در آلبوم خواهم داشت.
حرف آخر
من به اين اعتقاد قلبي دارم که خداوند هرکس را که بخواهد عزيز ميکند.اين خداست که در وجودم اين هنر را خلق کرده، من راوي حرف هاي نگفته دلِ خودم هستم نه خواننده.انشالا با همراهي شما و همچنين مردمي که من جز مهرباني چيزي از آن ها نديده ام اين راه جديد را با آرامش سپري کنم.در پايان از تمامي کساني که به من لطف داشتند تشکر مي کنم و اميدوارم روزهاي خوبي را شاهد داشته باشيم.
منبع: سيمرغ / نيما باقري