چه خبر - دومين گفت و گوي مهران مديري با اکبر عبدي در دورهمي
شب گذشته مهران مديري در دومين شب از گفتگو خود با اکبر عبدي به ادامه موضوع بدآموزي پرداخت.
عبدي درپاسخ به سئوال ابتدايي مديري درخصوص آخرين وضعيت پيوند کليه خود گفت:
چهارم ارديبهشت 95 عمل پيوند داشتم بايد به مدت يک سال داروييهايي استفاده کنم. به دليل بيماري قند انسولين مصرف ميکردم،اميدوارم کسي انسولين نزند شبيه ماژيک است که در بازو ودورشکم انسولين استفاده ميکردم. البته وقتي سر کاري بوديم و من انسولين را تزريق کردم، رفتند شايعه کردند که عمو اکبر هروئيني شده ميره پشت هروئين ميزنه. همه گفتن کي هروئين صاف ميزنه تو شکمش ؟( خنده) به همين دلايل انسولين استفاده نکردم و اشتباه محضي بود که انجام دادم فکر کنيد طناب دار دور گردن خودم انداختم و به مرور سه تا از رگهاي اصلي بسته شد و کليهها از کار افتاد.
عبدي در خصوص اينکه اگر به گذشته برگردد چه کارهايي را انجام نميدهد، اظهار داشت :
به طور مثال هيچ وقت ديگر سر چند کار نميرفتم. زماني صبح براي سريال «در مسير تند باد»،بعدازظهر تئاتر شهر «خاک در افلاک» اقاي توسلي کارميکردم و بلافاصله تئاتري که خودم کارگردان و تهيهکننده بودم را انجام ميدادم و بعد «اخراجيها» رو بازي ميکردم. همه اين کارها را به خاطر اينکه خودم و خانوادهام به نتيجه دلخواه مادي برسيم انجام دادم اما به چه قيمتي آدم خودش را از بين ببرد به نتيجه مادي رسيديم اما ارزش نداشت.
عبدي درپاسخ به سئوال مديري درخصوص کار کردن به خاطر مسائل مالي بيان کرد:
بله برخي از کارها را به خاطر مسائل مالي بازي ميکردم.البته براي همه اين موضوع پيش ميآيد . آقا ميخواهد کارگردان بشه، خانومش ميگه خواهرم منشي صحنه باشه باجناق دستيار کارگردان و برادر خانوم کارگردان مدير توليد و خود خانم طراح صحنه و لباس ميشود از اين مدل داريم تو تيتراژ اسم خانم اول اسم شوهر دوم مياد.
مديري سئوال کرد:کسي هست در اين سالها اسمش رو رقيب بگذاريد؟
بله بوده طرف مقابل منو رقيب ميديده اما من اونو به رقيب نميديدم. چشم نداشته من بازي کنم خيلي بامن دوست بوده شکل من است قديم ها لاغر تر بوده با وليد هم معروف شد من اسمشو نميارم ما با مثل زن و شوهر هستيم نه ميتونيم باشيم نه نميتونيم باشيم ( خنده ). چند روز پيش رفتيم خونشون سه مدل غذا درست کرده بود، گفتم به همين دليل که چاق ميشه ( خنده)
در ادامه اين بخش مهران مديري اعلام کرد اسم محمد رضا شريفي نيا اومد، دعوت ميکنيم مهمان دورهمي باشند.
عبدي ادامه داد:
اگر ميتوانند حضور پيدا کنند و از حق خودشان دفاع کنند در صورتي که ندارند( خنده ). هميشه عزيزاني که در حکومت و دولت هستند يا در خانوادهها ، ميگويند سال خوب،پربرکت،شادي باشد به نظرم سال معمولي باشد اما دو دو تا چهار تا باشه نه اينکه 27هزار تا نشود همه چيز معمولي باشد تا همه به راحتي زندگي کنند.
اين بازيگر پيشکسوت در پايان برنامه متفاوتترين هديه را به موزه دورهمي تقديم کرد و گفت:
سنگينترين کادو را به دورهمي آوردم و در اين لحظه عوامل پشت صحنه با چرخ، امير نوري را آوردند.
مديري گفت:
من اينو چه کارش کنم؟
عبدي گفت :
براي فروش در موزه بذاريد ( خنده )
اما در پايان عبدي تنديس جشن حافظ را به موزه دورهمي اهدا کرد.
گروه فرهنگ و هنر
منبع: yjc.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/60775/اکبر عبدي- به محض قطع تزريق طناب دار را دور گردن خود انداختم