حمايت اوليه آمريکا از ملي شدن نفت براي کنار گذاشتن انگليس بود
شنبه 28 اسفند 1395 - 3:58:34 PM
چه خبر -

به گزارش گروه سياسي خبرگزاري دانشجو، ملي شدن صنعت نفت نقطه عطفي در تاريخ معاصر ايران است. اگرچه اين فرصت مغتنم شمرده نشد و ايران يک بار ديگر در کام استعمار نفتي فرو رفت. سالروز ملي شدن صنعت نفت، بهانه‌اي شد تا به آن اقدام بزرگ، زمينه‌هاي رخدادش و چگونگي شکستش بپردازيم. آنچه پيش رو داريد، گفتگوي ما با جواد منصوري در اين زمينه است.

* به نظر شما آيا ملي شدن صنعت نفت اقدامي به موقع بود و يا بايد به زمان ديگري موکول مي‌شد؟


در پاسخ به اين سؤال بايد گفت جنگ جهاني دوم بسياري از معادلات و ساختارهاي بين المللي را تغيير داد و شرايط جديدي را براي همه کشورهاي جهان ايجاد نمود.

اين شرايط، مسائل جديدي را به همراه داشت که مورد توجه مردم و کشورها نيز قرار گرفت. از جمله اين تغييرات که در سطح بين المللي به وجود آمد اين بود که به دليل طولاني شدن که در سطح جهاني رخ داده بود، کشورهاي استعمارگري چون انگلستان و فرانسه و بقيه استعمارگران اروپايي ضعيف شده بودند و مانند قبل قدرت حضور در سطح بين المللي و حتي در حوزه مستعمرات خود را نيز نداشتند. در اين موقعيت، قدرت جديد و نوظهوري وارد صحنه سياسي جهان مي شود که با شعارها و روشي متفاوت در جهت عقب راندن استعمار اروپايي تلاش مي کرد تا به اين وسيله خود را جايگزين آنها کند. اين قدرت جديد ايالات متحده امريکا بود.

اين شرايط جديد براي مردم ايران هم فرصتي متفاوت ايجاد کرد تا خواسته تاريخي و به حق خودشان را که همان تسلط بر ثروت ملي نفت و خلع يد انگلستان بود، مطرح کنند. در جريان جنگ جهاني دوم اين مسئله طي سال‌هاي 1322 و 1323 مطرح شد؛ اما به دليل اينکه کشور در موقعيت جنگ قرار داشت به نتيجه مطلوب و مورد انتظار نرسيد. اما بعد از جنگ در سال 1326 همان طرح به صورت نظرياتي در روزنامه ها مطرح شد و به تدريج به خواسته اي عمومي تبديل شد.

انگلستان در اين زمان براي جلوگيري از گسترش طرح ملي شدن صنعت نفت حرکتي نمايشي اجرا کرد. به اين صورت که در صدد بر آمد تا تجديد نظري در قرارداد 1933 کرده و با بالابردن درآمد نفت ايران تا حدودي مردم ايران را راضي نگه دارد تا شايد مردم از پيگيري اين طرح صرف نظر کنند. از اين جهت فرستاده دولت انگلستان آقاي گس با وزير اقتصاد و دارايي آن زمان آقاي گلشائيان مذاکرات مفصلي انجام دادند که منجر به قرارداد الحاقي 1933 گس-گلشائيان شد. اما اين قرارداد در مجلس ايران به تصويب نمايندگان نرسيد و در نتيجه بعداً تبديل به طرح ملي شدن صنعت نفت گرديد.

بنابراين اگر بخواهم به اين سؤال پاسخ موجزي بدهم، بايد بگويم که بله، در آن زمان با توجه به فضاي باز سياسي که بر کشور حاکم بود و رژيم سلطنتي ايران نيز در موضع ضعف قرار داشت و از نظر شرايط داخلي و بين المللي در وضعيت مناسبي قرار داشتيم، فرصت مناسبي براي طرح ملي شدن صنعت نفت محسوب مي شد.

* آيا ملي شدن بدون توان استخراج و پالايش نفت اقدامي مفيد محسوب مي‌شد؟


اين مسئله را مي توان براي همه کشورها فارغ از ميزان امکانات و يا ثروت آنان مطرح کرد. به اين صورت که اگر کشوري امکان استخراج و پالايش و صدور نفت را نداشته باشد مي تواند از کارشناسان و شرکت هاي پيمان کاري در اجراي آن استفاده کند و اين مسئله به اين معنا نيست که اگر مردمي به دلايلي توانايي اداره صنعت نفت را نداشته باشند، پس بايد آن را رها کرده و به دست دولت و کشور ديگري بسپارد و اجازه دهد آنان بر اين سرمايه عظيم ملي تسلط پيدا کنند؛ زيرا تسلط بر نفت پايه تسلط بر بقيه ارکان کشور از جمله حاکميت شده و حکومتي در سايه اين کشورها تشکيل و اختيار کامل کشور را به آنان واگذار نمايد.

علاوه بر اين اگر مردم و کارشناسان خودشان تلاش کنند مي توانند پس از مدتي به صنعت و اداره آن دست پيدا کنند. پس اين استدلال که ما نمي توانيم کالايي کوچک هم درست کنيم و در نتيجه نمي‌توانيم صنعت بزرگ نفت را هم اداره کنيم استدلالي گمراه کننده است و از سوي انگلستان به مسئولان ايراني وابسته به خودشان القا شده بود تا آنان نيز به مردم ايران القا کنند و دست از مبارزات خود بردارند. اما بسياري از مردم اين سخنان را نمي پذيرفتند و به مبارزات خود در اين راه ادامه دادند.

*براي اولين بار چه کساني ايده ملي شدن صنعت نفت را مطرح کردند؟


اولين بار اين مسئله در سال 1322 در مجلس مطرح شد. اما در آن زمان کشور درگير جنگ جهاني دوم بود و در اشغال کشورهاي بيگانه قرار داشت. به همين دليل قضيه مسکوت ماند اما دوباره افرادي چون آيت الله کاشاني و آقاي لنکراني و نيروهاي ملي و مردمي اين مسئله را طرح کردند. هرچند در اين بين عوامل شوروي هم در طرح آن بي‌تاثير نبودند؛ زيرا درصدد بودند از اين طريق پايگاهي براي خود در ايران به دست آورند.

تجربه ما از ملي شدن نفت بر دو اصل قرار دارد. اصل اول اينکه وحدت نيروهاي مردمي و ملي و مقاومت و ايستادگي آنها در مقابل سلطه بيگانه مي تواند پيروزي را براي ما به ارمغان بياورد. اين خود موضوعي بود که امام از ابتداي امر بر آن تاکيد داشتند. اصل دوم هم عدم اعتماد به دولت هاي بيگانه بود و اينکه با اتکا به نيروهاي مردمي و خودي مي‌توانيم به پيروزي برسيم.

بعد از سال 1324 نيز افراد وابسته به امريکا و متمايل به غرب هم اين طرح را بيان داشتند زيرا آنها نيز از يک سو به دنبال تسلط بر منابع نفتي و به دست آوردن پايگاهي در ايران بودند و از سويي مصمم بودند از اين طريق انگلستان را عقب برانند. اما با همه اين شرايط انگليس با توجه به نفوذي که در ايران داشت توانست با روشها و بازيهاي مختلف تا سال 1328 مانع ملي شدن صنعت نفت شود. اگرچه آمريکاييها نيز تا مدتها تظاهر به طرفداري از صنعت نفت در ايران مي‌کردند، اما بيشتر هدفشان در اين رابطه حذف انگلستان بود.

*زمينه هاي موفقيت اوليه ملي شدن نفت را بايد بر چه پايه عواملي بدانيم؟


در اين زمينه از سويي مردم از خود مقاومت نشان دادند و رهبران نهضت نيز ايستادگي و مقاومت از خود داشتند. تحمل رهبران و مردم در فشارها و سختي مبارزات بر کسي پوشيده نيست. از سوي ديگر شرايط بين المللي نيز در اين موفقيت بي‌تاثير نبود؛ در اين رابطه بعد از جنگ دوم جهاني اهميت نفت نسبت به قبل بسيار بيشتر شد؛ زيرا کشورهاي اروپايي براي بازسازي ويرانيهاي ناشي از جنگ به نفت ارزان نياز داشتند و علاوه بر اين نفت به عنوان پايه توليد بسياري از کالاها، مورد نياز بود. توليد نفت زمينه ساز صادرات کالا به اين منطقه و فروش کالاها و بازگشت مجدد پول نفت به غرب مي‌شد.

در نتيجه نفت کالايي استراتژيک تلقي مي‌شد که در اختيار دولت‌هاي غربي و امريکا و انگلستان بود. بعد از جنگ هم هر دولتي به هر ميزان که به منابع نفتي دنيا تسلط بيشتري داشت به همان ميزان در صحنه بين المللي قدرت بيشتري داشت زيرا نفت پشتوانه محکمي به حساب مي آمد و طبعاً با چنين پشتيباني مي‌توانست کارهاي زيادي انجام دهد. از سويي دولت‌هايي را که در اين کشورها بر سر کار آورده بودند، همگي دست نشانده آنان بودند و در نتيجه سرمايه گذاري بي نهايت پر سودي براي غرب شده بود.

* آيا تداوم همکاري آيت الله کاشاني و دکتر مصدق مي توانست ملي شدن را از گزند خارجي حفظ کند؟


بله، قطعا مي‌توانست. وحدت نيروهاي مبارز ملي و همين طور پشتيباني از دولت مي توانست ملي شدن صنعت نفت را تضمين کند. اما در اين بين به دلايل داخلي که تا حدودي علت آن هم قدرت طلبي، جهالت و يا فردگرايي بود و نفوذ قدرتهاي خارجي نيز در آن بي تاثير نبود، شکاف و تفرقه ميان نيروهاي ملي و انقلابي رخ داد و در نتيجه کودتاي 28 مرداد توسط انگليس و امريکا طراحي شد و توانست صنعت ملي شدن نفت را با شکست مواجه کرده و تا پيروزي انفلاب اسلامي کنسرسيوم صنعت نفت را بر ايران مسلط گرداند. بعد از کودتاي 28 مرداد نيز آقاي اميني که وزير اقتصاد و دارايي آن زمان بود با نماينده کنسرسيوم به نام آقاي پيچ قرارداد اميني-پيچ را امضا کردند که به گفته خود امريکايي‌ها و رسانه هاي اروپايي پرسودترين قرارداد تاريخ سرمايه داري به نفع امريکا و اروپا بوده است.

* چرا آمريکايي ها در ابتداي امر با ملي شدن نفت موافق بودند؟


دولت امريکا در ابتداي امر با اتخاذ اين استراتژي در پي آن بود که انگلستان را از صحنه نفت ايران خارج کند و منابع نفتي ايران را در اختيار خود بگيرد. علاوه بر اين به تعدادي از روشنفکران و مسئولان کشور القا شده بود که آمريکا پرچمدار آزادي و توسعه است و اگر وارد تعاملات سياسي و اقتصادي با ايران شود براي ما آزادي و توسعه را به ارمغان خواهد آورد. اين افراد و گروهها با چنين تفکري، به اين نتيجه رسيدند که بهتر است نفت را از چنگ انگليس درآورده و در اختيار آمريکا قرار دهيم؛ اما پس از کودتاي 28 مرداد نفت در دستان امريکا و انگلستان قرار گرفت، هر چند در نهايت هيچ يک براي ايران آزادي و توسعه را به ارمغان نياوردند.

* آيا انگلستان بدون همکاري آمريکا مي‌توانست به مقابله با ملي شدن صنعت نفت بپردازد؟


قطعا به تنهايي نمي توانست. دليل اين سخن نيز آن است که در فروردين 1322 وزير خارجه انگليس به امريکا رفته و طرح ناتواني جلوگيري از صنعت نفت را با امريکاييها مطرح کرد. از سويي اگر نفت در ايران ملي مي شد، به صورت يک دومينو به بقيه کشورها با ثروت هاي مختلف و عظيمي که داشتند سرايت مي کرد و همه کشورها به نوعي بيدار شده و در صدد احقاق حقوق خود بر مي آمدند و اين مسئله حتما غرب را به زمين مي زد. در نتيجه همه نيروهاي غربي با هم متحد شدند تا از ملي شدن نفت جلوگيري کنند و آن را شکست دهند تا به کشورهاي ضعيف و مستعمره دنيا اين طور نشان دهند که امکان پيروزي هيچ جنبشي براي کسب ثروت هاي ملي خودشان وجود ندارد.

*ملي شدن صنعت نفت چه تجربه اي را در اختيار انقلابيون در سال 1357 قرار داد؟


تجربه ما از ملي شدن نفت بر دو اصل قرار دارد. اصل اول اينکه وحدت نيروهاي مردمي و ملي و مقاومت و ايستادگي آنها در مقابل سلطه بيگانه مي‌تواند پيروزي را براي ما به ارمغان بياورد. اين خود موضوعي بود که امام از ابتداي امر بر آن تاکيد داشتند . اصل دوم هم عدم اعتماد به دولت هاي بيگانه بود و اينکه با اتکا به نيروهاي مردمي و خودي مي‌توانيم به پيروزي برسيم.

منبع: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

http://www.CheKhabar.ir/News/60250/حمايت اوليه آمريکا از ملي شدن نفت براي کنار گذاشتن انگليس بود
بستن   چاپ