خرده دزدي‌هاي اورژانسي!/ اين ديگه آخرشه...
شنبه 28 اسفند 1395 - 12:13:53 PM
چه خبر - اين ديگه ته دزدي است!

مريم طالشي : الکي مي‌آيند داخل اورژانس و گوشه‌اي مي‌نشينند يا بي‌خودي قدم مي‌زنند. دنبال فرصت هستند که يک چيزي بلند کنند. حالا هرچه دست‌شان برسد. الکل، پنبه، سرنگ، دارو... حتي صابون مايع داخل دستشويي را در کيسه مي‌ريزند و مي‌برند.» اين را پزشک اورژانس مي‌گويد؛ اورژانس يکي از بيمارستان‌هاي دولتي. چند وقت پيش متوجه اين مسأله شدند. دزدي از اورژانس.

«هميشه هم اين‌طور نيست که طرف به قيافه‌اش بخورد يا معتاد باشد. بعضي‌ها اتفاقاً قيافه موجهي هم ممکن است داشته باشند و به همين خاطر هم آدم توجه‌اش جلب نمي‌شود اما متأسفانه متوجه مي‌شويم که آنها هم دزدي کرده‌اند. پيش آمده که گوشي پزشک را هم برده‌اند. حتي پايه سرم. ممکن است وسايلي که دزديده مي‌شود، به لحاظ مالي ارزش چنداني نداشته باشد اما وجودشان در اورژانس حياتي است. بخصوص اينجا که بيمارستان شلوغي است.»

مچ بعضي‌ها را گرفته‌اند. خواسته‌اند نگهبان را خبر کنند که طرف با خواهش و التماس خواسته ولش کنند. گفته نياز دارد: «براي درآوردن پول موادشان دزدي مي‌کنند؛ هرچه باشد. طرف مي‌آيد و اگر از او سؤال کنند چه کار دارد يک بهانه‌اي مي‌آورد. مثلاً مي‌گويد قوم و خويش‌اش توي اورژانس است. يک بار دم در به يکي مشکوک شدند چون نايلون بزرگي دست‌اش بوده که به سختي حمل‌اش مي‌کرده. خواسته بودند داخل نايلون را نگاه کنند که زيرش پاره شده و هرچه داخل‌اش بوده، ريخته روي زمين. يک لگن و ترازو و مقداري خرده ريز که از داخل بيمارستان برداشته بوده. البته اين سرقت‌ها از داخل اورژانس انجام مي‌شود چون بقيه بخش‌هاي بيمارستان مقررات سفت و سختي براي ورود افراد متفرقه دارند.»

مورد عجيب اورژانس البته فقط به دزدي ختم نمي‌شود. تمام کساني که شک برانگيزند لزوماً قصد سرقت ندارند. بعضي‌هاي‌شان تنها هستند و دردشان تنهايي است. مثل زن‌ها و مردهاي مسني که گاهي ساعت‌ها روي صندلي اورژانس مي‌نشينند و اطراف را نگاه مي‌کنند: «از اين موردها هم داريم. بيمارستان‌هاي دولتي چون شلوغ هستند، موارد مشکوک، خيلي به چشم نمي‌آيد. يک بار متوجه شديم خانم مسني چند ساعتي هست که در سالن انتظار اورژانس نشسته. دل‌مان سوخت. خواستيم کارش را زودتر راه بيندازيم برود خانه‌اش، اما متوجه شديم اصلاً کاري در بيمارستان ندارد. گفت در خانه حوصله‌ام سر رفته بود آمدم اينجا مردم را ببينم.

راستش از اين جور موارد باز هم بوده. حتي کساني که معلوم شده جايي براي شب ماندن ندارند و مي‌خواهند شب را در اورژانس بمانند که البته اجازه چنين کاري داده نمي‌شود. بعضي‌ها بهانه مي‌آورند که منتظر بيمارشان هستند يا آنجا کار دارند که البته معلوم است راست نمي‌گويند. حتي گاهي در دستشويي‌ها مي‌مانند. به خاطر همين از ساعت 12 به بعد در دستشويي عمومي اورژانس را قفل مي‌کنند.»

سرنوشت اقلام دزديده شده از اورژانس را کسي نمي‌داند. احتمالاً سر از خانه سارق درمي‌آورند يا اگر باب دندان مالخرها باشد، به بهايي اندک فروخته مي‌شود. لگن دست دوم و پايه سرم اگر به کار کسي نيايد، فلزش را مي‌توان کيلويي 800 تا هزار تومان فروخت. اين قيمتي است که ضايعاتي‌ها مي‌دهند. برايشان فرقي نمي‌کند جنسي که مي‌خرند چيست. وزن مي‌کنند و بهايش را به فروشنده مي‌دهند. قيمت مقوا فرق مي‌کند؛ بين 300 تا 500 تومان است. اما فيلم راديولوژي باطله را گران‌تر مي‌خرند؛ کيلويي 2 هزار تا 2 هزار و 500 تومان. با اين حساب آنها که واردتر هستند و نبض بازار ضايعات دست‌شان است مي‌دانند بايد سراغ کدام طرف اورژانس بروند چه چيزي بردارند. اتفاقاً مواردي هم بوده که فيلم راديولوژي از بيمارستان به سرقت رفته؛ آن هم به تعداد.

«اين مسأله مربوط به اورژانس نبوده و در يکي از درمانگاه‌هاي بيمارستان اتفاق افتاده. معمولاً نتايج راديوگرافي و ‌ام‌آر‌آي و باقي موارد بيماراني که در بيمارستان پرونده دارند، در پرونده‌شان باقي مي‌مانَد. بعد از اينکه پزشک نتيجه را ديد آن را در مطب نگه مي‌دارد تا آخر وقت مسئول مربوطه، بيايد پرونده‌ها را ببرد. در همين هنگام سارقي پيدا شده بود و پرونده‌ها را يک جا برده بود.» شايد براي شما هم سؤال پيش بيايد که فيلم راديولوژي باطله واقعاً چه مصرفي دارد که ضايعاتي‌ها براي خريدش کيلويي 2 هزار تومان پول مي‌دهند. دليل‌اش وجود درصدي نقره در اين فيلم‌هاست. آن‌طور که يکي‌شان مي‌گويد. موضوع گزارش ما البته ضايعات و کاربردشان نيست. صحبت از دزدي يا بهتر بگويم دله دزدي از اورژانس‌ها بود که به اينجا رسيد؛ موردي عجيب اما واقعي.

منبع: روزنامه ايران

http://www.CheKhabar.ir/News/59320/خرده دزدي‌هاي اورژانسي!- اين ديگه آخرشه
بستن   چاپ