داستاني يک خطي اما بسيار بسيار با مفهوم!!
3 مهر 1394 - 02:43:05 ب.ظ
به کوچه اي رسيدم که پيرمردي از آن خارج مي شد؛ به من گفت: نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم. وقتي برگشتم و به سر کوچه رسيدم؛ پير شده بودم!

www.
منبع: ارسالي کاربران

مطالب جالب ديگر:
به کسي رأي بدهيد که اولِ اسمش سعيد جليلي باشد!! (طنز)بهروز وثوقي چگونه طلاق گوگوش را گرفت و با او ازدواج کرد؟!عکس: تا حالا فکر کرديد که يک زرافه چگونه مي خوابد و استراحت مي کند؟چرا بچه ها در هرکشوري روي کره زمين مي گويند «ماما»؟!نظرتان راجع به اين مدل جذاب چيست!!؟ + عکس
http://www.CheKhabar.ir/News/5889/داستاني يک خطي اما بسيار بسيار با مفهوم!!
بستن   چاپ