داستان گربه را دم حجله کشتن!!
3 مهر 1394 - 02:39:34 ب.ظ

ميگويند در ايام قديم دختري تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هيج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است.

پس از چندي پسري از اهالي شهامت به خرج مي دهد و تصميم مي گيرد که با وي ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او ميگويد که ميتواند دخترک را رام کند.

خلاصه پس از مراسم عروسي ، عروس و داماد وارد حجله ميشوند و... چند دقيقه که ميگذرد پسرک احساس تشنگي ميکند . گربه اي در اتاق وجود داشته از او ميخواهد که آب بياورد.

چند بار تکرار ميکند که اي گربه برو و براي من آب بياور. گربه بيچاره که از همه جا بي خبر بوده از جايش تکان نمي خورد تا اينکه مرد جوان چاقويش را از غلاف بيرون مي کشد و سر از تن گربه جدا ميکند. سپس رو يه دختر ميکند و ميگويد برو آب بيار...




منبع: ارسالي کاربران


http://www.CheKhabar.ir/News/5853/داستان گربه را دم حجله کشتن!!
بستن   چاپ