چه خبر - گفت و گو با عليرضا دباغ کارشناس و منتقد فرهنگي و رسانه
همانطور که در برخي ويدئوها در شبکههاي اجتماعي منتشر و مشاهده شد، در روز مراسم تشييع پيکر آيت الله هاشمي رفسنجاني، مردم در شعارهايي نسبت به عملکرد صداوسيما در پوشش اخبار مربوط به درگذشت آيتالله واکنش نشان دادند. اين اتفاق در بسياري از مصاحبهها و سخنرانيها هم در اين چند روز نمود يافت.به همين منظوربا عليرضا دباغ، کارشناس و منتقد فرهنگي و رسانه و مديرکل سابق نظارت و ارزيابي رسانههاي نوين و آخرين مديرکل مطالعات راهبردي صداوسيما گفتوگويي انجام شد تا نظر او را در اين زمينه جويا شود.
متن اين گفت و گو
به نظر ميرسد پوشش مناسب اخبار درگذشت آيتالله هاشمي رفسنجاني توسط صداسيما، از ميزان انتقادات مردم و برخي از مسؤولان نکاسته است؛ به طوري که اين انتقادات در روز تشييع پيکر آيتالله هاشمي نيز از سوي مردم عنوان شد و حتي نسبت به دوربينهاي صداوسيما نيز واکنش نشان داده ميشد. نظر شما در اين باره چيست؟
شعارهاي اعتراضآميز گروهي از مردم شريف کشورمان به رسانه ملي در مراسم تشييع پيکر آيتالله هاشميرفسنجاني براي کسي چون من که از عنفوان جواني با عشق و اميد خدمت به فرهنگ ايراني و انقلاب اسلامي کار در سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران را انتخاب کردم، بسيار ناراحت کننده بود.حقيقت اين است که سازمان صداوسيما مدتهاست با مشکلات بزرگي در برقراري ارتباط با مخاطبانش روبهروست و بايد هرچه زودتر خود را از قيد و بند اين مشکلات برهاند؛ چراکه استمرار اين وضعيت نه به صلاح فرهنگ ايراني و نه در شأن سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران يا به عبارتي رسانه ملي است.
آيا شعارهايي که در مراسم تشييع پيکر آيتالله هاشميرفسنجاني در ارتباط به صداوسيما عنوان شد را منطقي و منطق بر واقعيت ميدانيد؟
براي قضاوت درباره منطقي يا غيرمنطقي بودن اين شعارها، اين مراسم نميتواند ملاک درستي باشد؛ چراکه آنچه در اين اجتماع کمنظير تاريخي رخ داد تابع شرايط زماني و مکاني خودش بوده است. قطعاً مردم متأثر از درگذشت ناگهاني آيتالله هاشمي بخشي از نارضايتي خود را از عملکرد رسانه ملي در اين اجتماع در قالب شعارهايي در مواجهه با رييس سازمان و همکاران خبرنگار من از خود بروز دادهاند که کاملا قابل درک است؛ اما به نظر من اين اعتراض در آن محيط فقط يک جنبه نارضايتي مردم از صداوسيما را بروز داد؛ در حالي که نارضايتيهاي مردم از صداوسيما، لايههاي ديگري دارد که طبعاً در اين مراسم کمتر مورد نظر شعاردهندگان بوده است.
منظورتان از اين لايهها چيست؟
لايههاي معنايي در تحليل گفتمان مورد استفاده قرار ميگيرد. از نظر علمي اين مقوله را در دو نوع رويکرد متفاوت در تحليل گفتمان ميتوان تفسير کرد؛ رويکرد اول تحليل گفتمان «نقشگرا» يا «کارکردي» است؛ در اين رويکرد، مفهوم «بافت» وارد تحليل گفتمان ميشود و گفتمان را بهمثابه «زبان در حال کاربرد» در نظر ميگيرند؛ منظور از «بافت» شرايط زماني و مکاني است که اين شعارها در آن به کار رفته و اصطلاحاً «بافت در محل» ناميده ميشود. از اين منظر احساس حاکم بر جامعه در پي درگذشت آقاي هاشمي و عملکرد ضعيف رسانه ملي در زمان پوشش اخبار مربوط به اين حادثه ناگوار به خصوص در ساعات اوليه درگذشت ايشان و متعاقب آن شرايط مکاني و حال و هواي خاص حاکم مراسم تشييع در خيابانهاي تهران، در به وجود آمدن اين شعارها نقش بسيار مهمي را ايفا کرده است.
رويکرد دوم رويکرد تحليل گفتمان «انتقادي» است؛ در اين نوع از تحليل مسائلي وارد عرصههاي تحليل گفتمان ميکنند که بر نقش «قدرت» و «ايدئولوژي» به مثابه شرايط فرامتني مؤثر بر تحليل گفتماني تأثير ميگذارد که در انديشههاي پست مدرنيستي «فوکو» و روششناسي «ون داک» و «فرکلاف» به آن اشاره ميشود و الان مورد نظر من نيست.
مردم به سازمان صدا و سيما معترضند
يعني شما اين شعارها را در مقولههاي «ايدئولوژي» و «قدرت» نميدانيد؟
نه، منظورم اين نيست که اين شعارها از منظر «ايدئولوژي» و «قدرت» قابل تحليل نيست، بلکه بحثي که من از منظر مخاطبشناسي به مساله پيش آمده و اعتراض مردم به سازماني که به آن علاقمندم مطرح کردم، ناظر به مسائلي کارکردگرايانه رسانه است، نه گفتمان انتقادي فوکوئي.به هرحال اين مردم به سازمان صداوسيما معترضند و اين اعتراض بايد بررسي شود. اين اعتراضها بايد خيلي زود بررسي شود، اما شايد جامعهشناسان، افراد ذيصلاحتري براي بررسي جنبههاي ايدئولوژيکي و مطالعات انتقادي ناظر بر نفش قدرت در اين مقوله باشند، اما من فارغ از اين نوع نگاه و با توجه به تخصص و تجربه رسانهاي خود به اين موضوع ميپردازم.از اين ديدگاه بايد بگويم بسياري از نارضايتيهاي مردم از رسانه ملي نه به نوع نگاه سياسي اين رسانه، بلکه به نوع نگرش کلي سازمان به مقوله اطلاعرساني و وظايف رسانه ملي مربوط ميشود که در موضوع پوشش خبري درگذشت آيت الله هاشمي رفسنجاني يک گوشه اين زخم سرباز کرده است، اما در مقولههاي ديگر اين زخم مدتهاست چرکين شده است.
حتي اقشار سنتي نيز از تلويزيون رضايت چنداني ندارند!
چه مقولههاي ديگري؟
مثل مقوله سرگرمي و تفريح در برنامههاي صداوسيما. اکنون مدت مديدي است که ديگر بخش زيادي از مردم از صداوسيما براي سرگرمي و تفريح استفاده نميکنند. نسل جوان که به اينترنت و شبکههاي اجتماعي تلفنهاي همراه روي آوردهاند و نسل ميانسال هم ماهوارهها را برگزيدهاند. در اين ميان تنها بخش سنتي جامعه ما که نوع خاصي از برنامههاي مذهبي يا خانوادگي را ميپسندند، هنوز براي پر کردن اوقات فراغتشان به تلويزيون مراجعه ميکنند که ميتوانم ادعا کنم همين عده هم از اين برنامهها چندان رضايتي ندارند.
چرا ادعا، در حالي همه به اين موضوع اذعان دارند؟
به اين دليل که هر ادعايي در حوزه مخاطبشناسي نياز به تحقيق و پژوهش دارد، اما بخش خصوصي توان مالي لازم براي انجام نظرسنجيهاي علمي گسترده را ندارد، بخش دولتي هم اولويتهاي ديگري دارد و پژوهشگاههايي مانند پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم علاقهاي به اين مقولههاي کاربردي نشان نميدهد و در دايره بستهاي حرکت ميکند که بايد به طور مفصل درباره آن صحبت کرد و نقد آن در اين بحث نميگنجد. در اين شرايط تنها نظرسنجيهاي نسبتاً جامع در اين زمينه در مرکز تحقيقات صداوسيما انجام ميشود که متأسفانه نتايج آن به راحتي و با اطمينان در اختيار افکار عمومي قرار نميگيرد و حتي محققان آزاد هم نميتوانند به راحتي از اين نتايج استفاده کنند؛ بنابراين به عنوان يک محقق فقط ميتوانم ادعاکنم مخاطبان از برنامههاي تلويزيون چندان رضايت ندارند. اما به عنوان يک کنشگر ارتباطي و يک مخاطب فعال، نارضايتيهاي عمومي از صداوسيما چيزي نيست که بتوان بر روي آن سرپوش گذاشت.
عملکردمان را اصلاح خواهيم کرد!
در ادامه اين اعتراضها آقاي عليعسکري عنوان کردند که «انتقادها به صداوسيما را روي چشم ميگذاريم / عملکردمان را اصلاح خواهيم کرد»؛ به نظر شما اين رويکرد مديريت جديد تا چه اندازه ميتواند به بازسازي اعتماد مردم به رسانهاي که از آن به عنوان رسانهاي ملي ياد ميشود، کمک کند؟
من صحبتهاي آقاي دکتر علي عسکري را شنيدم و بسيار خوشحال شدم که ايشان با روي گشاده به اين اعتراضها پاسخ دادند. اين با روحيه متعالي ايشان که برگرفته از مکتب اخلاقي بيت شريف آيتالله شاهآبادي است کاملاً سازگار است. به نوبه خودم از ايشان تشکر ميکنم. واقعيت اينجاست که پذيرش اين واقعيت گام اول ماجراست که ايشان ابتدا به خوبي به آن پرداختند، اما در عمل راه سختي درپيش دارند.
پس پاسخ آقاي عليعسکري را مثبت ارزيابي ميکنيد؟
به طور کلي بله، اما به عنوان يک کارشناس آن را قابل تحليل ميدانم. در همين گفتوگوي کوتاه نکات مهمي از ديد تحليل گفتمان کارکردي قابل برداشت است. من پاسخ آقاي دکتر عليعسکري را به دو بخش تقسيم ميکنم؛ بخش اول اين جملههاست که «ما انتقادها را روي چشم ميگذاريم و سعي ميکنيم نسبت به انتقادها، عملکردمان را اصلاح کنيم.»؛ اين خيلي خوب و با ارزش است و همانطور که گفتم با سنت اخلاقي بزرگاني همچون آيتالله شاهآبادي، کاملاً سازگار است.
اما بخش دوم اين مصاحبه جاي نگراني دارد؛ عين خبر مصاحبه ايشان با يکي از خبرگزاريها را براي شما ميخوانم: «رييس سازمان صداوسيما همچنين در پاسخ به سؤال ديگري درباره عدم پوشش سخنرانيها و اظهارنظرهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني در برنامههاي تلويزيوني و راديويي و عملکرد ضعيف اين سازمان، خاطرنشان کرد: ما که همواره از ايشان تکريم کردهايم!
عليعسگري همچنين در پاسخ اين سوال که آيا منظور از تکريم از آيتالله هاشمي رفسنجاني، برنامههاي چند روز گذشته صداوسيما است، گفت:
هم در برنامههاي اين چند روز گذشته و هم قبل از آن، آيتالله هاشمي رفسنجاني را تکريم کردهايم.»؛ اين بخش از سخنان آقاي عليعسکري، لطف بخش اول را ندارد و همين مسأله بر کليت تحليل من از اين گفتوگو تأثير ميگذارد.
پوشش خبري رسانه اي بيگانه قوي تر بود!
منظورتان را شفافتر بيان ميکنيد؟
نبود شفافيت نيست، بحث پيچيدگي تحليل گفتمان است. اما اگر واضحتر بخواهيد آقاي عليعسکري در بخش اول سنت اخلاقي را رعايت کرده است که به زمينههاي فرهنگي و اخلاقي ايشان مرتبط است، اما در بخش دوم نگاه مديريتي خود را بدون روتوش بيان کردهاند. اصل مطلب ايشان در بخش دوم اين است که صداوسيما هم در پوشش خبري درگذشت آيتالله هاشمي رفسنجاني و هم در برنامههاي قبلي ايشان را تکريم کردهاند.اين ادعا از نظر بخشي از افکار عمومي که در مراسم تشييع به صداوسيما اعتراض کردند، قابل قبول نيست.
يکي از اساتيد درس پوشش خبري که خودشان از مديران ارشد خبر در سازمان صداوسيما بودهاند در يادداشتي که در يکي از روزنامهها نوشتهاند و در صفحه اينستاگرامشان نيز منتشر کردهاند، بهدرستي به ايرادات وارد بر پوشش خبري اين خبر اشاره کردهاند. من فقط يک نکته را اضافه ميکنم و آن اين است که براي اعلام خبر درگذشت شخصيتي مانند آيتالله هاشمي رفسنجاني هيچ رسانهاي شايستهتر از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران نبود، اما متأسفانه اين خبر را براي بار اول شبکههاي اجتماعي و رسانههاي بيگانه اعلام کردند نه رسانه ملي ما. در پوشش خبري ما با يک قاعده کلي مواجهيم و آن اينکه کسي که خبر مهمي را براي بار اول و زودتر از ديگران اعلام کند، جريان خبري را در اختيار خواهد گرفت.
عملکرد غير قابل دفاع صدا و سيما
صداوسيما در حالي که از لحاظ جغرافيايي نزديکترين مکان به محل رخداد بود، نه تنها گزارشگري به بيمارستان شهداي تجريش اعزام نکرد بلکه حتي خبر درگذشت ايشان را نيز با تأخير اعلام و پس از اعلام خبر هم به اهميت اين رخداد توجه نکرد و در بخشهاي خبري ساعت 20 شبکه خبر و 21 شبکه اول سيما خيلي سريع از اين خبر گذشت و روال عادي خبرها را پيگيري کرد؛ در حالي که شبکهاي مانند بيبيسي فارسي تمام برنامههاي عادي خود را قطع کرد و با وجود اينکه يک قاره آن طرفتر از محل وقوع خبر بود، جريان خبري را به دست گرفت. اين عملکرد کجايش قابل دفاع است؟
من به خوبي نسبت به جوسازيهايي که عليه سازمان صداوسيما صورت ميگيرد واقفم، اما معتقدم دفاع بد از حمله بدتر است. کاش آقاي عليعسکري به همان جمله اول بسنده ميکردند و بخش دوم سخنانشان را به زمان ديگري موکول ميکردند که به وعده خويش براي اصلاح عملکرد رسانه ملي، عمل کرده باشند.
شما فکر ميکنيد اين وعده اصلاح عملکرد سازمان صداوسيما عملي ميشود؟
ما بايد به اين موضوع اميدوار باشيم؛ چرا که براي رسانه ملي اصلاً خوب نيست که وقتي دوربينش براي ضبط يک برنامه به ميان مردم برود، بخشي از مردم با آن ارتباط مثبتي برقرار نکنند. دقت کنيد اين رسانه ملي ماست، نه صداوسيماي ضرغامي و سرافراز و عليعسکري.
من قبلا در مصاحبه ديگري گفته بودم مشکلات امروز صداوسيما مشکل آقاي عليعسکري يا آقاي سرافراز نيست. بسياري از اعتمادسوزيهاي امروز ريشه در دو دهه گذشته و حتي قبل از آن دارد. بسياري از نيروهايي که در بدنه تصميمساز صداوسيما حضور دارند، از دوران آقاي لاريجاني وارد سازمان شدهاند. برخي از اين مديران و دستاندرکاران اجرايي به خصوص در حوزه خبر که قبلاً به نام معاونت سياسي صداوسيما شناخته ميشد، در اين فاصله به وجود آمده ميان رسانه ملي و مخاطبان ناراضياش نقش اساسي داشتهاند. به نظر ميرسد يارگيري مجدد آقاي دکتر عليعسکري از افرادي که در دههاي گذشته زمينههاي اين نارضايتيها را به وجود آوردهاند، نميتواند به عملي ساختن وعدهاي که دادهاند کمک کند.
به طور مثال نحوه برخورد بخشهاي خبري مختلف سازمان صداوسيما با اين اعتراضها با روش اخلاقمدارانه آقاي عليعسکري که گفتند ما انتقادات را روي چشممان ميگذاريم مغايرت دارد. همين اخيرا بخش خبري 20:30 با فرزندان آيتالله هاشمي و برخي از چهرههاي سياسي مصاحبه کرد و نظرشان را درباره عملکرد رسانه ملي در اين ايام جويا شد. اگر من و شما پدرمان را از دست داده بوديم، چقدر فرصت داشتيم پاي تلويزيون بنشينيم که الان فرزندان آقاي هاشمي بخواهند در اين باره ارزيابي کنند. مشي اخلاقي تعادلگراي آيتالله هاشمي در دو فرزندي که صداوسيما براي مصاحبه به سراغشان رفته بود، کاملاً متجلي است و جز پاسخ کريمانه آنها چيزي قابل انتظار نبود. در حالي که ايشان فرزندان ديگري هم دارند که البته آنها هم فرصت ديدن تلويزيون را نداشتهاند، اما مشي آنها با دو برادر ديگرشان متفاوت است و پاسخهاي آنها هم قابل پيشبيني.
راه هاي بهتري براي اعتماد سازي وجود دارد!
در مصاحبه با شرکتکنندگان در تشييع جنازه آيتالله هاشمي در اين بخشهاي خبري هم نميتوانيم صداي کساني را بشنويم که آقاي عليعسکري به خوبي و از نزديک صدايشان را در خيابانهاي تهران شنيد و به درستي گفت که انتقادهايشان را روي چشم ميگذارد و عملکرد رسانه را اصلاح ميکند. اگر بدنه خبر صداوسيما با گفتار اخلاقي آقاي عليعسکري همراه بود، راههاي بهتري براي جبران مافات و اعتمادسازي وجود داشت نه آنچه که ديديم و تکرار همان رويکرد قبلي مديران سابق است.در اين باره صحبتهاي بسياري دارم که ترجيح ميدهم اگر روزي فرصتي مهيا شود و علاقهاي براي شنيدن آن وجود داشته باشد، به طور مستقيم و صريح با آقاي دکتر عليعسکري در ميان بگذارم نه در مطبوعات و خبرگزاريها.
مطلب ديگري هست که لازم به توضيح باشد؟
فقط يک مطلب و آن همان مطلبي است که قبلا در نوشتهاي براي جناب آقاي سرافراز هم نوشته بودم و آن يادآوري اين حديث شريف از اميرالمؤمنين عليابن ابيطالب (ع) درباره غنيمت دانستن فرصتهاست که به خودم و به آقاي دکتر عليعسکري تقديم ميکنم:
وَ قَالَ علي (عليه السلام): «قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر»
و آن حضرت فرمود:
«ترس قرين يأس، و کمرويي همراه با محروميت است. فرصت به مانند ابر گذرا ميگذرد، پس فرصتهاي نيک را غنيمت بدانيد.»
گروه فرهنگ و هنر
منبع:isna.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/56984/چرا مردم عملکرد صدا و سيما را ننگ آميز مي خوانند؟