آنا نعمتي از تجربه «مادر شدن» مي گويد
يکشنبه 15 اسفند 1395 - 9:34:56 AM
چه خبر - شايد براي خانم‌هاي شاغل سخت باشد که براي مدتي كوتاه کار و دغدغه‌هاي شخصي خود را رها و تمام آن را صرف مادر شدن‌شان کنند چه برسد به اينكه با تولد بچه مجبورباشند دست كم براي يك سال فعاليت‌هاي اجتماعي‌شان را محدود كنند. تصور اين اتفاق براي برخي از زنان آنقدر سخت و عذاب‌آور است كه موجب مي‌شود برخي از آنان بچه‌دارشدن‌شان را به همين دليل به تعويق بيندازند.

اما آنا نعمتي در اين باره نظري متفاوت دارد. او كه بعد از تولد دخترش رايكا مجبور شد بازيگري را براي مدتي طولاني كنار بگذارد بر اين باور است که دوري از كار اگرچه سخت بود اما او در اين فرصت از نعمت كودكي بهره‌مند بود كه به هيچ وجه نمي‌توانست محبتش را از او دريغ كند. آنا نعمتي به مخاطبان سيب سبز مي‌گويد: رايكا را در 23 سالگي به دنيا آوردم و از حضورش آنقدرانرژي گرفتم که مسيرهاي جديدي در زندگي رو به رويم گشوده شد.

8 کيلو اضافه وزن براي يک نقش
وقتي از خانه،خانواده و فضاي شخصي خودمان خارج مي‌شويم رعايت برنامه ها و قواعدي که در زندگي روزمره به آنها پايبنديم کمي سخت و گاهي محال مي شود چون به هر حال زندگي حرفه‌اي هم جنبه‌هاي مختص خودش را دارد. براي نمونه در فيلم‌هاي آخرم با گريم‌هاي سنگين حاضر شده‌ام يا در « يکي مي‌خواد باهات حرف بزنه » براي اينکه بتوانند گريم خوبي روي صورتم اجرا کنند 8-7 کيلو اضافه وزن پيدا کردم، و از اين قبيل مسائل زياد براي ما اتفاق مي‌افتد. نگهداري از پوست‌مان در مقابل اين همه گريم‌هاي سنگين و عوامل مختلفي که مي‌تواند به پوست‌مان آسيب بزند کار خيلي سختي است.


تنها کاري که مي‌شود انجام داد استفاده ار کرم‌هاي طبيعي است که هزينه هنگفتي براي تهيه آنها مي‌پردازم. البته خوشبختانه در اين سال‌ها گريمورهاي ما بسيار حرفه‌اي شده‌اند و مواد و ابزارهايي که استفاده مي‌کنند، استاندارد هستند. به هرحال تمام تلاشم اين است که حداقل زماني که خانه هستم تغذيه سالم داشته باشم.

تقريبا همه ورزش‌ها را بلدم
ورزش را دوست دارم و برايش برنامه‌ريزي مي کنم. در کودکي زمان زيادي درحياط و کوچه بوديم و ورزش مي‌کرديم؛ دوچرخه ‌سواري، واليبال و حتي فوتبال! الان سعي مي‌کنم دخترم را هم همين‌طور تربيت کنم. رايکا چند رشته را به‌طور همزمان انجام مي‌دهد البته نه به صورت تخصصي که حرفه‌اش شود. خودم از کودکي دوست داشتم ورزش‌هاي مختلف ياد بگيرم.

سال‌ها کيک‌بوکسينگ کار کردم و دوره‌اي هم در رالي شرکت مي‌کردم که به دليل عدم ايمني پيست و هزينه‌هاي بالاي آن ديگر ادامه ندادم. در کنار اينها شنا، واليبال و ورزش‌هاي زيادي را تجربه کرده‌ام.

عاشق سفر و آشنايي با فرهنگ‌هاي مختلفم
خيلي اهل سفر کردنم .به قول شاعر: بسيار سفر بايد، تا پخته شود خامي. سفر در ايران و خارج از ايران بسيار به شناخت آدم کمک مي‌کند. مثلا شيراز، يزد، اصفهان و... از چند سال پيش و به‌خصوص از زماني که دخترم رايکا بزرگ‌تر شد، اعتياد به سفر پيدا کردم. خوشبختانه الان کيفيت پروازهاي داخلي بهتر شده و مي‌توان همه‌جا رفت. کشورهاي مختلف هم همينطور. ديدن آدم‌هاي مختلف، شکل‌ها و قيافه‌هاي مختلف آنها، فرهنگ‌شان، سبک زندگي، تنوع غذايي‌شان و... همه اينها را بسيار دوست دارم. مثلا شايد در ايران دانستن چند زبان به درد آدم نخورد اما در اغلب کشورها حداقل به سه زبان صحبت مي‌کنند. سفرهاي هيجان‌انگيز زيادي داشته‌‌ام اما والت دسيني خيلي خوب و هيجان‌‌انگيز بود. طوري که از رايکا هم بيشتر هيجان داشتم (مي‌‌خندد).

مادر بودن را انتخاب کردم
از ثانيه‌اي که رايکا را به دنيا آوردم به خودم يادآوري مي کردم که در قبالش مسئولم. به دليل به دنيا آمدن دخترم رايکا و شرايط زندگي خانوادگي‌ام مي‌خواستم خودم بالاي سر رايکا باشم تا او بزرگ‌تر شود و به نقطه‌اي برسد که از عهده يکسري از کارهايش بربيايد.خودم مادر بودن را انتخاب کردم . براي من که مادر هم هستم، اوقات فراغت وجود ندارد، اينکه بنشينم و يک چيز جديد به دانسته خود اضافه کنم و وقت مطالعه داشته باشم خيلي سخت مي‌توانم براي اين چيزها وقت پيدا کنم. مادر هميشه دغدغه دارد که بچه‌اش درسش را مي‌خواند؟ يا غذايش آماده‌ است؟

اما اين موضوع براي کسي که ازدواج نمي‌کند يا کسي که ازدواج کرده و بچه ندارد، فرق مي‌کند. او وقت آزادش براي خودش مي‌ماند، اما يک مادر بايد وقت خودش را هم براي فرزندش بگذارد. من نمي‌توانم بچه‌ام را ساعت هشت شب شام نخورده به تختخواب بفرستم يا نمي‌توانم ساعت 6 صبح که رايکا بيدار مي‌شود و براي رفتن به مدرسه حاضرش مي‌کنم، صبحانه نخورده او را بفرستم. همين چيزهايي که به نظر ساده مي‌آيد دغدغه همه مادران است.

از روي کتاب نمي‌توان بچه بزرگ کرد
به نظر من بايد بچه و خصوصيات اخلاقي‌اش را بهتر بشناسيم، وگرنه نمي‌شود از روي کتاب بچه بزرگ کرد. همه بچه‌ها با هم متفاوت هستند و شايد تفاوت بچه‌هاي قديم با هم خيلي کم بود. همين کتاب «چگونه با کودک خودم رفتار کنم» که در کتابخانه خودم هست را مثال مي‌زنم. من چند کتاب اين مدلي دارم که رايکا يک بار دور از چشم من اين کتاب را خوانده بود‌ و مي‌گفت مامان در اين کتاب چقدر چيزهاي بچگانه نوشته‌اند و تو چقدر بايد بچگانه با من رفتار کني. براي رايکا که تکه‌اي از کتاب را خوانده بود، عجيب بود که چرا نوشته اينجوري بايد با من رفتار کني. خيلي خوشحالم که رايکا را دارم و خوشحالم که با سن و سال کم او را به دنيا آوردم، چون الان خيلي با هم دوست هستيم.

هميشه به خودم مي‌گويم‌ اي کاش او را در 18-17 سالگي به دنيا مي‌آوردم. رايکا انگيزه ‌زندگي، کار کردن، موفقيت، پيشرفت و ساختن من است. بسيار دختر باهوشي است و منتقد کارهايم است. يکي از دلايلي که بعضي از فيلم‌ها را بازي نکردم رايکا بود. چند تا از کارهايم را ديد و گفت خجالت نمي‌‌کشي اينها را بازي کردي؟ اين چه بازي است کردي؟ (مي‌خندد) ولي خيلي جاها آمده و تئاترهايم را ديده و تشويقم هم کرده است. خيلي بيشتر از سنش مي‌فهمد.

ديگر هيچ چيز شبيه کودکي‌هاي ما نيست
واقعا بچه‌هاي اين نسل چيز ديگري هستند. بهتر است بچه‌هاي اين نسل را بگويم بچه‌هاي عصر تکنولوژي. اين بچه‌ها خيلي زودتر مي‌توانند به مرحله‌اي برسند که الان ما رسيديم. به جز برخي از شيطنت‌هاي دوران کودکي خودم، هيچ چيز ديگري از خودم در رايکا نمي‌بينم. من خودم هميشه جنب و جوش داشتم. الان اسمش را هوش هيجاني گذاشته‌اند. ‌من بچه بودم همه مي‌گفتند آنا نمي‌تواند يک جا بند شود، شايد اين خصلت دروني من باشد و رايکا هم آن را داشته باشد ولي الان ديگر نمي‌توانيد بچه‌ها را با گذشته ما مقايسه کنيد. وقتي من هم‌سن رايکا بودم، هنوز داشتم با عروسک بازي مي‌کردم يا دنبال نقاشي‌هاي کودکانه بودم و کارتون نگاه مي‌کردم.بچه‌هاي الان ديگر کارتون هم نگاه نمي‌کنند و درگير اينترنت هستند.

مادر شدن يک موهبت الهي است
در«يکي مي‌خواد باهات حرف بزنه » آنقدر از لحاظ حسي به نقشم نزديک شدم که مدت‌ها نتوانستم از ليلا فاصله بگيرم. من در اين سال‌هايي که کار مي‌کنم، حتي شده‌ در يک سال سه يا چهار فيلم هم کار کنم و هر کدام را هم با يک جنس بازي کردم که هيچ‌کدام آنها هم هيچ ربطي به هم نداشت. اما در مورد «يکي مي‌خواد باهات حرف بزنه» نقشم متفاوت بود. وقتي زني موهبت الهي نصيبش مي‌شود و اسم مادر مي‌گيرد، ديگر آن حس مادرانه را درون خودش دارد. من نقش مادري را بازي کردم که شرايط خاص خودش را داشت.

قطعا مادر بودن تاثير زيادي در نقشم داشت و به درک بالاتر من از کاراکتر بسيار کمک کرد. اينکه تو مادر باشي و ايفاگر چنين نقشي مقابل دوربين باشي، پنجره‌اي جديد براي ديدگاه تو به سوي نقش باز مي‌کند و براي من هم همين‌طور بود. شايد کليشه باشد، اما من واقعا اين نقش را زندگي کردم، نه بازي.در نقشم غرق شده بودم و سعي کردم خودم را به جاي شخصيتي قرار دهم که مابه‌ازاي بيروني فراواني داشت ،چون ما مادران داغديده زيادي داريم.



منبع: سيب سبز

مطالب پيشنهادي:
بازيگري که براي فيلم هايش از جان و دل مايه مي گذارد!! + عکسساحل عجيب و بسيار زيباي «توپ هاي بولينگ» + عکسهمه چيز بعد از اين عکس‌ها تمام شد!!!بيزينس ستاره سنتوري در خارج از ايران چيست؟!/ گفتگوي منتشر نشده بهرام رادانپليس جزئيات بيشتري در مورد خودکشي رابين ويليامز فاش کرد!

http://www.CheKhabar.ir/News/55750/آنا نعمتي از تجربه «مادر شدن» مي گويد
بستن   چاپ