شن‌هاي صحرا و صخره!
جمعه 13 اسفند 1395 - 3:48:53 AM
چه خبر -
دو دوست با پاي پياده از جاده­اي عبور مي­کردند. بين راه سر موضوعي اختلاف پيدا کردند و به مشاجره پرداختند. يکي از آنها از سر خشم بر چهره ديگري سيلي زد. دوستي که سيلي خورده بود سخت آزرده شدد ولي بدون آن که چيزي بگويد روي شن­هاي بيابان نوشت: امروز بهترين دوست من بر چهره­ام سيلي زد.

آن دو کنار يکديگر به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادي رسيدند. تصميم گرفتند قدري آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصي که سيلي خورده بود لغزيد و در برکه افتاد. نزديک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آن که از غرق شدن نجات يافت بر روي صخره سنگي اين جمله را حک کرد: امروز بهترين دوست من جان مرا نجات داد. دوستش با تعجب از او پريسد: بعد از آنکه من با سيلي تو را آزردم تو آن جمله را روي شن­ها صحرا نوشتي ولي حالا اين جمله را بر روي صخره حک مي­کني؟

ديگري لبخند زد و گفت: وقتي کسي ما را آزار مي­دهد بايد روي شن­هاي صحرا بنويسيم تا بادهاي بخشش آن را پاک کنند ولي وفتي کسي محبتي در حق ما مي­کند بايد آن را روي سنگ حک کنيم تا هيچ بادي نتواند آن را از يادها ببرد. منبع: سيمرغ

http://www.CheKhabar.ir/News/55402/شن‌هاي صحرا و صخره!
بستن   چاپ