حامد بهداد: با طعم عباس چوب بستني تا ته در حلقم فرو شد!
پنجشنبه 12 اسفند 1395 - 5:19:11 AM
چه خبر - نوشته پر گلايه حامد بهداد درباره فيلم طعم عباس!

بهمن کيارستمى:
در روزنامه شرق مورخ دهم اسفند، دکتر عبدالرحمن نجل‌رحيم. عصب‌شناس و عصب‌پژوه مقاله‌اي نوشته اند با عنوان «سخنراني‌اي درخور نقد» در بازخواني نظرات «يوسف اباذري» درباره رابطه پزشک و بيمار.

در بخشي از مقاله آمده:
«اولا، نشناختن هنرمندي هرچقدر برجسته چون «کيارستمي»، به‌تنهايي نمي‌تواند نشانه دوربودن يک پزشک از فضاي فرهنگي کشور باشد. ثانيا فاصله داشتن از فضاي هنري، دليلي بر مهارت‌نداشتن پزشک در تشخيص، درمان و توان ايجاد ارتباط انساني با بيمار نيست.»

به قول برادران افغان اين گپ «دوربودن يک پزشک از فضاي فرهنگي» براي طبيبان ما بسيار گران مي‌آيد و آقاي دکتر نجل رحيم هم آن را مقدم بر داشتن مهارت دانسته و «اولا» را خرج اين موضوع کرده. احمد مير هم در دادگاه ترجيح ميداد به جاي پاسخ درباره مسائل پزشکي، از سعدي خواني در آمبولانس با کيارستمي صحبت کند و يادآوري کند که اهل بخيه است.

اما ديروز خبري شنيدم که برايم شگفت انگيز بود. سازمان نظام پزشکي درحال توليد يک فيلم مستند-داستاني درباره پرونده پزشکي کيارستمي است. گويا اين پروژه بودجه خوبي هم دارد و بخشي از توليد فيلم در فرانسه انجام خواهد شد. ديروز ظهر که اين خبر را شنيدم فکر کردم اين ابوي ما باز کار خودش را کرد و همه را به کار فيلمسازي گمارد؛ از جمله پزشکان را. و تا شب که فيلم‌نامه بخش داستاني اين فيلم با عنوان غريب «طعم عباس» به دستم رسيد داشتم فکر مي‌کردم که چقدر ديدن دارد اين فيلم… اما آخر شب که «طعم عباس» را خواندم احساس بيکاري را داشتم که ‍پزشکش چوب بستني را تا ته در حلقش فرو کرده.


يک سکانسش را بخوانيد:

خارجي- روز- قبرستان لواسان
مرد جوان به ماشين تکيه داده. کتش را دست گرفته و سيگار مي کشد. کلافه است. راننده به او نزديک مي شود.
– بيا جنازه باباتو بگير من برم. کار دارم بخدا.
– مي بيني که نميشه. اين همه پول رو از کجا بيارم؟
– پول چي؟
– يه باباي معروفي تو فرانسه مرده. اومده اينجا دفن شده. همه چي گرون شده. حالا فرانسه نه، مگه ما قطعه هنرمندان نداريم تو تهران؟ ها؟
– چرا از من مي پرسي؟ لابد وصيت کرده خب
– وصيت؟
– مث باباي تو…
– اون کجا باباي من کجا؟ جنازه آدماي معروف مرده ها رو هم به خودشون جذب مي کنه. زندگيشون فيلمه مرگ

سيگار را با پايش خاموش مي کند. از دور کارگر قبرکن را مي بينيم که از قبر ديگري خارج مي شود. مرد جوان با کمي عجله به آنجا نزديک مي شود. از زاويه او دوباره عباس کيارستمي را مي بينيم که توي قبر خوابيده. ناگهان از جاي خود بلند مي شود. بيرون مي آيد و مشابه فيلم طعم گيلاس با بقيه خوش و بش مي کند. برادران عزيز، پزشکان محترم فيلم بسازيد و مطمئن باشيد روح کيارستمي را با اين کار شاد مي‌کنيد. اين فيلم حتما ديدن دارد؛ و صد البته خواندن داشت «گزارش» و توضيحاتي که آن سازمان هرگز ننوشت يا ارائه نکرد. در جلسه هفته پيش در پزشکي قانوني هم باز در جمع کارشناسان پرتعداد اين سازمان اعلام کرديم که چيزي جز يک «گزارش» دو سه صفحه اي نميخواهيم و باز جواب شنيديم که اين سازمان هم امکان ارائه «گزارش» ندارد و جز تعيين درصد ديه کاري نميتواند انجام دهد. تا ببينيم پزشکي قانوني کي ميرود سراغ نوشتن خارجي- روز- قبرستان لواسان…

گروه فرهنگ و هنر

منبع: cinemacinema.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/55052/حامد بهداد- با طعم عباس چوب بستني تا ته در حلقم فرو شد!
بستن   چاپ