چه خبر - پاسخ هاي به دور از استدلال مسعود فراستي....
سينماي ايران حال و روز خوبي ندارد. جشنواره فيلم فجر امسال با هزار اما و اگر به پايان رسيد و بيشتر فيلمهايي که در بخش مسابقه به نمايش درآمد، آن چيزي نبود که بتواند باعث اميدواري به ارتقاي سينماي ايران شود. اما آن چه به نظر ميرسد، در ايام بعد از جشنواره دارد ضربه نهايي را به بدنه نحيف اين سينما وارد ميکند، فحاشي و توهين است که به ادبيات نقد وارد شده و مسير نقادي را که ميتواند براي سينما سازنده باشد، منحرف کرده است.
منتقدي به جاي نقد علمي از کلمات زشت و سخيف استفاده ميکند و اهالي سينما هم با همان ادبيات جواب او را ميدهند و چنين به نظر ميرسد اگر اين جنگ و دعوا ادامه يابد، جايي براي نقد باقي نميماند و آن چه در بين عموم مردم از بين ميرود، احترام به سينما، سينماگران، منتقدان و نويسندگان حوزه سينماست. اين در حالي است که زماني نه چندان دور منتقدان و سينماگران در کنار هم حرکت و در فضايي کاملا محترمانه براي ارتقاي کيفيت فيلمها با يکديگر همکاري ميکردند اما اکنون سوال اين است که چرا اين گفتمان تغيير کرده و فحاشي جاي نقد را گرفته است؟
خانهنشيني منتقدان باسواد
سعيد قطبيزاده، منتقد سينما بر اين باور است، وقتي درباره يک اثر هنري نظر ميدهي هر چه بيشتر متکي بر استدلال و طرح پرسشهايي درباره چيستي فيلم باشد، يعني اين که درباره آن فيلم کمتر قضاوت شده و تلاش ميکني، اسرار و پيچيدگيهاي فيلم را کشف کني. اما اکنون اولا به دليل رونق شبکههاي مجازي که باعث شده همه درباره فيلمها اظهار نظر کنند و دوم به دليل عصبانيت حاکم بر جامعه و سوم اين که نقد از چارچوب تخصصي خارج شده، همه ميخواهند خيلي زود نظر خود را درباره فيلم بيان کنند، چون همه توان تحليل پيچيدگيهاي يک اثر را ندارند. آنها معمولا براي بيان احساساتشان در قبال يک فيلم از جملات احساسي و گاهي هتاکانه استفاده ميکنند که يا در ستايش فيلم است يا تنفر آنها از اثر را نشان ميدهد. در اين شرايط نه آن کسي که خوب فيلم را ميگويد و نه آن کسي که به فيلم فحش ميدهد، تحليل ندارند. يعني هر دو نفر دارند سليقه خود را ابراز ميکنند. در حالي که نقد فيلم يعني تحليل و تحليل به شناخت، سواد و بينش نياز دارد. اين گونه نقد نميتواند مطلقا به ارتقاي سينما کمک کند و منتقدي که با اين ادبيات صحبت ميکند يا بيسواد است و مثل يک آدم عام به جاي تحليل، پرخاشگري ميکند يا اين که نقد را با پستهاي اينستاگرامي يا فيسبوکي اشتباه گرفته است، زيرا منتقد باسواد به جاي تحليل، ابراز احساسات نميکند و حتي اگر ابراز احساسات کند بايد حرفش پشتوانه داشته باشد.
قطبيزاده در پاسخ به اين پرسش که در اين شرايط چه بايد کرد که نقد علمي دوباره به سينما برگردد، توضيح داد:
هميشه يکسري نويسندهها وجود دارند که الگوسازند و نوشتههايشان تاثيرگذار است و تبديل به قانون نقد ميشود و مقررات نقد نويسي را شکل ميدهد اما واقعيت اين است اکنون اين گروه از منتقدان خانه نشين شدهاند! اين منتقدان جرات نميکنند درباره فيلمها نقد منفي بنويسند چون متهم شده و برايشان پاپوش ميسازند. زماني نقد، فرصتي بود که خوب و بد فيلم گفته شود اما الان کار به جايي رسيده که اگر نقاط ضعف فيلم را بگويي برايت پاپوش ميسازند و مثلا متهم ميشوي به اين که سکه گرفتهاي تا بد فيلم را بنويسي! اينطور ميشود که منتقدان جرات نميکنند نقاط ضعف يک فيلم را بگويند و کساني پيدا ميشوند که بدون تحليل فقط به فيلم فحش ميدهند.
تصوير مخدوش از منتقدان
سعيد مروتي، منتقد و نويسنده سينما درباره به کار گيري ادبيات نامتعارف در نقدهاي سينمايي در گفتوگو يي اظهار داشت:
لحن، ادبيات و نحوه برخورد برخي منتقدان با فيلمها از دهه 60 و دوران سروش و سوره تا امروز هيچ تغييري نکرده است. تفاوت در اينجاست که آنها زماني نقد مکتوب مينوشتند و امروز روي آنتن زنده نقد شفاهي ميکنند. مردم هم طبيعتا کمتر نقد فيلم ميخوانند ولي تلويزيون را همه ميبينند. نتيجه اينکه کمتر کسي نقدهاي تند را بر بهترينهاي دهه 60 (سرب، هامون، مادر، کلوزآپ و...) به ياد دارد ولي همه تعبير فراستي را در مورد فيلم «جرم» کيميايي به خاطر دارند. مشکل البته بيش از اين که به شخص منتقد بازگردد، به تصوير مخدوشي از نقد برميگردد که حضور او در برنامهاي پربيننده شکل داده است؛ تصوير مخدوش از منتقد در ميان مردمي که نقد نميخوانند و حالا با اجراي گرم و مسلط به عنوان منتقد ميپذيرند.
منتقد بايد حرمت نگه دارد
آنتونيا شرکا، استاد دانشگاه، مترجم و منتقد، نقد غير مودبانه را عامل کماعتباري خود منتقد دانسته و گفت:
کساني که نقد خود درباره فيلمها را غير مودبانه و با ادبياتي نادرست بيان ميکنند دو دسته هستند. دسته اول منتقدان کمتجربه که ناآگاهانه هنگام نقد نميتوانند جلوي خشم و ناراحتيشان را از فيلمي که ديدهاند بگيرند و دسته دوم منتقداني که مغرضانه فيلمي را که خودشان نميپسندند با جهتگيري به اصطلاح ميکوبند و اتفاقا کاملا آگاهانه لحن و ادبياتي زشت را انتخاب ميکنند. چنين نقدهاي کساني که تجربه زيادي در زمينه نقدنويسي دارند، بيانگر آن است که منتقد مربوط بعد از اين همه سال نتوانسته به زباني غير وقيحانه دست پيدا کند. نقد غير مودبانه (چه آگاهانه، چه ناآگاهانه) بيشتر از آن که از اعتبار فيلمسازي که فيلمش مورد چنين هجمهاي قرار گرفته کم کند، از اعتبار خود منتقد ميکاهد. ادبيات تند، وقيحانه، فحاشي و شايد مدت کوتاهي نام منتقد را سر زبانها بيندازد اما در نهايت او به عنوان کسي شناخته ميشود که براي بيان حرفش به جاي استدلال منطقي از زشت ترين کلمات استفاده ميکند. منتقد بايد حرمتها را حفظ کند و در اين صورت است که هم نقدش موثرتر خواهد بود و هم خودش زير سوال نميرود.
مرا نميشناسيد!
با مسعود فراستي تماس گرفتيم تا از او درباره نوع ادبياتش در نقد فيلمها و سينما بپرسيم، سوالات ما و جوابهاي او را بخوانيد.
*انتقادي به شما وارد است. فارغ از اين که شما نظر خود را درباره فيلمها ميگوييد؛ اين که فيلمي خوب است يا بد - اما ميگويند شما ادبياتي را وارد نقد کردهايد که به سينما آسيب ميزند...
فراستي: اشتباه ميکنند که چنين حرفي ميزنند. آنها سواد ندارند و نميتوانند جواب نقد را بدهند؛ براي همين دو تا کلمه را ميگيرند و روي آن مانور ميدهند.
*شما زمان نقد فيلمها از کلمات سطحي استفاده ميکنيد در حالي که در هيچ کجاي دنيا از اين ادبيات براي نقد فيلم استفاده نميکنند.
فراستي: استفاده ميکنند! مگر شما از همه دنيا خبر داريد... .
چرا در هنگام نقد فيلمها از واژههاي متين و درست استفاده نميکنيد؟
فراستي: نشد! واژه متين يعني چي!
شما درباره فيلم «گشت ارشاد2» نقد داريد. من هم فيلم را ديدهام و نقدهايي بر فيلم دارم اما زماني که شما از واژههاي سطحي استفاده ميکنيد، حرفتان را کسي نميپذيرد. شما ميتوانستيد به اين فيلم يک نقد علمي داشته باشيد که حرفتان را همه بپذيرند.
فراستي: شما الان داري من را نصيحت ميکني؟
نصيحت نميکنم، ميگويم شما ادبياتي را وارد نقد سينما کردهايد که هم به نقد و هم به سينما آسيب ميزند. چرا از اين ادبيات استفاده ميکنيد؟ ميخواهيد اين ادبيات را به يک جريان تبديل کنيد؟
فراستي: شما من را نميشناسيد؛ منتقد نيستيد و آن طرف را هم نميشناسيد.
گروه فرهنگ و هنر
منبع: jamejamonline.ir