خانم هاي بي روسري در کاناپه را که ديدم شبيه دراکولايي بودم که نور ميبيند
شنبه 30 بهمن 1395 - 1:15:04 PM
چه خبر - صحبت هاي خواندني از بازخوردهاي احتمالي تماشاگران هنگام مواجه با زنان بي روسري در کاناپه

راه‌حلي را که عياري براي رفع ا اشکال حجاب زنان در فيلم ها در مقابل محارم ارائه کرده است محسن امير يوسفي نشانه تعهد اين فيلمساز و اهمال فيلمسازان دهه 60 عنوان مي‌کند و با اشاره به «جنگ اطهر» محمدعلي نجفي که براي نخستين بار زنان در سينما را با حجاب تصوير کرد مي‌گويد:
«به نظرم ايشان با وجود ساخت کارهاي خوبي مثل «سربداران» بايد يک روز به تاريخ سينماي ايران پاسخ‌گو باشند. بحث در مورد حجاب اسلامي نيست و کسي با آن مخالف نيست ولي اگر در همان دوران يک راه حل مثل راه حل «کاناپه» پيدا مي‌شد مطمئناً اين مسأله در سينماي ايران حل شده بود. مسأله‌اي که نه از نظر شرعي مشکل دارد و نه از نظر عرف جامعه و بيشتر از اينکه بگوييم اجبار مديريت سينما يا نظام بود، بيشتر محصول انفعال سينماي ايران بود.»

کيانوش عياري در اين باره مي‌گويد:
«هميشه خجالت مي‌کشيدم که در فيلم‌هايم زن بايد با روسري در کنار محارمش ظاهر شود. اين خجالت و شرم همراه من بود تا زماني که بعد از يک وقفه شش ساله تصميم به ساخت «کاناپه» گرفتم. با خودم عهد کردم که يا فيلم نخواهم ساخت يا اگر هم بسازم زن نبايد داشته باشد و اگر زن داشته باشد بايد در ملأعام باشد و نه مکان‌هاي خصوصي. در دهه 60 تصوير اين حجاب صحنه‌هايي را به وجود آورده است که الان جوک و شرم‌آور است. نيمه شب به مردي در تختخواب زنگ مي‌زنند که عمليات شده است و بعد خانمش با چادر از کنارش بلند مي‌شود که رضا چه شده؟ من نه چريک هستم و نه قصدم اين است که قهرمانانه صحبت کنم. بحث سر اين است که دهه 60 يک اتفاقي افتاد و هول هولکي فکر کرديم که هر تصويري را مردم هم مي‌پذيرند اما آيا واقعاً مردم پذيرفتند.»

پرويز جاهد منتقد شناخته شده سينما نيز از عياري به‌عنوان يکي از بهترين فيلم‌سازان رئال ياد مي‌کند و مي‌گويد که نمي‌شود از او انتظار داشت که يک اصل بديهي زندگي اجتماعي يا خانوادگي در جامعه را در سينما تحريف کند. او مي‌گويد:
«اين مشکلي است که ما در سينماي ايران با آن مواجهيم و اگر سينماي ايران به مسيري رود که همه وجوه زندگي را به رئاليستي‌ترين شکلش نشان دهد، ديگر کسي از اين اتفاق تعجب نمي‌کند.»

به گفته عياري هر 6 بازيگر فيلم براي واقع‌نمايي موهاي سر خود را توسط گريمور زن با نمره 4 تراشيده‌اند و حتي براي رفع هر گونه حاشيه و شبهه از صحنه تراشيدن موي بازيگران توسط يک فيلمبردار زن تصويربرداري شده است. او مي‌گويد:
«معتقدم که در فيلم «کاناپه» کوچک‌ترين عمل غيرشرعي رخ نداده است. در حالي که در فيلم‌هاي جديد شخصيت‌هاي زن فقط يک روسري روي سرشان است که در بهترين شکل فقط دو سوم موهاي‌شان را مي پوشاند.»

محسن اميريوسفي در تعبيري جالب از مواجهه‌اش با سکانش مربوطه مي‌گويد:
«سکانس اول «کاناپه» را که با کلاه گيس خانم ها ديدم شبيه دراکولايي بودم که نور مي‌بيند اما اين حس فقط در يک سکانس بود. بعد از آن فراموش کردم که زنان فيلم بدون حجاب هستند و کلاه گيس به سر دارند.»

عياري نيز با عباراتي مشابه از واکنش ديگر سينماگران و برخي اهالي رسانه ياد مي‌کند و مي‌گويد:
«من با تعدادي از کساني که فيلم را ديدند صحبت کردم، بدون استثنا حرفشان همين بود که دقايق اول يک هيجان ايجاد مي‌شود و بعد از آن عادي است. اگر فيلم بعدي را من يا فرد ديگري بسازد، ديگر آن هيجان دقايق اول هم وجود ندارد. اطمينان داشته باشيد بعد از 3 يا 4 فيلم خود مسئولان شگفت زده خواهند شد که چرا اين مدت سينما از چنين راهکار بديهي محروم بوده است. شق القمري رخ نداده است فقط يک راهکار براي امري است که پايه‌اش غلط گذاشته شده است. مثل کراوات که يک کينه درباره آن به وجود آمد و اگر از گردن کسي کراوات آويزان بود به او بد نگاه مي‌کردند درحالي که امروزه خيلي عادي است.»

عياري در پاسخ به اين سؤال که آيا ترس و واهمه اين را نداشته است که نمايش «کاناپه» در جشنواره آن را دچار سرنوشتي مشابه «خانه پدري» کند مي‎گويد:
«دلم مي‌خواست يک بار در سالن 100 نفري فيلم براي اهالي رسانه نمايش داده شود، ولي آمادگي اين را هم داشتم که مطلقاً هيچ جا نمايش داده نشود. البته کاملاً مشخص بود که تکذيبيه آقاي حيدري بر خبر نمايش فيلم در جشنواره براي اهالي رسانه بر اثر فشارهايي بوده که از بيرون به ايشان وارد مي‌شود.»

اميريوسفي از «کاناپه» به‌عنوان قرباني طرح بي‌خطر برگزار کردن جشنواره ياد مي‌کند و مي‌گويد:
«اما نفرين کاناپه جشنواره امسال را گرفت. خيالتان راحت! يکي از خنثي‌ترين و بي‌رمق‌ترين جشنواره‌هاي تاريخ سينماي ايران را داشتيم.»

گروه فرهنگ و هنر

منبع: روزنامه ايران

http://www.CheKhabar.ir/News/54284/خانم هاي بي روسري در کاناپه را که ديدم شبيه دراکولايي بودم که نور ميبيند
بستن   چاپ