چه خبر - وحيد اصغري ينگجه در روزنامه وطن امروز نوشت: از نظر روانشناختي خودآرايي يکي از نيازهاي اصيل و فطري به شمار ميرود و بايد مورد احترام قرار گيرد. عدم پاسخگويي به اين نياز فطري، آسيبهاي روحي و رواني را در پي خواهد شد. زيبايي صورت تا آنجا که تجربه و تحقيقات علمي نشان ميدهد نماد و نشانه قدرت است. ناديده گرفتن صورت از نظر اجتماعي امري بسيار مشکل به نظر ميرسد. صورت نشاندهنده سن، جنسيت، موقعيت اقتصادي- اجتماعي، سلامتي و شخصيت افراد است. صورت منبع ارتباطات شفاهي و نيز روابط غير کلامي است. از نظر گافمن، صورت در تعامل چهره به چهره و نيز در عملکردهاي اجتماعي از اهميت زيادي برخوردار است. صورت اجتماعي يک صورت عمومي است و نيازمند تغييرات دائمي نقاب موجود بر آن است. آرايش وسيلهاي براي به دست آوردن اين نقاب است. تنها در شرايط احساسي شديد، تنهايي يا در حضور دوستان است که نقاب و آرايش صورت کنار ميرود و صورت خصوصي يا همان شخص واقعي ظاهر ميشود. اما اشکال کار در افراط و تفريط در آرايش است که همه اصول تاريخي و طبيعي را تحتالشعاع قرار ميدهد. زماني که اين موضوع شکل افراطي به خود ميگيرد و موجب آرايشهاي زننده که در سطح جامعه شاهد آن هستيم ميشود، موضوع فرق ميکند. نظام سرمايهداري با تمام قوا کوشيده است با جهانيسازي فرهنگي و اقتصادي، با ايجاد احساس نياز به آرايش بيشتر براي به دست آوردن زيبايي استاندارد و گسترش و ايجاد مدهاي گوناگون، انسانها را از سرمايههاي وجوديشان تهي کرده و از مقاومت باز دار
وقتي در يک جامعه مواد آرايشي به شکل فزايندهاي رشد مييابد نشان از اهميت يافتن زيبايي ظاهري در آن جامعه دارد. وقتي صورت زيبا اصل ميشود و سيرت زيبا فرع، خود به خود جامعه با معضلات گوناگون مواجه خواهد شد و کار به جايي خواهد رسيد که پرداختن به صورت زيبا از تعادل خارج شده و شکل افراطي به خود ميگيرد و در نهايت منجر به آن ميشود که جامعه ما در زمينه مصرف مواد آرايشي رکورددار و آرايش کردن بخش جداييناپذير زندگي خيلي از زنان و دختران ايراني ميشود و گاهي چنان حالت افراطي به خود ميگيرد که از ميان رنگهاي مختلف آرايش به سختي ميتوان چهره واقعي فرد را در ذهن ترسيم کرد. چنانکه يک طراح لباس در اين باره گفته است: غالب زنان ايراني هر روز صبح به محض برخاستن از خواب مشغول آرايش ميشوند، حتي اگر بيمار هم باشند بهطوري که بدون استفاده از آن حاضر نيستند وارد جمع شوند و استفاده نکردن از آن را به عنوان نقص و عيبي بر خود ميبينند. اين تمايل باعث شده ايران از لحاظ واردات محصولات آرايشي داراي مقام هفتم جهان و در مصرف، در ميان کشورهاي خاورميانه بعد از هند و پاکستان داراي مقام سوم باشد. اهميت اين موضوع هنگامي برجسته ميشود که بافت مذهبي و رهنمودهاي ديني مبني بر ساده بودن زنان در اجتماع ايران را در نظر بگيريم. اين در حالي است که زنان و دختران کشور فرانسه که بزرگترين قطب توليد لوازم آرايش در جهان است، کمترين مصرف اين لوازم را در دنيا دارند. بايد اعتراف کرد ميزان آمار استفاده زنان از لوازم آرايشي روزانه رو به افزايش است و اين اتفاق ناهنجار در جامعه ايران بتدريج در حال تبديل شدن به يک رفتار و ارزش اجتماعي است. در تبيين عوامل موثر بر آرايش زنان، يکي از دلايل بيش از حد آرايش کردن بعضي از خانمها، يادگيري رفتاري است. يعني اين رفتار و اين روش را از ابتداي کودکي و نوجواني و به دليل الگوبرداري از خانواده و محيط زندگي خود ياد گرفتهاند. در نتيجه آرايش کردن بخش تفکيکناپذير زندگي آنان شده و ممکن است تنها براي جلب توجه ديگران هم نباشد. از اين رو استفاده از لوازم آرايشي در جامعه ايران به دوره راهنمايي رسيده است در حالي که در بسياري از کشورهاي ديگر آرايش کردن بيشتر در ميان زنان مسن ديده ميشود و دختران و بويژه دانشجويان اصلا خود را آرايش نميکنند. در اين بين عدم برخورداري از اعتماد بهنفس کافي و توهم خود زشتپنداري يکي ديگر از دلايل آرايش بيش از حد است. طبيعي است کسي که خود را زيبا بداند، نيازي به اين آرايشهاي مصنوعي در خود نميبيند. گاهي نيز برخي زنان تصور ميکنند با زيباتر کردن خود از طريق لوازم آرايشي بيشتر به چشم ميآيند و کارهايشان در جامعه آسانتر پيش ميرود. لذا لوازم آرايشي کارکرد تسهيلسازي در روابط اجتماعي را نيز دارد. با اين حال نميتوان نقش تبليغات و رسانههاي جمعي را ناديده گرفت. رسانهها نگرشها و بينش مردم را عميقا تحت تاثير قرار ميدهند. آنها انواع گوناگون اطلاعات را که افراد از طريق ديگر نميتوانند کسب کنند، انتقال ميدهند. روزنامهها، کتابها، راديو- تلويزيون، فيلمها و مجلات عمومي، ما را در ارتباط نزديک با تجارتي قرار ميدهند که به گونهاي ديگر نميتوانستيم آگاهي چنداني درباره آن داشته باشيم. فشارهاي بيروني براي انطباق يافتن با گونههاي مشخص قيافه مطلوب داراي ارتباط مستقيم با توسعه تبليغات و مجلات زنانه که زنان را به عنوان بخش عظيمي از جامعه هدف مصرف و سودجويي خود قرار دادهاند است. در اينگونه مجلات با تبليغ مصرف تودهاي، زنان به تلاش در جهت اکتساب چهرهاي خاص و مشخص تشويق ميشوند. در دوره و زمانهاي که ماهواره حتي به زندگي عشاير و روستاييان کشور رسوخ پيدا کرده است، فرهنگ القايي موجب ميشود زن ايدهآل همان هنرپيشه و خوانندهاي باشد که ساعتها زمان صرف آرايش خود کرده است. توجه به اين نکته لازم است که جامعه ايران، در معرض تغييرات حاصل از مدرنيته بوده و در دهههاي اخير، دستخوش دگرگونيهاي ارزشي و رفتاري بسياري شده است، به موازات اين تغييرات زنان ضمن يافتن فرصت بيشتر براي حضور در عرصههاي شغلي و تحصيلي بر اثر تغيير سبک زندگي، غالبا مسؤوليت خريد و تهيه اقلام مصرفي خانوادهها را نيز در جامعه بر عهده گرفتهاند و از اين رو بيشتر مخاطب مدها و تبليغات مصرفي شده و نحوه حضور و الگوهاي ارزشي و نگرشي و رفتاري آنها، تأثيرات فردي و اجتماعي مهمتري بر جاي گذارده است. از سوي ديگر نظام سرمايهداري با تمام قوا کوشيده است با جهانيسازي فرهنگي و اقتصادي، با ايجاد احساس نياز به آرايش بيشتر براي به دست آوردن زيبايي استاندارد و گسترش و ايجاد مدهاي گوناگون، انسانها را از سرمايههاي وجوديشان تهي کرده و از مقاومت باز دارد و باقيمانده منابع اقتصادي آنها را تصاحب کند. مقابله با اين جريان نيازمند کار فرهنگي گسترده و سياستگذاريهاي حساب شده فرهنگي است که در اين مسير لازم است براي شناخت عميقتر عوامل و ريشههاي تغييرات نگرشي و رفتاري زنان و دختران در زمينه مد و آرايش و نيز درباره چالشهاي هويتي آنان، مطالعات و بررسيهاي منظمي از سوي جامعهشناسان و روانشناسان انجام شود.
منبع: وطن امروز