چه خبر - گفت و گو با اليکا عبدالرزاقي
گفتگويي با اليکا عبدالرزاقي انجام شده که به شرح زير است:
شما اوقات فراغت خود را چطور سپري ميکنيد؟
البته من اوقات فراغت کم دارم، در نتيجه بايد بگويم دوست دارم اين اوقات را طوري سپري کنم که سفر بروم و جاهايي که نديدهام را تجربه کنم. زمانهايي هم که براي من اوقات فراغت محسوب ميشود روزهايي است که سر کار نميروم و فيلمها و سريالهاي محبوبم را ميبينيم و کتاب ميخوانم.
ظاهرا شما خيلي اهل کتاب هستيد. چون در يک ويدئو که به معرفي کتاب اختصاص داشت همراه با همسرتان آقاي امين زندگاني نقشآفريني کرديد. اين علاقه شما به کتاب در کجا ريشه دارد؟
مادر خيلي کتابخواني داشتم. از همان بچگي به مطالعه علاقه داشتم. البته با ترتيب درست کتاب نخواندم، يعني اين طور نبوده که سير مطالعاتي درستي داشته باشم؛ مثلا در ده سالگي تولستوي رومن رولان نخوانم. من در آن سن اين کتابها را ميخواندم. کمي زود بود. يادم هست هشت سالگي کتابي از پدرم هديه گرفتم که نامههاي جواهر نعل نهرو به دخترش بود. پدرم اين کتاب را به من هديه داد به اين جهت که نامههاي يک چهره مشهور به دخترش بود، اما در همان موقع آن را خواندم. بعدها در دبيرستان توانستم سليقهام را هم پيدا کنم. با اين حال متفاوت ميخوانم. مثلا برخي ميگويند فقط رمان يا کتابهاي تاريخي ميخوانند، اما من متفاوت ميخوانم. مثلا از شهر کتاب که خريد ميکنم، مشورت ميگيرم چون با بعضي از کتابها آشنايي ندارم.
مادر و پدرتان در قيد حيات هستند؟
مادرم بله، اما پدرم وقتي 11 ساله بودم در زلزله رودبار فوت کردند.
خدا رحتمتشان کند. چقدر با همسرتان وقت ميگذرانيد؟ با توجه به اينکه همسرتان همکارتان است.
خيلي سعي ميکنيم با هم وقت بگذرانيم. اما شرايط کاري ما بيانصافي است. مثلا 16 روز شبکاري داشتم اما امين روزکار بود. طوري بود که همديگر را نميديديم. اما سعي ميکرديم همان زمان کوتاه را هم طوري مديريت کنيم که باهم صبحانه بخوريم. وقتي هردو سر کار ميرويم اين مشکلات پيش ميآيد. من ترجيح ميدهم نوبتي سر کار برويم.
ما خوشحاليم که شما در صلح و صفا زندگي ميکنيد متاسفانه زندگي برخي زوجهاي هنري تداوم ندارد. همين موضوع دامن ميزند به ذهنيت علاقهمندان که ميگويند زوجهاي هنري نميتوانند با هم زندگي کنند. به نظر شما علت اين جداييها چه ميتواند باشد؟
اين يک اتفاق همهگير است. تحملها کم شده، صبوري پايين آمده، خودخواهيها زياد شده، شرايط مالي و بسياري مسائل ديگر هم هست. از طرفي برخي ازدواجها اشتباه شکل گرفته است. خيليها براي اينکه بيشتر با هم باشند ازدواج کردند و روابط عميقي با هم ندارند. اين در کل جامعه هست اما ما جلوي چشم مردم هستيم و همه زود ميفهمند فلان زوج جدا شدند. البته در شغل ما آسيبها هم بيشتر است.
نظرتان درباره اين همه عمل جراحي زيبايي بخصوص در مورد بازيگران زن چيست؟
وحشتناک است. ما به چهرههاي مختلف نياز داريم. همه قرار نيست زيبا باشند. درحالي که اسمش زيبايي هم نيست، بيشتر شبيه يک چيز ترسناک است. متاسفانه اپيدمي شده است. اين آدمها بيشتر از جراح به روانکاو نياز دارند تا خودشان را بيشتر دوست داشته باشند و به خودشان بيشتر احترام بگذارند. اگر بنا به اين چيزها باشد من خيلي زودتر بايد ميرفتم فکم را عمل ميکردم يا پوستم را ميکشيدم. اما ما به هنرمند زشت هم نياز داريم. احساس ميکنم تعداد هنرپيشههايي که نقش منفي بايد بازي کنند روز به روز بيشتر ميشود، چون دخترهاي خوشگل ما کاري با صورتشان ميکنند که بايد نقش منفي بازي کنند.
چقدر اهل شبکههاي اجتماعي هستيد؟
پيگيري ميکنم، اما اصلا معتاد نيستم. از آن دسته آدمهايي نيستم که گوشي مدام کنار دستم باشد و چک کنم تلگرام و اينستاگرام چه خبر است. از طرفي خيلي ناراحت ميشوم فرهنگ اين چنيني وجود ندارد و بدون اينکه اجازه بگيرند مدام آدم را در گروههاي مختلف اضافه ميکنند. تنها کاري که ميکنم اين است که هر شب اين گروهها را پاک کنم.
گروه فرهنگ و هنر
منبع:jamejamonline.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/52363/اليکا عبدالزاقي- بعضي ها به جاي جراح پلاستيک به روانپزشک نياز دارند!