روزنامه مردم سالاري:آقاي ورزي کاش حريم سطان استانبولي را ميديدي گناهش پاي من
دوشنبه 4 بهمن 1395 - 6:24:07 PM
چه خبر - نقدر روزنامه مردم سالاري بر مجموعه معماي شاه

گاهي مي‌شود به شجاعت و جسارت بعضي‌ها غبطه خورد اما گاهي هم اين جسارت و شجاعت، حقوق مادي و معنوي ديگران را ناديده مي‌گيرد و آنجاست که لج آدم را درمي‌آورد. اينکه يک نفر با بودجه صدا و سيما که بيت‌المال محسوب مي‌شود، بالغ بر دويست ميليارد تومان را صرف ساخت سريالي کند که کمتر از ده در صد بيننده دارد و حالا بگويد که فيلمنامه کار جديدش کامل شده و آماده است واقعا موجب مي‌شود تا سکوتي که به هزار زحمت حفظ کرده بودم را بشکنم.
از اوايل دهه نود گزارش لحظه به لحظه داشتيم از روند توليد سريال عظيم «معماي شاه»که با عکس‌هايي از گريم‌هاي بسيار خوب و نزديک به کارآکتر‌ها ما را هيجانزده مي‌کرد تا کنجکاو ديدن اين سريال فاخر ويژه الف در رسانه ملي باشيم. سريالي پرهزينه، پر لوکيشن، پر بازيگر و پر از عوامل پشت صحنه «معماي شاه» بالاخره پس از سه سال همچنان که مراحل توليد را ادامه مي‌داد، روي آنتن رفت اما راضي مان نکرد. قسمت‌هاي اول را مي‌ديديم شايد که فرجي شود اما نشد و آخرين ساعات تعطيلي آخر هفته‌مان را پر نمي‌کرد.
اين همه هزينه و بي‌بازده بودن آن موجب شد تا سازمان محترم صدا و سيما جريمه‌مان کند تا سريالي را که هفته‌اي يک شب هم تاب نمي‌آورديم از قسمت اول دوباره و اين بار هرشب ببينيم. به اين ترتيب بود که پر مخاطب‌ترين ساعت تلويزيون که بطور سنتي، ساعت ده شب به پخش سريال از شبکه يک از ديرباز اختصاص داشت تبديل شد به بي‌رونق‌ترين زمان ممکن با کنداکتوري حذف شده از زمانبندي‌هاي فراغتي که مي‌خواستيم احيانا با شبکه ملي بگذرانيم.
چقدر هنر مي‌خواهد که بتواني به کمک دستان هنرمند گريمورهاي تواناي ايراني چهره‌اي کاملا شبيه به کارآکتر بسازي اما آنقدر درباورپذيرکردن نقش و قصه، فرم و ساختار ضعيف باشي که هيچکس با کارآکترهايت ارتباط نگيرد. ساختن فيلم تاريخي کارهرکسي نيست. بدون ملودرام حتي نمي‌شود تاريخ را تحريف کرد چه رسد به تعريف.

سريال معماي شاهسريال معماي شاه

سريال معماي شاه

خطاب مستقيم به آقاي محمدرضا ورزي

آقاي محمد رضا ورزي!
شما در«تبريز در مه» روايت داشتيد، قصه داشتيد و درام، شما شخصيت‌هاي فرعي به قصه اضافه کرده بوديد تا جذاب شود اما در «معماي شاه» فاقد اين ويژگي شديد تا جايي که گرچه «تبريز در مه» هم کاستي‌هاي فراواني داشت اما يک سر و گردن از «معماي شاه» بالاتر بود.

آقاي ورزي!
اي کاش «حريم سلطان» استانبولي را مي‌ديدي. گناهش پاي من. لا اقل مي‌ديديد که چطور مي‌توان ده درصد از واقعيت تاريخ عثماني را با نود در صد دروغي باورپذير به يک سريال پر بيننده بدل کرد. اما شما کاري کرديد که واقعيت تاريخ ما هم به ترديد کشيده شود. در شاه شما هيچ معمائي نيست. همه شخصيت‌ها يا سفيدند و يا سياه و اين يعني غير واقعي بودن.
عده‌اي از شما خرده گرفتند براي حضور ابي يا ستار در اين سريال که به نظرم بسيار هم به جا بود. اين دو که مطرب و رقاص نبودند، مرتد هم که نبودند، دو آوازه خوان پاپ، يکي در آن زمان به دور از هياهو‌هاي سياسي و ديگري پايبند به حکومت سلطنتي که اتفاقا علاقه دختر بزرگ شاه به او و ترانه «شازده خانوم» از واقعياتي بود که در آخرين سال‌هاي قبل از انقلاب پيش آمد. اتفاقي واقعي‌تر از اينکه بخواهيم فرح ديبا را سبک و جلف با رابطه نامشروع جلوه دهيم که در تاريخ نيامده است. به عکس اشرف پهلوي که همه مي‌دانستند يک بيمار جنسي است. ابي و ستار هر دو بخشي از رونق موسيقي پاپ دهه آخرين سال‌هاي حکومت پهلوي بودند که حضورشان به مراتب از برخي خوانندگان اين دوره سنگين‌تر و حرفه‌اي‌تر بود. حالا بعد از آن نام خواننده لس‌آنجلسي گرفتن، ربطي به پروسه «معماي شاه» ندارد.
اي کاش شما بارها و بارها «سلطان صاحبقران» زنده‌ياد علي حاتمي را مي‌ديد، سريالي که هنوز هم با خواندن کتاب‌هاي تاريخ قاجار باز هم صحنه‌هاي آن در ذهنمان تداعي مي‌شود. هيچکدام از بازيگران هم شبيه چهره‌هاي واقعي نبودند، اما باورشان مي‌کرديم. اي کاش «هزاردستان» را مي‌ديد که نگاهي فانتزي به تاريخ يک دوره است وهمه قصه پردازي با تلنگري به تاريخ. اما چرا قصه هزاردستان را بهتر از معماي شاه شما که قرار است استناد به واقعيت باشد باور مي‌کنيم؟

آقاي ورزي!
دوره پهلوي هنوز ناظران زنده دارد، شما با غلو کردن نه تنها نمي‌توانيد حس بدي از آن دوران را به نسل جديد با هوش ما که يقينا چنين سريال‌هايي بايد براي آنها ساخته شود منتقل کنيد بلکه باعث مي‌شويد تا به بعضي از واقعيت‌ها هم شک کنند. در «معماي شاه» شما، ما چقدر به دکترحسين فاطمي‌ نزديک مي‌شويم تا بتوانيم از تن تب دار او موقع تيرباران اشک بريزيم و حالا که کم کم داريم به بخشي از ساخته شما نزديک مي‌شويم که شخصيت‌ها به روز هستند و باز هم شما فقط و فقط شباهت بازيگران و گريم‌هايشان را با شخصيت‌هاي اصلي را به رخ مي‌کشيد، چه پيش خواهد آمد. «معماي شاه» ساخته شد و روي آنتن مي‌رود و مي‌دانيد که مخاطب زيادي ندارد و بعد مي‌گوييد که فيلمنامه جديدتان آماده است.!!!!

رحم کنيد آقاي ورزي!

×××به تلويزيون و به تاريخ رحم نمي‌کنيد لااقل به خودتان رحم کنيد. به نظرم دوباره نگاهي به فيلمنامه تازه نوشته‌تان بياندازيد و دوباره و دوباره.

×××به خودتان فرصت دهيد و به مخاطبتان تا از اين کابوس شاه بيرون بيايند. بعد تازه نفس بسازيد تا مخاطب هم نفسي تازه کند.

×××اگر تاريخ برايتان تا اين اندازه اهميت دارد، مستند بسازيد گر چه اين روزها مستند بدون روايت هم ديدني نيست.

×××نگاه کنيد ببينيد «ايستاده در غبار» يا «آخرين روزهاي زمستان» چطور مرز بين فيلم و مجموعه مستند و داستاني را به هم نزديک کرد.

×××نگاه کنيد به سريال «يوسف پيامبر» که با هر زاويه‌اي که برخي مردم، سينماگران و منتقدين با مرحوم سلحشور داشتند اما به اينکه يک
سريال ماندگار، خوش‌ساخت، خوش فرم با تعليق مناسب و روايت درست ساخته شده که از پر‌بيننده‌ترين سريال‌هاي تلويزيوني است معترفند.

به زور نمي‌توان چيزي را به خورد مردم داد. در اين دوران، کليک کردن و دور شدن از فضائي که ما را با خود همراه نمي‌کند، خيلي آسان است. روي باورهايتان پافشاري نکنيد. يکبار هم شده عادلانه «معماي شاه» را قضاوت کنيد. هر فيلمسازي به اندازه شما اين شانس را ندارد که ديگران پاي اشتباه او بايستند. حال که ايستاده‌اند، پس شما با خيال راحت يکبار ديگر معماي شاهتان را از نو ببينيد و فعلا به فکر ساخت مجموعه جديد نباشيد.

سخن آخر

و در آخر بگويم که روي سخنم صرفا با شما نبود که يقينا آقاي لدني تهيه‌کننده بيش از شما مورد نقد هستند. اما به شخصه متولي يک پروژه را کارگردان مي‌دانم و به همين دليل هيچ اشاره‌اي به بازي‌ها نکردم چرا که کوتاهي در بازيگر‌ها نمي‌بينم و هر چه هست شماييد که از آنها به درستي بازي نگرفته‌ايد و فيلمنامه ضعيف است که بازيگر نتوانسته با آن ارتباط بگيرد.

گروه فرهنگ و هنر

منبع:روزنامه مردم سالاري

http://www.CheKhabar.ir/News/52064/روزنامه مردم سالاري-آقاي ورزي کاش حريم سطان استانبولي را ميديدي گناهش پاي من
بستن   چاپ