چرا برخي افراد خودکشي مي کنند؟
25 شهريور 1394 - 11:46:36 ق.ظ

در اغلب کشورهايي که اطلاعات آنها در دسترس است خودکشي در بين ١٠ علت اول مرگ در تمام سال‌هاي زندگي قرار دارد.

خودکشي؛ علل و علايم هشدار دهنده

شايد براي خانواده‌ها مهم باشد که بتوانند فرزندانشان را از آسيب‌هاي اجتماعي دور نگه دارند. شايد براي آنها مهم باشد که با دانستن اطلاعاتي به راحتي خواهند توانست جلوي اقدامات اشتباه فرزندان خود را بگيرند. شايد...

لابد اين خبرها و امثال اين خبرها را در اين ايام زياد شنيده باشيد:

ارديبهشت: دانشجوي دانشگاه محقق اردبيلي در اتاق خود در خوابگاه دانشگاه، آخرين‌بار از گوشي همراه خود استفاده کرد و در پيامکي از خانواده‌اش خداحافظي و طلب حلاليت خواست.

ارديبهشت: بنا به اعلام مسئولان دانشگاه دانشجوي دختر شيرازي در محلي خارج از دانشگاه اقدام به خودسوزي کرده و درحال حاضر در بيمارستان قطب‌الدين شيراز بستري است.

تير: سرپرست ايستگاه ٣٢ سازمان آتش‌نشاني و خدمات ايمني شهرداري مشهد گفت: اختلافات کارگر و کارفرما سبب خودسوزي کارگر زن ٢٨ ساله شد.

تير: زن 30 ساله اردبيلي به دنبال شدت اختلافات خانوادگي با همسر و خانواده وي، در يکي از روستاهاي سردآبه دست به خودسوزي زد.

خودکشي به‌عنوان بخشي از انحرافات اجتماعي شناخته شده و آن عبارت است از يک عمل ارادي که طي آن شخص خود را به وسيله‌اي مثل اسلحه، قرص، آتش، حلق‌آويز کردن، گاز و... از بين مي‌برد. براي بررسي هر پديده‌اجتماعي نخست بايد آن را تعريف کرد و چارچوب موضوع مورد بررسي را مشخص و محدود کرد. زيرا قلمرو و دامنه مسائل و پديده‌هاي اجتماعي گسترده و هم‌پوش است. پديده‌هاي اجتماعي به دليل پيچيدگي خود ابعاد متفاوتي دارند که مطالعه همه آنها امکان‌پذير نيست. جامعه‌شناسي مسائل اجتماعي طيفي از موضوعات مختلف را دربر مي‌گيرد و به مطالعه، تعريف بررسي علل و راه‌حل‌هاي مسائل اجتماعي مي‌پردازد. خودکشي نيز مسأله‌اي اجتماعي است. پس لازم است ابتدا آن را با رويکردي جامعه‌شناختي تعريف کنيم و سپس توضيح دهيم که چرا مسأله‌اي اجتماعي است.

سي رايت ميلز در اثر ارزنده خود پيمان جامعه‌شناسي يکي از نخستين و وسيع‌ترين تعريف را از مسأله‌اجتماعي عرضه کرده است. «وي قويا استدلال مي‌کند که وقتي مشکلي در تعداد وسيعي از مردم تأثير دارد بايد به ماوراي افراد و از اين‌رو به ساختار اجتماعي، الگوهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي جامعه نظر افکنيم.» بنابراين ملاک مسأله‌بودن پديده‌اي در جامعه از ديدگاه ميلز آزاردهنده بودن آن براي شمار زيادي از مردم است. جامعه‌شناسان بعد از ميلز با الهام از وي مسأله‌اجتماعي را مشکلاتي تعريف کرده‌اند که با تعداد فراواني از مردم ارتباط دارد، ناشي از علل‌اجتماعي ساختاري است و همچنين مستلزم راه‌حل‌هاي اجتماعي- ساختاري است.

حال با اين تعريف از مسأله‌اجتماعي آيا خودکشي مسأله‌اي اجتماعي است؟ جواب اين سوال مثبت است. در اغلب کشورهايي که اطلاعات آنها در دسترس است خودکشي در بين ١٠ علت اول مرگ در تمام سال‌هاي زندگي قرار دارد. در برخي کشورها نيز خودکشي يکي از ٣ علت اول مرگ در سنين ٣٤-١٥ سالگي است. با اين زمينه به راحتي مي‌توان به گستردگي مسأله خودکشي پي‌برد و همچنين از آن به‌عنوان مسأله اجتماعي فراگيري درجوامع کنوني بحث کرد.

سوالي كه دراينجا مطرح مي‌شود اين است كه خودکشي چيست و آيا مي‌توان آن را تعريف و تحديد کرد؟ آيا مي‌توان تعريف جامعه‌شناسانه‌اي از آن داد؟

اميل دورکيم جامعه‌شناس بزرگ کلاسيک قرن نوزدهم، که بخشي از تلاش‌هاي علمي خود را به بررسي مسأله‌اجتماعي اختصاص داد، در اثر گرانقدرش خودکشي، تعريف نسبتا جامع و جامعه‌شناسانه‌اي از خودکشي داد. به‌نظر دورکيم خودکشي عبارت است از هر نوع مرگي که نتيجه مستقيم يا غيرمستقيم کردار مثبت يا منفي خود قرباني است که به نتيجه آن آگاه بوده است.

خودکشي انفرادي‌ترين تصميم و پديده در زندگي انسان است. خودکشي رفتاري است پيچيده که از تمايل و فکر خودکشي تا اقدام به خودکشي منجر به مرگ را در بر مي‌گيرد، هر چند عموما فکر خودکشي و اقدام به آن از نشانه‌هاي افسردگي در همه سنين است اما افسردگي تنها علت خودکشي (خودسوزي) نيست، خودکشي واکنشي است با طبيعت رشدي که براي همه بيماران رواني و احتمالا براي بسياري از افراد طبيعي جنبه فراگير و شايع دارد. خودکشي علل و اسباب متعدد و متفاوتي دارد، پير و برنا، زن و مرد و فقير و غني بسياري در کشورهاي مختلف جهان، در شرايط خاصي، عطاي «شيريني» زندگي را به «لقايش» مي‌بخشند و در «تلخي» مرگ راه رستگاري مي‌جويند! به هر حال خودکشي در بعضي از نقاط جهان، انگيزه اعتراض به شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي موجود در آن جوامع را دارد و براي آنان خودکشي نوعي ابزار خشونت عليه وضع سخت زندگي در يک جامعه يا در دنيا است.

خودکشي يکي از معضلات‌اجتماعي است که طبعا ابعاد مختلفي را داراست. همان‌طور که خودکشي از مشکلات انسان که در زندگي با آن مواجه است ناشي نمي‌شود، ابزار بازدارنده پيشرفت خودکشي نيز اين نيست که مبارزه هر چه ساده‌تر و زندگي هرچه راحت‌تر شود. اگر انسان، امروزه بيش از گذشته دست به خودکشي مي‌زند، اين به خاطر آن نيست که براي حفظ خود مجبوريم سعي و کوشش طاقت‌فرسايي را متحمل شويم، يا اين‌که نيازهاي مشروع‌مان کمتر ارضاء مي‌شوند، بلکه به دليل آن است که ما ديگر نمي‌دانيم که نيازهاي مشروع‌مان تا کجا ادامه دارد و به کجا محدود مي‌شود و ديگر معني و جهت سعي و کوشش‌هايمان نيز برايمان مشهود نيست. خودکشي يک موضوع ساده‌ اجتماعي نيست که بتوان به راحتي از کنار آن گذشت، چنانچه به ريشه‌ها و علل آن توجه نشود اين عوامل مي‌توانند موجبات تبعات سنگين‌تري را براي جامعه فراهم کنند. خودکشي يک فرد علاوه‌بر اين‌که ضايعه‌اي براي او و خانواده‌اش است، براي جامعه هم ضايعه‌اي بزرگ به حساب مي‌آيد.

خودکشي همچنين، نشانه‌اي از بي‌سازماني شخصيتي است؛ يعني در شرايطي که تعادل شخصيتي فرد دگرگون مي‌شود خودکشي را به دنبال مي‌آورد از طرف ديگر خودکشي آنچنان تبعاتي را به دنبال دارد که علاوه‌بر آزردگي خاطر افراد اجتماع، آنچنان فشاري را روي بازماندگان و اطرافيان مي‌آورد که ممکن است حتي آنان را تشويق به خودکشي کند. همانطورکه دورکيم مطرح مي‌کند خودکشي معضلي است که انسجام جامعه را مختل مي‌کند و مي‌تواند سامان‌ اجتماعي ما را به خطر بيندازد. خودکشي همچنين باعث مي‌شود که فرد نتواند وظيفه خود را به خوبي انجام دهد. لذا بايد شرايطي فراهم شود که افراد احساس امنيت کنند و بدين منظور با هر عاملي که در ايجاد امنيت در جامعه خلل ايجاد مي‌کند بايد برخورد شود. بنابراين شناخت ريشه‌ها و دلايل خودکشي که يکي از عوامل مخل امنيت است، ضرورت دارد. مهم‌ترين منبعي که مي‌تواند به شناخت اين پديده کمک کند خود افراد خودسوز ناموفق و خانواده افرادي است که خودکشي (خودسوزي) موفق داشته‌اند.

چه بايد کرد؟

خودکشي از عوامل شايع مرگ‌ومير در ميان جوانان به‌شمار مي‌رود، با اين وجود بيشتر افرادي که دست به خودکشي مي‌زنند، نسبت به اين کار و کشتن خود ترديد دارند - آنچه اين افراد درپي آنند پايان‌دادن به احساسات طاقت فرسا يا شرايطي است که به‌نظر تحمل‌ناپذير مي‌آيند. افرادي که تمايل به خودکشي دارند، ممکن است احساساتي مانند ترس، نااميدي، ناتواني، سردرگمي و افسردگي داشته باشند. اين قبيل افراد بيشتر مي‌خواهند از رنجي که گرفتار آن هستند، رهايي يابند، نه اين‌که واقعا قصد خودکشي داشته باشند. اما شايد در چنين شرايطي خودکشي از نظر آنها تنها راه نجات است. افکار مربوط به خودکشي ممکن است به ذهن بسياري از افراد خطور کند. اکثر مردم ممکن است در لحظه‌هايي از زندگي خود به خودکشي بينديشند. مطالعات نشان مي‌دهند که ميزان خودکشي و اقدام به اين کار در ميان دانشجويان کمتر از نرخ آن در کل جمعيت است، اما ارقام مربوط به ميزان خودکشي در ميان دانشجويان نيز همچنان هشداردهنده و درحال افزايش هستند.

راه نجات نسل جوان، کشف ارزش‌هاي فردي است

خودکشي براي برخي افراد پيامد دوره‌اي از افسردگي است، درحالي‌که براي برخي ديگر عملي تدافعي است که ممکن است در برابر تجربه‌اي تلخ، مانند از دست دادن يکي از اطرافيان يا حتي حادثه‌اي نسبتا بي‌اهميت، از خود نشان دهند.

آنچه در ذيل مي‌آيد فهرستي از افکار و رويدادهايي است که مي‌توانند به ايجاد حس خودکشي در افراد کمک کنند:

١- تنهايي، اين حالت به تدريج اين احساس را در شخص ايجاد مي‌کند که کسي را ندارد و هيچ‌کس حقيقتا به زنده‌بودن يا مردن او اهميت نمي‌دهد. فرد خودکشي‌گرا ممکن است به‌شدت احساس تنهايي و انزوا کند.

٢- حس نااميدي و بي‌پناهي، در اين شرايط فرد احساس مي‌کند که شرايط از آنچه هست بهتر نخواهد شد و کسي نيز نمي‌تواند به وي کمک کند.

٣- حس بي‌ارزش بودن، در اين حالت فرد احساس بيهودگي مي‌کند؛ به همين دليل هرگز قادر به پذيرش چيزي نيست و از نظر وي هرگونه توجه، علاقه و تشويق ديگران ناموجه و برمبناي يک فرض اشتباه است. اين قبيل افراد چون احساس مي‌کنند که شايسته توجه ديگران نيستند، معمولا از عزت‌نفسي پايين برخوردارند و تشويق‌ها و تمجيدهاي ديگران را نمي‌پذيرند.

٤- افسردگي، کساني‌که افسرده‌اند، معمولا از خود، ديگران يا شرايط موجود برداشتي منفي دارند. نه‌تنها بسياري از احساسات ذکر شده در بالا در ميان افراد افسرده شايع است بلکه از نظر آنها اين احساسات کاملا درست و منطقي است. بنابراين اگرچه ممکن است ناظران و کساني‌که نگران اين افراد هستند، از استعدادها و پيشرفت‌هاي آنها آگاه باشند، لازم است برداشت‌هاي دروني آنها نيز به دقت مورد توجه قرار گيرند.

٥- شکست در اجراي طرح‌ها، اين حالت به‌ويژه، در شرايطي صدق مي‌کند که اهداف از اهميت شخصي برخوردارند؛ به‌عنوان نمونه، ناموفق‌بودن در دانشگاه، پايان يافتن يک رابطه مهم يا دست نيافتن به اهداف تحصيلي. در اين صورت ممکن است فرد احساس شکست، شرمندگي يا بي‌کفايتي کند و تصور کند که ديگران او را دوست ندارند.

٦- داشتن استرس در سطح بالا و نامناسب، اين وضع در کساني مشاهده مي‌شود که به لحاظ شخصي و تحصيلي انتظاراتي بالا و غيرواقع‌بينانه از خود دارند. انتظارات بالاي تحصيلي از دانشجويان مي‌تواند در آنها استرس ايجاد کند. گاهي‌اوقات نيز استرس، در برخي از دانشجويان به سطحي تحمل‌ناپذير مي‌رسد. دانشجوياني که در طول تحصيل به پيشرفت‌هاي خوبي دست يافته‌اند، اغلب تصور مي‌کنند که موفقيت‌هاي تحصيلي در تعيين هويت شخصي آنها نقش بسيار مهمي ايفا مي‌کنند و در صورت به خطر افتادن و ناديده گرفته شدن اين موفقيت‌ها، هويت آنها نيز در معرض خطر قرار خواهد گرفت. براي چنين افرادي دست نيافتن به «رتبه نخست» حقارتي محض و تحمل‌ناپذير به‌شمار مي‌رود.

٧- خشم، گاهي‌اوقات خودکشي در افرادي مشاهده مي‌شود که به‌شدت خشمگين‌اند يا از خودکشي براي انتقام گرفتن استفاده مي‌کنند (اقدام به خودکشي در يک فرد پس از پايان يافتن يک رابطه دوستي، نمونه‌اي از اين حالت است.)

٨- استفاده از موادمخدر و مشروبات‌الکلي، گاهي‌اوقات افراد تحت‌تأثير موادمخدر يا مشروبات‌الکلي دست به خودکشي مي‌زنند. در اين حالت افراد خطرات کاري را که انجام مي‌دهند دست‌کم مي‌گيرند و در مقايسه با سايرين، در مقابل احساساتي که گرفتار آنها مي‌شوند، آسيب پذيرترند.

٩- بيماري‌هاي جسمي و روحي

١٠- احساس درماندگي، وقتي فرد در برهه‌اي از زمان گرفتار مشکلاتي متعدد مي‌شود- به‌عنوان مثال مشکلات تحصيلي، خانوادگي و همزمان با آنها پايان يافتن يک رابطه - در اين حالت احساس درد و غم وي را درمانده و ناتوان مي‌سازد.

اقدام به خودکشي

مطالعات نشان مي‌دهند که آنچه اغلب موجب مي‌شود برخي دانشجويان دست به خودکشي بزنند، مشکلات ميان فردي است. مسائلي که در پي بروز برخي مشکلات تحصيلي، ميان دانشجو و والدين او پيش مي‌آيد، نمونه‌اي از اين امر است. اين مطالعات همچنين نشان مي‌دهند که نگراني‌هاي مالي و استرس ناشي از فشارهاي تحصيلي نيز از عوامل مهم اقدام به خودکشي در ميان دانشجويان هستند. با اين وجود دليل خودکشي هرچه باشد، همواره بايد مورد توجه جدي قرار گيرد. آمار نشان مي‌دهد کساني‌که به دفعات متعدد اقدام به خودکشي مي‌کنند به احتمال بسيار زياد در نهايت، تصادفا يا از روي عمد، مرگ خود را موجب مي‌شوند.

نشانه‌هاي هشدار دهنده

افراد ممکن است در شرايط عادي در واکنش به مشکلاتي که در زندگي روزمره خود با آنها روبه‌رو مي‌شوند، دچار افسردگي، غم يا احساس درماندگي شوند. کساني‌که در واکنش به اين مشکلات، خودکشي را انتخاب مي‌کنند، به احتمال زياد بيشتر از ديگران در معرض آسيب‌ها و ناکامي‌هايي قرار گرفته‌اند که به آنها توجهي نشده است يا به‌جاي رويارويي با مشکلات بزرگ، در مقابل آنها درمانده و ناتوان شده‌اند.

به نشانه‌هاي هشداردهنده زير دقت کنيد:

*افسردگي، شامل احساس شديد گناه و شرم، انتقاد از خود و خشم.

*حس بي‌ارزش بودن و برخورداري از عزت نفسي پايين؛ به‌ويژه اگر با انتظارات و آرمان‌هايي بسيار بالا همراه باشند.

*احساس نااميدي، عجز و بيهودگي

*حس بيگانگي، انزوا و تنها بودن

*داشتن سابقه اقدام به خودکشي

*داشتن يک نقشه مفصل براي خودکشي

*استفاده از موادمخدر و مشروبات‌الکلي

*بيان سخناني درباره کشتن خود يا پوچ بودن زندگي

*يک رويداد استرس‌زا يا آسيبي سخت مانند فقداني بزرگ يا ترس از پيش آمدن اين فقدان

*تغييرات رفتاري چشمگير، مانند گوشه‌گير شدن؛ به‌ويژه اگر اين حالت درفرد غيرعادي به‌نظر آيد.

به ياد داشته باشيد که درست نيست بگوييم «افرادي که نيت خود را براي خودکشي به زبان مي‌آورند، واقعا دست به اين کار نمي‌زنند».


در رويارويي با فردي که در فکر خودکشي است، چه کنيم؟

براي بررسي اين امر که آيا فردي در معرض خطر قرار دارد يا نه و اين‌که احتمال دارد دست به خودکشي بزند، لازم است شرايط را از ديدگاه او بسنجيد، حتي اگر به‌نظر شما غيرواقع‌بينانه باشند. شايد اين کار بسيار دشوار به‌نظر آيد، زيرا بودن با فردي که داراي حس خودکشي است مي‌تواند احساساتي قوي و اضطرابي شديد به‌وجود آورد، همان‌گونه‌که بسياري افراد اين حالات را تجربه کرده‌اند.

به همين دليل لازم است پيش از برقراري ارتباط با دانشجويي که قصد خودکشي دارد، با يک مشاور درخصوص نگراني‌هاي خود صحبت کنيد. توصيه‌هاي زير نيز مي‌توانند در اين مسير کمک‌کننده باشند:

- احساسات و ديدگاه‌هاي خود را بررسي کنيد. اگر پي برديد که ممکن است در رويارويي با آن فرد از عباراتي مانند «فرياد کمک خواهي» يا «جلب توجه»، آن هم با لحني تحقيرآميز استفاده کنيد، عاقلانه‌تر آن است که از شخص ديگري که مناسب اين کار است بخواهيد به فرد خودکشي‌گرا کمک کند.

همچنين روش‌هاي زير را به‌کار گيريد:

سوال کنيد: بعيد به‌نظر مي‌رسد که سوال کردن درباره خودکشي، فکر خودکشي را به ذهن فرد القا کند؛ اين کار کمک مي‌کند که فرد بتواند درخصوص مشکلاتش صحبت کند.

به سخنان او گوش دهيد: آنچه را که فرد خودکشي‌گرا مي‌گويد جدي بگيريد و تلاش کنيد تا چشم‌انداز وي را از شرايط به خوبي درک کنيد. در اين حالت فرد قادر خواهد بود درمورد نيازهاي خود و اين‌که چه کساني مي‌توانند به او کمک کنند، صحبت کند.

با او بحث کنيد: تلاش کنيد تا بدون آن‌که راه‌حل‌هاي خود را بر شرايط تحميل کنيد، با فرد مورد نظر بحث و گفت‌وگو و کشف کنيد که چه چيزهايي مي‌توانند شرايط را تغيير دهند.

راه‌حل‌هايي عملي براي حل مشکل ارايه دهيد: به‌عنوان مثال، اگر ضرب‌الاجل‌هاي تحصيلي براي دانشجوي موردنظر تعيين شده است، آنها را از سر راه وي برداريد.

هرگز از محدوده زمان و توانايي‌هاي خود فراتر نرويد: اگر نمي‌توانيد کاري انجام دهيد قول آن را هم ندهيد، فرد خودکشي‌گرا بيش از اين مستحق نااميدي نيست.

به افرادي که مي‌توانند به شما کمک کنند، مراجعه کنيد: مسئوليت شرايط موجود را به تنهايي بر دوش نکشيد. نشان دهيد که آن‌قدر نگران هستيد که لازم مي‌دانيد از کمک ديگران نيز استفاده کنيد، حتي اگر اين کار به مفهوم کاهش اعتماد آن فرد به شما باشد.


در شرايط اضطراري ...

اگر فردي که دست به خودکشي زده است، در معرض خطر جدي قرار دارد، بلافاصله با اورژانس و ساير مسئولان دانشگاه ازجمله مرکز مشاوره دانشجويي تماس بگيريد. تا زمان رسيدن نيروهاي امداد در کنار فرد بمانيد. اشياء خطرناک را از دسترس وي دور کنيد. اگر فردي که قصد خودکشي دارد از قبل براي آسيب‌رساندن به خود دست به اقداماتي زده، به‌عنوان مثال، از مقدار زيادي دارو استفاده کرده، نيروهاي امدادي را از ماهيت کار وي، مثلا، نوع دارويي که استفاده کرده است، مطلع کنيد. درصورتي‌که خودتان قصد داريد فرد را به بيمارستان انتقال دهيد، مطمئن شويد که اين کار سريع‌تر انجام خواهد شد و خطرات بيشتري براي فرد به همراه نخواهد داشت. البته اين کار را نيز بايد با اطلاع ديگران انجام دهيد. گام بعدي مراجعه به مرکز مشاوره و مطلع ساختن مشاوران براي کمک به فردي است که دست به خودکشي زده است. کساني‌که به نحوي تحت‌تأثير اين شرايط قرار گرفته‌اند نيز مي‌توانند از مشاوران کمک بگيرند.

گردآوري : گروه سلامت سيمرغ

منبع : روزنامه شهروند

http://www.CheKhabar.ir/News/5048/چرا برخي افراد خودکشي مي کنند؟
بستن   چاپ