گله امير جعفري از سينما و تلويزيون!
يکشنبه 15 شهريور 1394 - 12:53:09 PM

امير جعفري : «جِم» در حال تاختن است و اين واقعيتي است که نمي‌شود، انکار کرد.

گِله دارد از باندبازي، از رقابت نابرابر، از بي‌رحمي آدم‌ها به همديگر، از تقليد، از انتخاب‌هايي که فکر مي‌کرد درست است اما...

اين گله‌ها براي امير جعفري است؛ بازيگري که نامش پيش و بيش از هر چيز نقش‌هاي طنازانه‌اش را به ذهن مي‌آورد، بازيگري که ميوه و شايد بشود گفت «ميوه‌هاي ممنوعه»‌اش در تلويزيون خيلي خوب به بار نشسته و در تئاتر هم خوش درخشيده است؛ فقط مي‌ماند سينما که مي‌گويد در اين زمينه : «من مقصر نبودم.»

امير جعفري اين روزها نمايش «پاييز» به کارگرداني نادر برهاني مرند را پس از 12 سال دوباره روي صحنه دارد، کاري که انجام دوباره آن را ريسک مي‌داند اما استقبال تماشگران نشان مي‌دهد ريسک اين گروه جواب داده است.

به بهانه اجراي دوباره اين نمايش سراغ اين بازيگر رفتيم که البته به دليل مشغله زياد جعفري براي بازي در «پاييز» و سريال جديد فريدون جيراني تنها دقايقي پيش از اجرا و در حين انجام گريم موفق به صحبت شديم. صحبتي که با حضور کوتاه ايوب آقاخاني همراه شد که در سال‌ها پيش در اجراي اول اين نمايش، نقش مقابل امير جعفري را داشت.

جعفري در گفت‌وگويش ضمن اشاره به اينکه همواره تلاش کرده در دو کار همزمان بازي نکند، اما همزماني «پاييز» و سريال جيراني به دليل تاخير در تمام شدن سريال بوده است، يادآور شد که پس از چهار سال دوباره درتلويزيون کار کرده است.

اين واقعيتي است که نمي‌توان انکار کرد

وي با اين حال درباره شرايط فعلي برنامه‌هاي تلويزيون با بيان اينکه بايد کارهايي مثل «پايتخت» ساخته شود،خاطرنشان کرد: الان مردم کمتر تلويزيون را نگاه مي‌کنند و بايد تمهيدي انديشيده شود چون «جِم» در حال تاختن است و اين واقعيتي است که نمي‌شود، انکار کرد.

امير جعفري همچنين از نمايش «پاييز»، تئاتر و سينما و برخي فيلم‌هايش که حتي متوجه اکران آن‌ها هم نشده است، سخن گفت که مشروح آن را در ادامه مي‌خوانيم:

اين بازيگر ابتدا درباره تفاوت نمايش «پاييز»ي که سال 1393 روي صحنه رفته با آنچه بيش از 10 سال قبل يعني در سال 1381 اجرا شد، گفت:اولين تفاوت اين است که سنم بالاتر رفته است. آن مقطع سنم زير 30 سال بود ولي الان 40 سالم شده است. وقتي هم به 40 سالگي مي‌رسي ناخودآگاه پختگي را حس مي‌کني. يک مساله مهم ديگر هم اين است که در اين نمايش انرژي‌ام خوب بود، درحالي که فکر مي‌کردم کم بياورم ولي نياوردم.

جعفري درباره اينکه آيا پس از گذشت اين چند سال، ديدگاه‌اش نسبت به آنچه «پاييز» مطرح مي‌کند با توجه به شرايط فرهنگي، سياسي و اجتماعي امروز تغييري کرده است؟ بيان کرد: ديدگاه من فرقي نکرده و همان است. هنوز برايم جنگ و بچه‌هاي جبهه ارزشمند هستند و تا عمر دارم صحنه‌هاي جنگ يادم نمي‌رود، اما ديدگاه کساني عوض شده که اصلا آن دوران را نديده‌اند. بچه‌هاي دهه 80 يا آن‌هايي که زمان جنگ 6-7ساله بودند هيچ تصوري از جنگ ندارند و بايد الان نظر و تصور آن‌ها را پرسيد.

او افزود: بايد يک جوان 18 ساله و يک فرد 40 ساله را کنار هم آورد و نظرات‌اشان را جويا شد، چون من که همان آدم هستم و نگاهم عوض نشده است، هنوز اسطوره براي من شهيد همت، جهان‌آرا، باکري‌ها و خرازي‌ها هستند، براي تي‌شرتي که مي‌پوشم عکس عباس دوران را مي‌زنم،‌ ولي جوان امروز عکس يک خواننده آمريکايي را مي‌زند. به همين دليل مي گويم ديدگاه من نه تنها عوض نمي‌شود بلکه هر چه جلوتر مي‌روم، فکر مي‌کنم کساني که در جبهه، رشادت به خرج دادند چه موجودات عجيب و غريبي بودند.

ما با ريسک جلو آمديم

جعفري درباره اينکه آيا اجراي دوباره يک نمايش موفق را ترسناک نمي‌دانست،‌ پس از واکنش همراه با خنده ايوب آقاخاني که گفت،«مخصوصا وقتي قبلا من روبرويت بودم و الان ديگر نيستم» بيان کرد: اين کار ريسک بود و ما هم با ريسک جلو آمديم. البته اينکه الان اين ريسک جواب داده يا نه را بايد از تماشاچي پرسيد، ولي خودم هميشه نگران بودم و به نادر (برهاني‌مرند) مي‌گفتم، يعني آن موفقيت دوباره تکرار مي‌شود؟

بازيگر نمايش‌هاي «يک دقيقه سکوت» و «رژيستورها نمي‌ميرند» ادامه داد: به هر حال زمان که جلو مي‌رود، خيلي چيزها هم عوض مي‌شود. چند روز قبل به همسرم (ريما رامين‌فر) مي‌گفتم که بيا «همان هميشگي» را دوباره اجرا کنيم ولي او ديگر «همان هميشگي» را (براي اجراي دوباره) دوست ندارد. در واقع فکر مي‌کنم اين نمايش آن موقع کار خوبي بود، اما الان اينقدر کارهاي متفاوت توسط نسل جوان اجرا شده که آدم مي‌ترسد يک کار قديمي را دوباره تکرار کند. تازه معلوم هم نيست تماشاگر کار را دوباره دوست داشته باشد، اين نوع کار فقط يک ريسک است.

او اظهار کرد: البته يک مساله‌اي هم هست که بايد به آن اشاره کنم و آن هم اينکه گاهي در جامعه جرياني مُد مي‌شود و همه دنباله رو آن مي‌شوند، مثلا يک دفعه "چگوآرا" مد مي‌شود و روي پيراهن همه "چگوارا" مي‌بيني. اين اتفاق آدم را ياد شعر مولانا مي‌اندازد که مي‌گويد،« خلق را تقليدشان بر باد داد، اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد». اين شرايط در تئاتر هم وجود دارد. مثل زماني که يک کاري مي‌گيرد و تماشاچي زيادي هم از آن استقبال مي‌کند، اما يکسري روشنفکرنما مي‌گويند اين کار که چيپ است و فقط براي خنده است و ... .

به هم رحم نمي‌کنيم

جعفري که اتفاقا نقش‌هاي متفاوتي از طنز گرفته تا جدي را در سينما، تئاتر و تلويزيون بازي کرده است، با اشاره به اينکه اين اتفاق و اين نوع برخوردها خيلي در حال تکرار شدن است، ادامه داد: اين بد است که ما به هم رحم نمي‌کنيم، چون من هم ممکن است يکسري تئاترها را ببينم و خوشم نيايد، اما وقتي مي‌بينم تماشاچي راضي بيرون مي‌آيد، مي‌گويم اين خودش يک موفقيت است.

بازيگر فيلم‌هاي «بي‌پولي» و «قارچ سمي» اضافه کرد: متاسفانه در سينما هم همين اتفاق مي‌افتد و اين مسئله مدتي است بين هنرمندان رواج پيدا کرده است، گرچه در تئاتر شرايط فرق مي‌کند، چون تئاتر فقط با تماشاچي معني مي‌دهد. من اگر در يک تئاتر کار کنم و ببينم تماشاگر ندارد به کارگردان مي‌گويم که «ببخشيد، من نيستم»، چون فکر مي‌کنم در آن شرايط حق يک نفر ديگر يا تماشاچي‌هايي که مي‌خواهند بيايند اينجا (سالن نمايش) و لذت ببرند را ضايع مي‌کنم.

وي در ادامه اين بحث يادآور شد:‌ زماني که «شکلک» را اجرا مي‌کرديم بازار سياه براي آن ايجاد شد و بليت آزاد خريد و فروش مي‌کردند. اين اتفاقا خيلي قشنگ بود، البته نمي‌گويم بازار سياه خوب است اما قشنگي اتفاق در اين بود که مردم علاقه نشان دادند و از کار استقبال کردند.

جعفري با اشاره به اينکه براي نمايش «پاييز» تماشاگري صبح از مشهد خود را به تهران رسانده تا شب نمايش را ببيند،‌ گفت: چرا هميشه فکر مي‌کنيم کاري که خودمان انجام مي‌دهيم، خوب است و کاري که بقيه انجام مي‌دهند بد است؟ ما براي همان «شکلک» از يک کشور اروپايي هم تماشاچي داشتيم در حالي که يک همکار تئاتري مي‌گفت، «اي بابا! ملت فقط مي‌آيند بخندند.» چرا فکر مي‌کنيم اگر کاري براي خنده باشد بد است؟ اينجاست که مي‌گويم خودمان به خودمان رحم نمي‌کنيم.

براي قشر روشنفکر کار نمي‌کنم

او افزود: اصلا نسبت به هر کاري که به اصطلاح مي‌گيرد و مردم استقبال مي‌کنند، گارد گرفته مي‌شود. در حالي که من براي قشر روشنفکر کار نمي‌کنم بلکه براي مردم کار مي‌کنم که اگر غير از اين بود در خانه‌ام تئاتر مي‌گذاشتم تا چهار نفر روشنفکري که هيچ چيزي را نمي‌پسندند، بيايند و آن را ببينند و کلي هم لذت ببرند.

امير جعفري که از معدود بازيگراني است که با وجود حضور در سينما و نيز درخشش در تلويزيون همچنان تئاتر را خيلي جدي دنبال مي‌کند، در پاسخ به اينکه کداميک از اين سه مديوم را مهم‌تر و در جذب مخاطب موثرتر مي‌داند؟ بيان کرد: اگر روزي قرار باشد وظيفه‌ام در کائنات فرهنگ‌سازي باشد، ترجيح مي‌دهم در تئاتر کار کنم؛ يعني به نظرم آن‌قدر که تئاتر، مي‌تواند فرهنگ‌سازي کند سينما و تلويزيون نمي‌توانند؛ حتي با وجود مخاطب محدودي که تئاتر دارد.

او ادامه داد: مخاطبي که مي‌آيد تئاتر ببيند حداقل، کتابخوان است. حتي اگر به صورت حرفه‌اي هم اينطور نباشد، مي‌تواند محرک يکسري عوام ديگر باشد. يک جمله معروفي هم هست که مي‌گويد، اگر مي‌خواهيد فرهنگ يک کشور را ببينيد نگاه کنيد گيشه‌هاي تئاتر آن شلوغ است يا نه. پس اين که در گيشه‌هاي تئاتر چه خبر است مهم است، ولي هنوز اينجا خيلي‌ها معتقدند کسي تئاتر نگاه نمي‌کند.

وي يادآور شد: زماني با کارگردان‌هايي در سينما صحبت مي‌کردم و به آن‌ها گفتم که تئاتر «شکلک» ما از خيلي فيلم‌هاي سينمايي بيشتر فروخت و همين الان هم نمايش «پاييز» از خيلي فيلم‌ها بيشتر مي‌فروشد، چون فقط در هر شب يک سانس اجرا دارد در صورتي که سينما از صبح سانس دارد. حتي تعداد تماشاچيان ما هم بيشتر است، چون ممکن است وارد سالن سينما شويد و ببينيد که فقط پنج نفر در سالن نشسته‌اند، اما اينجا در سالن تئاتر، حداقل 250 نفر براي تماشاي نمايش مي‌آيند. بنابراين اگر به لحاظ مالي تأمين مي‌شدم، ترجيح مي‌دادم کار اصلي‌ام تئاتر باشد. اين هم به اين معني نيست که سينما و تلويزيون را دوست ندارم ولي اگر شرايط در تئاتر مهيا بود، سالي يک بار در سينما و دو سال يک بار هم در تلويزيون کار مي‌کردم.

جعفري در پاسخ به اينکه آيا براساس همين نگاه است که حضورش در سينما به اندازه تئاتر و حتي تلويزيون شاخص و پررنگ نيست؟ اظهار کرد: چند روز پيش با کارگرداني صحبت مي‌کردم و گفتم من فکر مي‌کردم انتخاب‌هايي که در سينما داشتم، جزو انتخاب‌هاي خيلي خوب بوده است، ولي نمي‌دانم معيار سينما چيست.

او ادامه داد: من مقصر نبودم که تهيه‌کننده قدرت نداشت فيلم «13» را در 28 سينما اکران کند يا تهيه کننده ديگري قدرت نداشته که «پستچي سه بار در نمي زند» را در ماه رمضان که بدترين زمان براي اکران است، اکران نکند. من مقصر نبودم که «کيفر» آن طور اکران شد در حالي که خيلي‌ها آن را دوست داشتند و وقتي سي‌دي آن عرضه شد و جزو فيلم‌هاي پرفروش بود، اما تهيه‌کننده ما نتوانست بيشتر از 16 سينما براي اين فيلم بگيرد.

من بازيگرم و باندها را نمي‌شناسم

بازيگر فيلم «بلوک 9 خروجي 2» گفت: يکسري باندبازي‌هايي وجود دارد که من آنها را بلد نيستم. من بازيگرم و باندها را نمي‌شناسم. «قاعده تصادف» را فکر مي‌کردم يک فيلم جوان‌پسند است، ولي فکر نمي‌کردم که در يک دوئل نابرابر با «رسوايي» قرار مي‌گيريم که تلويزيون روزانه بارها و بارها تيزر آن را پخش کند به طوري که بچه من اسم فيلم ديگري را بداند، اما اسم «قاعده تصادف» را که باباش در آن بازي کرده نداند، به همين دليل مي‌گويم مقصر من نبودم، مقصر آن تيمي بود که پشت اين فيلم‌ها بود و پارتي‌شان کلفت نبود يا اسپانسرشان خدا نبود.

او با يادآوري فيلم‌هاي که در آن‌ها نقشي ايفا کرده است، ادامه داد: دليل من براي بازي در «بيگانه» بهرام توکلي بود که پشت آن ايستاده بود و دو بازيگر مطرح هم مقابلم بودند. فيلمنامه «بيگانه» درخشان است ولي من چه کار کنم که آن را فقط در 11 سينما اکران کردند؟ در صورتي که فيلم‌هاي بدي وجود داشت که در 40 سينما همزمان اکران مي‌شد و با کلي بيلبورد و تبليغات مردم را باخبر مي‌کردند و آن‌ها هم مي‌بينند و موفقيتي براي فيلم به دست مي‌آيد.

اکراني که به من لطمه زد

جعفري درباره اينکه آيا با دلايلي که مطرح مي‌کند، اکران سال‌هاي اخير سينما را به ضرر خود مي‌داند؟ پاسخ داد: اکران ناموفق اين سال‌ها خيلي به من لطمه زد چون اگر همين چند سال گذشته را به عقب بروم مي‌بينم که «بيگانه»، «قاعده تصادف»، «کيفر»، «پستچي...» و «نفوذي» همه بد اکران شدند. «نفوذي»‌ هم يکي ديگر از آن مثال‌هاست که در 11 سينما اکران شد و وقتي سي‌دي آن منتشر شد و در تلويزيون پخش شد مردم تازه آن را ديدند، اما اگرهمان فيلم را يکسري از اشخاص خاص کار مي‌کردند و تلويزيون روي آن مانور مي‌داد آن وقت به شما مي‌گفتم که آن فيلم در باشگاه ميلياردي‌ها مي‌رفت يا نه.

وي با تاکيد براينکه «همه اين‌ ماجراها بي‌انصافي است»، بيان کرد: با اين حال در تلويزيون شانس داشتم که با حسن فتحي و سيروس مقدم کار کردم که توانستند کارشان را در يک باکس خوب نمايش دهند و شايد اگر سريال‌هاي آن‌ها هم در زمان خوبي پخش نمي‌شد شرايط براي من مثل همان سينما مي‌شد، چون آنچه در سينما برايم پيش آمد از بدشانسي من بود. از اين بدشانسي شايد همين اشاره هم بد نباشد که فيلم «13» را تا مدتي نمي‌دانستم در سينماها اکران مي‌شود؛ به همين دليل معتقدم اين بازيگر نيست که مردم را به سينماها مي‌کشاند بلکه تبليغات است.

او گفت: اين در حالي است که روانشناساني فيلم ما را ديده بودند و مي‌گفتند بايد آن را در مدارس و نيز به اولياي دانش‌آموزان نشان داد، اما موقع نمايش عمومي فيلم که شد لابد گفتند، هومن سيدي (کارگردان) که تازه کار است، ‌سعيد سعدي (تهيه¬کننده) هم که بي زبان است ، پس10 تا سينما بس است. حالا سي‌دي آن که بيرون آمد همه مي‌گويند عجب!« 13» چه فيلم خوبي بود!

جعفري در پايان اضافه کرد: به نظرم بايد بگردم دنبال کارگردان‌هايي که خيلي "وصل" هستند تا حداقل کارهايم ديده شوند، چون اگر اينجوري بخواهد پيش برود و فقط سينماي خاص و هنري کار ‌کنم نمي‌شود، چون عملا جواب نداده است. خيلي از فيلم‌هايي که در اين چند وقت اکران بودند به من پيشنهاد شده بود، آن هم با رقم‌هاي خوب، ولي فکر کردم کارهاي خوبي نيستند. با اين حال نمي‌دانستم اين طور لطمه مي‌بينم، چون همان فيلم‌ها آمدند و اکران شدند و همه هم گفتند، "Wow" چه فيلمي! همين باعث شد که متوجه نشوم قاعده سينما چيست!


http://www.CheKhabar.ir/News/3962/گله امير جعفري از سينما و تلويزيون!
بستن   چاپ