خانم بازيگر: بازي در اين فيلم به اندازه زايمان درد داشت!
شنبه 6 شهريور 1395 - 1:45:48 PM
چه خبر - مريم پاليزبان بازيگر فيلم لانتوري

مريم پاليزبان که براي اولين بار در فيلم «نفس عميق» پرويز شهبازي به عنوان بازيگر جلوي دوربين رفت، بعد از آن کمتر به حرفه بازيگري پرداخت و ترجيح داد در کشور آلمان ادامه تحصيل دهد و مدرک دکتراي فلسفه و علوم انساني با گرايش مطالعات تئاتر را را اخذ کند و به استخدام مرکز فرهنگ و ادبيات برلين درآيد. اما او به تازگي با بازي در فيلم «لانتوري» دوباره مورد توجه قرار گرفته و در فيلم جديد علي احمد زاده «پديده» هم به ايفاي نقش پرداخته است.

پاليزبان در گفت‌وگويي در باره فعاليت‌هاي هنري خود قبل از بازي در فيلم «لانتوري» مي‌گويد: «قبل از ساخت «لانتوري» مي‌خواستم يک فيلم سينمايي کارگرداني کنم. اما تصميم گرفتم به خاطر بازي در «لانتوري» آن را عقب بيندازم. باز همزمان با «لانتوري» درگير بخش نهايي يکي از پروژه‌هاي تحقيقاتي مرکز فرهنگ و ادبيات برلين بودم، اما تصميم گرفتم مرخصي بگيرم و تجربه بازي چنين نقشي را از دست ندهم.»

او همچنين درباره قبول کردن نقش مريم در فيلم «لانتوري» توضيحات جالبي را ارائه مي‌کند و مي‌گويد در ابتدا براي پذيرتن اين نقش مردد بوده است: «وقتي رضا درميشيان فيلمنامه را برايم فرستاد تا دو روز شک داشتم و جواب ندادم. از خودم مي‌پرسيدم واقعا مي‌خواهي اين بلا را سر خودت بياوري؟ با بازي دراين فيلم با بزرگترين ترس‌هاي دروني‌ام رو به رو مي‌شدم. ولي اين را هم مي‌دانستم که اگر آدم‌ها با ترس‌هايش رو به رو نشوند نمي‌تواند هيچ قدمي درون خودش بردارد.»

اما اولين نمايش فيلم «لانتوري» در سي و چهارمين جشنواره فجر، با بازخوردهاي متفاوتي روبرو شد. بسياري از منتقدان معتقد بودند که اين فيلم اصلا زبان سينما را رعايت نکرده و از آن نمي‌توان به عنوان يک فيلم سينمايي ياد کرد، برخي ديگر هم به دليل سوژه جسارت آميزي که «لانتوري» دارد، اين فيلم را ستودند. اما پاليزبان درباره بازخورده‌هايي که اين فيلم در جشنواره فجر به وجود آورد، مي‌گويد: «بازخوردهايي که «لانتوري» در جشنواره فيلم فجر داشت خيلي سياه و سفيد بود. من با اين بازخوردها در هيچ جشنواره ديگر مواجه نشدم. اما فيلم در جشنواره فجر به عنوان يک بيانيه ديده شد و قالب چند صدايي‌اش ناديده گرفته شد. انگار عادت کرده‌ايم فيلم‌هاي تک صدايي يا حداکثر دو صدايي باشد. در صورتي که «لانتوري» يک فيلم به شدت چند صدايي است و به نظر من نقطه قوتش در همين است. برايم جالب بود اکثر نقدهاي منفي به چيزهايي اشاره داشتند که جوابش را از دهان يکي از آدم‌هاي فيلم مي‌شود شنيد. متر سليقه براي تخريب يک اثر هنري که حاصل کار و زحمات يک گروه بزرگ است، بسيار مسئله برانگيز است. مي‌شود فيلم را دوست داشت يا نداشت اما بر اساس اين حس دوست داشتن قضاوت کردن هميشه مشکل ساز است. در هر حال «لانتوري» فيلمي است که موضوع تلخ و پرداختي سنگين و چند لايه دارد و ساختنش هم بسيار سخت بوده، پس قطعا مخاطبش را بدون تاثير رها نخواهد کرد.»

سخت‌ترين قسمت بازي پاليزبان در «لانتوري» را مي‌توان يک سوم پاياني اين فيلم عنوان کرد. او در بخش‌هاي پاياني فيلم، نقش يک قرباني اسيد پاشي را ايفا کرد و با گريم بسيار سنگيني که روي صورت او پياده شد، جلوي دوربين رفت. اين بازيگر در مورد تجربه بازي در بخش‌هاي پاياني اين فيلم که باعث شد عملا هيچ يک از اعضاي صورتش مشخص نباشد، توضيح مي‌دهد: «تو به عنوان بازيگر وقتي از صورت و از نگاهت هنگام بازي کردن نمي‌تواني استفاده بکني، با تجربه خيلي دشوارتري مواجه مي‌شوي. بازيگران زن در سينماي ايران بيشتر از هر چيزي به چهره خود متکي هستند و وقتي در فيلمي مثل «لانتوري» اين امکان هم از بازيگر سلب مي‌شود من به عنوان بازيگر با تجربه عجيبي مواجه مي‌شوم. اين فرآيند هنگام بازي کردن در «لانتوري» خيلي براي من غريب و غير منتظره بود. در آن وضعيت مهم‌ترين جزء صورت شايد دهان من بود که بخشي از آن ديده مي‌شود. حتي وقتي دوربين نزديک است گاهي آب دهانم هم ديده مي‌شود. من سعي کردم در سکانس‌هايي که صورت دفرمه شده و ميميک در آن وجود نداشت از فرم دادن به دهان استفاده کنم و کنترل بيشتري روي آن داشته باشم. از طرف ديگر در يک سوم انتهاي فيلم گريم صورت اسيد پاشي شده را در جاي ديگري غير از لوکيشن اصلي انجام مي‌داديم و من بعد از انجام آن به محل فيلمبرداري مي‌رفتم. به هيچ وجه تلاش نمي‌کردم در اين مسير صورت مريم فرنامي را پنهان کنم، بلکه فيزيک بدنم را هم متناسب با آن تغيير مي‌دادم. يعني در قالب يک آدم مريض وارد لوکيشن مي‌شدم. چشم‌هايم هم تمام مدت بسته بود و چيزي نمي‌ديدم. اما سنگين شدن فضا و صداي نفس‌هاي اعضاي گروه را حس مي‌کردم. گاهي با من حرف مي‌زدند و سعي مي‌کردند دستم را بگيرند. من به اين صداها و لمس‌ها حساس شده بودم. اين صداها و لمس‌هاي لحظه‌اي قرار بود کمک کند تا آن موقعيت قابل تحمل تر بشود. اما تاثيري نداشت. چون لازم بود تمام روز گريم را حفظ کنم و تا وقتي نور بود فيلمبرداري مي‌کرديم. من حتي نمي‌توانستم براي استراحت از زير ماسک بيرون بيايم. گاهي دچار اين وحشت مي‌شدم که ماسک براي هميشه روي صورتم بماند و روي بازي و رفتارم تاثير مي‌گذاشت. با اين‌که همه اعضاي گروه و همين طور خودم مي‌دانستيم که آن شخصيت ساختگي است،‌اما پيچيدگي و سنگيني موقعيتش همه چيز را تحت الشعاع قرار مي‌داد.»

پاليزبان در پايان تاکيد مي‌کند که بازي در نقش يک قرباني اسيدپاشي به قدري براي او دردآور بوده است که آن را با درد زايمان يکسان مقايسه مي‌کند: «علاوه بر گريم سنگين گاهي لازم بود تمام روز روي تخت بيمارستان بدون حرکت دراز بکشم و اين بي حرکتي بي نهايت درد آور بود. من در زندگي‌ام تجربه زايمان را داشتم و بازي در اين نقش از نظر درد فيزيکي و روحي دست کمي از آن نداشت. از طرفي به خاطر طولاني شدن زمان فيلمبرداري پسرم و همسرم مجبور شدند به برلين برگردند و من به شدت از اين دوري رنج مي‌کشيدم و وقتي صداي کودکاني که در بيمارستان محل فيلمبرداري بودند را مي‌شنيدم، صداي گريه و ناله به شدت به هم مي‌ريختم اما به خاطر حضور ماسک، انگار ارتباط من با دنياي بيرون قطع شده بود، فقط صدا و لمس دست‌ها. من سعي کردم اين درد را به شخصيت مريم هم منتقل کنم و رنج فزاينده‌اش را به نمايش بگذارم. مريم مثل آدمي است که به صورت اژدها نگاه کرده. نمي‌شود به اژدها نگاه کني و نسوزي. اما او بر ترسش غلبه مي‌کند و همين باعث زيبايي و قدرتش مي‌شود.»




منبع : filmnetnews.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/39566/خانم بازيگر- بازي در اين فيلم به اندازه زايمان درد داشت!
بستن   چاپ