اهميت دادن به ظاهر تا کجا نشانه بيماري نيست؟
شنبه 12 تير 1395 - 10:43:21 AM
چه خبر - هيستريونيک چيست؟

از زماني که به سن بلوغ رسيده بود، آرزو مي‌کرد هرچه زودتر به 18 سالگي برسد تا بتواند قوز روي بيني‌اش را با کمک تيغ جراحي محو کند. فکر مي‌کرد با انجام اين جراحي روزگار بر وفق مرادش مي‌شود و ديگر هيچ غمي نخواهد داشت. تا اينکه روز موعود فرا مي‌رسد و آرزويش برآورده مي‌شود، اما درست 1سال بعد تصميم به ترميم بيني خود مي‌گيرد، چراکه احساس مي‌کند يک طرف آن بزرگ‌تر از طرف ديگر است. اين بار علاوه بر جراحي بيني از جراح خود مي‌خواهد حجم لب‌ها و گونه‌هايش را همزمان با اين عمل افزايش دهد. غافل از اينکه 6 ماه بعد ايراد ديگري در صورت خود پيدا مي‌کند و همچنان به ملاقات و رفت و آمد به مطب، کلينيک و بيمارستان ادامه مي‌دهد... .

شرح حالي که خوانديد، به زندگي دختر جواني تعلق دارد که شايد از ابتدا حتي به يک جراحي زيبايي هم نياز نداشته اما متاسفانه آنقدر چهره خود را تغيير داده که ديگر شباهتي به تصوير روي شناسنامه‌اش ندارد. کم نيستند دختران جواني که اين روزها گرفتار چنين سرنوشتي مي‌شوند و زمان و هزينه بسياري را صرف جراحي‌هاي افراطي و غيرضروري مي‌کنند. سوال مهمي که پيش مي‌آيد، اين است که چنين رفتارهايي از کجا نشات مي‌گيرند و اصلا چرا اعمال جراحي زيبايي در کشور ما تا اين حد طرفدار دارند؟

پرداختن به مساله زيبايي يک نگاه دووجهي دارد. از اين بابت که عده‌اي از افراد واقعا نيازمند رسيدگي به ظاهر خود هستند و از آن احساس خوشايندي پيدا مي‌کنند اما عده‌اي ديگر بي‌دليل و مدام به فکر ظاهر امور و به نمايش گذاشتن خود هستند. به نظر مي‌رسد گروه دوم داراي مشکلات جدي در حوزه‌هاي رواني و ذهني باشند. اين‌گونه رفتارها دلايل مختلفي دارند و اغلب مربوط به دوران کودکي هستند. درواقع، اين افراد اعتماد به نفس لازم و خودباوري را در کودکي تجربه نکرده‌اند و بر اثر آسيب‌هاي رواني، برخوردهاي اطرافيان و نوع تربيتشان دچار نوعي خودکم‌بيني شده‌اند. از سوي ديگر، افرادي که در دوران کودکي بيش از حد مورد توجه والدين و به اصطلاح گل سرسبد خانواده بوده‌اند هم ممکن است براي حفظ اين جايگاه در سال‌هاي آينده، خود را به شکل‌هاي مختلف به نمايش بگذارند، بنابراين لزوما اعتماد به نفس پايين باعث پرداختن به زيبايي‌هاي ظاهري نمي‌شود و جايگاه ارزشي کودک در خانواده هم مي‌تواند در ايجاد اختلال ‌شخصيت‌ نمايشي يا هيستريونيک نقش داشته باشد.

شخصيت نمايشي‌

افرادي که به اختلال ‌شخصيت‌ نمايشي دچار هستند، خود را مدام با ديگران مقايسه مي‌کنند و ظاهرشان را از راه‌هاي مختلف به نمايش مي‌گذارند تا ديگران را جذب خود کنند، بنابراين به شکل افراطي به ظاهر خود رسيدگي مي‌کنند و زندگي خيلي آشفته‌اي دارند. البته يک تيپ شخصيتي نيز وجود دارد که شبيه اختلال ‌شخصيت‌ نمايشي است اما اختلال محسوب نمي‌شود. افراد با اين تيپ شخصيتي، خيلي به ظاهر خود، خانه و زندگي‌شان اهميت مي‌دهند و اگر فردي از ظاهرشان ايراد بگيرد خيلي حساس مي‌شوند. اين گروه از افراد بايد مراقب باشند به سمت اختلال ‌شخصيت‌ نمايشي پيش نروند.

کمال‌طلبي

يکي ديگر از اختلالاتي که مي‌تواند فرد را به سمت جراحي‌هاي زيبايي افراطي سوق دهد وسواس‌ فکري است. افراد مبتلا به اين اختلال مدام وضعيت ظاهري و جزييات چهره خود را بررسي و آن را با ديگران مقايسه مي‌کنند تا نقايص ظاهري خود را پيدا و آنها را برطرف کنند. اين رفتار مي‌تواند نشاني از احساس خودکم‌بيني و ضعف باشد که از دوران کودکي شکل گرفته است. با اين حال پايه اصلي هر نوع وسواسي، کمال‌طلبي است. افراد کمال‌طلب هميشه دنبال بهترين‌ها هستند و مي‌خواهند از خود يک موجود خاص و بي‌نقص بسازند، بنابراين نسبت به کوچک‌ترين نقصي به شدت حساس مي‌شوند. اين افراد آنقدر به جزييات فکر مي‌کنند که ممکن است دچار وسواس‌ فکري شوند. درواقع، اگر حساسيت و افکار افراط‌گونه نسبت به موضوعات ظاهري بيشتر از 1 ماه طول بکشد، مي‌توان گفت فرد دچار وسواس‌ فکري شده است. اين شخص تا عمل زيبايي يا رسيدگي ظاهري مورد نظر را انجام ندهد، آرام نمي‌گيرد. البته در موارد بيمارگونه، فرد بعد از انجام جراحي‌هاي زيبايي و رسيدگي به ظاهر خود باز هم راضي و خوشحال نمي‌شود و فکر مي‌کند مي‌تواند بهتر از اين باشد، بنابراين به مقايسه خود با ديگران ادامه مي‌دهد و دنبال جراحي‌ها و رسيدگي‌هاي بعدي مي‌رود.

خودزشت‌پنداري

خودزشت‌پنداري و ناديده گرفتن ويژگي‌هاي خوب ظاهري زماني پيش مي‌آيد که فرد دچار احساس حقارت يا خودکم‌بيني باشد. اين افراد همواره به عوامل بيروني و ظاهري‌شان نگاه مي‌کنند تا بتوانند از اين طريق احساس ارزشمندي از دست‌رفته خود را جبران کنند. آنها مي‌خواهند ارزشمند باشند و ديده شوند زيرا اغلب در دوران کودکي تحقير شده، زير سوال رفته و با ديگران مقايسه شده‌اند، بنابراين بخش‌هاي سالم شخصيتي‌شان شکل نگرفته و بدون هويت لازم براي ايستادن روي پاهاي خود هستند. اين افراد هميشه از درون احساس پريشاني و ناامني مي‌کنند و براي به‌دست آوردن اين امنيت دنبال تاييد و نگاه ديگران مي‌روند. به همين دليل سعي مي‌کنند با عمل‌هاي جراحي از خود يک ويترين زيبا بسازند، اما در حقيقت با اين کار پشت يک نقاب زيبا پنهان مي‌شوند و از مساله اصلي فرار مي‌کنند.

ظاهربيني تا کجا خوب است؟

همه انسان‌ها، به‌خصوص افرادي که براي خود ارزش قائل هستند، به رسيدگي‌هاي ظاهري نياز دارند. در اصل، اين رفتار نشانه سلامت، شادابي و عزت‌نفس است. مشکل از جايي آغاز مي‌شود که تمام دغدغه و مشغله ذهني فرد طي روزهاي متمادي به رسيدگي‌هاي ظاهري تبديل شود. در اين شرايط حتي ممکن است فرد از رفتار اشتباه خود آگاه نباشد و آن را بخش‌ طبيعي و سالم زندگي خود بداند، در حالي که با اين رفتارها از هدف‌هاي مهم و معنادار زندگي بازمي‌ماند و مدام براي جلب نظر ديگران دست و پا مي‌زند. درواقع، اين افراد از طريق ظاهر خود به نوعي گدايي محبت، مهرطلبي و توجه‌طلبي مي‌کنند.

نقش جامعه در ظاهربيني افراد

در جامعه‌اي که به وضعيت ظاهري بيش از حد توجه مي‌شود و تفکر و عمق وجود ندارد، رسيدگي‌هاي ظاهري و جراحي‌هاي زيبايي افزايش پيدا مي‌کنند. اگر افراد زمان زيادي را به امور ظاهري اختصاص دهند ديگر وقتي براي امور مهم‌تر مثل کتاب خواندن، دوره ديدن، رشد شخصي و افزايش آگاهي نخواهند داشت. مردم در چنين جامعه‌اي براي خود هويت مشخصي ندارند و مبناي ارزشمندي‌شان، زندگي و نظر ديگران است. در حالي که هر فردي بايد شيوه زندگي خود را داشته باشد و آن را با ديدگاه‌ها، باورها و فرهنگ شخصي خودش بسنجد. ما نبايد وضعيت ظاهري زندگي خود را با ديگران مقايسه کنيم بلکه بايد ارزش‌هايمان را با آنها بسنجيم. همه ما مي‌توانيم ظاهر، وسايل يا خانه خيلي بهتري داشته باشيم اما بايد ابتدا از خود بپرسيم چه مسائل و معيارهايي به زندگي ما معنا مي‌بخشند و عميقا خوشحالمان مي‌کنند.

يکي از دلايلي که مردم کشور ما به سمت مسائل ظاهري جذب شده‌اند تمايل به رشد، پيشرفت و به‌دست آوردن موفقيت است. البته اين تمايل تا حد لازم مي‌تواند مفيد باشد اما اگر همه زندگي به آن اختصاص يابد از معنا و عمق رها مي‌شويم و فقط به مسائل ظاهري مي‌پردازيم، در نتيجه دچار احساس پوچي خواهيم شد. متاسفانه خيلي از مفاهيم موفقيتي مثل قانون جذب و... باعث شده ذهن افراد فقط به سمت به‌دست آوردن برود و آنها را در نيازها و خواسته‌هايشان گير بيندازد. راه‌حل اين است که هر فردي خودش يک نگاه و تفکر ويژه داشته باشد و ارزش‌هاي زندگي‌اش را با آنها بسنجد. در غير اين صورت هرچقدر هم که به امور ظاهري بپردازد، خوشحال و سرزنده نمي‌شود.

آقايان هم بي‌تقصير نيستند

خيلي اوقات اين سوال براي افراد پيش مي‌آيد که چرا بعضي از آقايان جذب خانم‌هايي با جراحي‌هاي زيبايي افراطي مي‌شوند. در پاسخ بايد گفت اين گروه از آقايان به‌دليل کمبودهاي معنايي به راحتي جذب خانم‌هايي با اختلال ‌شخصيت‌ نمايشي مي‌شوند. خانم‌هايي که دچار اين اختلال شخصيتي هستند، رفتارهاي جذب‌کننده‌اي دارند و اگر طرف مقابل آنها عزت‌نفس، احترام و ارزش لازم را نسبت به خود نداشته باشد، نمي‌تواند خود را مديريت کند و جذب اين فضا مي‌شود، بنابراين بخشي از علت اين رفتار به اختلال‌ شخصيتي بعضي از خانم‌ها و بخشي ديگر به ناتواني مديريت آقايان در تنوع‌طلبي مربوط است. به هر حال همه افراد داراي ويژگي تنوع‌طلبي و زيبايي‌دوستي هستند اما اگر مراقب آن نباشند، ممکن است به راحتي جذب تنوع ظاهري شوند و از مسائل اصلي دروني بازبمانند.

شايد به مشاوره نياز داشته باشيد

افراد دچار اختلال ‌شخصيت‌ نمايشي براي رهايي از اين اختلال بايد از متخصص يا روان‌شناس کمک بگيرند تا با روانکاوي و رفتن به لايه‌هاي عميق شخصيتي، گره‌هاي مشکل‌ساز را در زندگي خود باز کنند، اما افرادي که دچار اين اختلال نيستند و فقط زياد از حد به مسائل ظاهري اهميت مي‌دهند بايد به خود کمک کنند تا هويت دروني لازم را شکل دهند و خلاء عاطفي و رواني‌شان را برطرف کنند. اين افراد تاکنون سعي داشته‌اند اين خلاء را با رسيدگي به مسائل ظاهري پر کنند در حالي که اول از همه بايد احساس خود‌کم‌بيني و حقارت را ترميم و درمان کنند. براي اين منظور مي‌توان از کتاب‌ها و دوره‌هاي آموزشي، متخصصان و روان‌شناسان کمک گرفت. افراد مبتلا به وسواس‌ فکري نيز بايد در درجه اول توقعات خود را پايين بياورند و نقص‌هايشان را بپذيرند. اين کار ابتدا بسيار دشوار است و شايد لازم باشد از روان‌شناس کمک بگيرند.

راه ترک اعتياد به جراحي زيبايي

يک راه‌حل عمومي ‌براي ترميم عزت‌نفس، تهيه فهرستي از داشته‌ها و ويژگي‌هاي مثبت دروني و شخصيتي است. البته در انتهاي فهرست مي‌توانيد ويژگي‌هاي مثبت ظاهري خود را نيز ذکر کنيد اما بايد مراقب باشيد فقط گرفتار مسائل ظاهري نشويد. همچنين مي‌توانيد از ديگران درخواست کنيد ساير ويژگي‌هاي مثبت شما را نيز به اين فهرست اضافه کنند. به اين ترتيب، نگاهتان به سمت داشته‌هاي خود مي‌رود و به‌تدريج احساس خود‌کم‌بيني جبران مي‌شود. تمرين دوم براي ترميم عزت‌نفس، بريدن بند ناف از ديگران است.

به عبارت ديگر، نبايد دنبال تاييد و ارزيابي نظر اطرافيان باشيد بلکه بايد خودتان اين تاييد را به خود بدهيد. در مرحله سوم نيز بايد نقص‌هاي خود را بپذيريد و آنها را به‌عنوان بخشي از ظاهر و شخصيت‌تان قبول کنيد زيرا مادامي ‌که بخش‌هاي تاريک، ناسالم يا نقص‌گونه خود را کتمان و پنهان مي‌کنيد آن عيب بزرگ‌تر مي‌شود، اما درست از زمان پذيرش آنها مي‌توانيد براي تغييرشان قدم برداريد و از لحاظ رواني بهبود يابيد.

پوريا پاکرو، روان‌شناس




منبع:salamat.ir



http://www.CheKhabar.ir/News/34800/اهميت دادن به ظاهر تا کجا نشانه بيماري نيست؟
بستن   چاپ