رابطه زناشويي من و همسرم چرا سرد شد؟!!!
دوشنبه 31 خرداد 1395 - 9:39:50 AM
چه خبر -

لرزش موبايل داخل کيفش، تنش را هم به لرزه مي انداخت. بدون انگيزه کليد را در قفل مي چرخاند. پس از لحظه اي مکث، در را باز کرد و وارد خانه شد؛ خانه اي که انگار ديگر جايي برايش نداشت. قبلا چقدر عاشق اين خانه بود و با اشتياق واردش مي شد، اما حالا انگار تک تک وسايل آن، قنديل بسته بودند و هيچ گرمايي هم در آن وجود نداشت؛ در خانه او هيچ صدايي، جز زنگ گاه و بيگاه تلفن و صداهاي نگران روي پيغام گير تلفن با انبوهي از سوالات، شنيده نمي شد: «چي شده؟ من تازه شنيدم، آخه چرا طلاق؟ بهتره بيشتر فکر بکنين... بميرم الهي! تنها نموني غصه بخوري ها! هر کاري داشتي، بگو... بابا شما که خيلي با هم خوب بودين و...»

آره واقعا هم مشکلي نداشتيم، ولي انگار قبل از اينکه خودت بفهمي، يک دفعه همه چيز خراب مي شود؛ البته گاهي هم مي فهمي، ولي کاري از دستت بر نمي آيد! واقعا اون همه عشق و علاقه اي که به همديگر داشتيم، کجا رفت. چرا به اينجا رسيديم؟ مريم در همين فکرها بود که زنگ تلفن، سکوت سرد خانه را شکست و پيامي ديگر به پيغام هاي تلفن اضافه شد!

سردي روابط عاشقانه، دغدغه همه افرادي است که يا هنوز با يکديگر در ارتباطند و از سرد شدن روابط شان در آينده نگرانند يا رابطه شان به نوعي سرد شده است و مي خواهند دلايلش را بدانند. براي يافتن اين علت ها با دکتر نويد نوري، روان شناس و مشاور، گفت و گو کرده ايم که مي تواند مفيد واقع شود.

شروع رابطه

اغلب زوج هايي که با موضوع بحران هاي دائمي در روابط خود مواجه مي شوند، معمولا به «جدايي» فکر مي کنند؛ چون از راهکارهاي اساسي حل مشکلاتشان آگاهي ندارند و نکته اينجاست که شروع رابطه شان معمولا عاشقانه بوده و آن زمان فکر مي کردند رابطه شان با ديگران متفاوت است و عشقشان مي تواند پشتوانه مهمي براي زندگي مشترکشان باشد، اما هنگام مواجهه با نخستين مشکلات زندگي، ديدشان نسبت به اين موضوع عوض مي شود و به حقيقت رابطه مشترک نزديک تر مي شوند.

فرزاد و مريم زوجي هستند که با سختي هاي زياد، به رغم مخالفت خانواده هايشان، با يکديگر ازدواج کرده اند، اما هرگز فکر نمي کردند بعد از 4 سال، مشکلشان به حدي برسد که نتوانند به چيزي غير از جدايي فکر کنند. آن ها هم مانند هزاران زوجي که به اين نقطه رسيده اند، فکر مي کنند شايد ازدواج آن ها از ابتدا هم درست نبوده است. اما واقعا چه بلايي بر سر عشق هاي آتشين دوران آشنايي مي آيد که اين طور پس از مدتي رو به سردي مي گذارند؟

سردشدن رابطه زناشويي به اين دلايل استمهارت هاي موفقيت در رابطه

موفقيت در رابطه زناشويي علاوه بر مفهوم عشق، در مهارت هايي است که زن و مرد به طور جداگانه بعد از ازدواج، براي زندگي کردن در کنار يکديگر کسب مي کنند. حال اين سوال براي فرزاد و مريم هم پيش مي آيد که ببينند آيا از ابتدا انتخاب درستي داشته اند و يا اينکه تا چه حد در برخورد با يکديگر ماهرانه عمل کرده اند؟

گام هايي تا رسيدن به يک ازدواج موفق

چند گام اساسي براي رسيدن به يک زندگي موفق وجود دارد که اگر درست برداشته شوند، مي توان تا حدودي موفقيت رابطه زناشويي را تضمين کرد.

مفهوم علاقه و عشق

بسياري از زن و شوهرها از همان ابتدا مفهوم درست عشق و رابطه را نمي دانند؛ بنابراين با پيش آمدن کوچک ترين مشکلي، عشق و علاقه شروع رابطه شان را زير سوال مي برند، غافل از اينکه از ابتدا اصلا عشق و علاقه اي وجود نداشته است. اما افرادي که به تدريج عشق و علاقه بينشان به وجود مي آيد، شايد همان افرادي هستند که با مهارت هاي بيشتري وارد رابطه مي شوند. درواقع بايد عشق را از مفاهيمي مانند شيفتگي و هيجان تفکيک کرد.

شناخت و آشنايي

فراموش نکنيم هر ارتباطي نيازمند يک آشنايي است. هر قدر ارتباطي براي ما مهم تر باشد، دقت ما نيز براي آشنايي با يکديگر بيشتر خواهد شد؛ در صورتي که متاسفانه خيلي از افراد اهميت زيادي به ارتباط نمي دهند. فرصت زيادي را براي آشنايي در نظر نمي گيرند و دوست دارند فقط زود ازدواج کنند. افرادي که قصد دارند با يکديگر ازدواج کنند، بايد براي شناخت خود و طرف مقابلشان، بيشتر به دوره آشنايي بها دهند. در مورد فرزاد و مريم همين موضوع صدق مي کند؛ يعني هر دو حالا متوجه شده اند که قبل از ازدواج فرصت کافي براي شناخت يکديگر صرف نکردند.

شيفتگي هاي شروع رابطه

به طور کلي افراد در شروع رابطه، يک يا چند عامل را به هر دليلي (جذابيت هاي فيزيکي يا جايگاه اجتماعي و شخصيتي) به عنوان ملاک و شرط لازم و کافي براي شروع زندگي و دوام ازدواج مهم مي دانند و نسبت به آن «شيفتگي محض» پيدا مي کنند؛ يعني فرد از مثلث روابط عاشقانه، فقط عامل « هيجان » و « ميل » را براي انتخابش درنظر مي گيرد؛ در حالي که عوامل مهم ديگري مثل صميميت و تعهدات، مفهوم منطقي عشق را کنار مي گذارند.

شيدايي هاي عاشقانه

شروع اغلب ارتباط هاي ما در ازدواج همراه با مفهومي به نام « عشق مانيايي » يا « عشق شيدايي » است؛ يعني افراد براساس هيجان ها، ميل و شيفتگي محض وارد ارتباط مي شوند و وقتي وارد زندگي مي شوند و در رويارويي با مشکلات، زندگي روي واقعي خودش را نشان مي دهد و فرد متوجه عدم تناسب با طرف مقابلش مي شود و کم کم تفاوت هايش را با او تشخيص مي دهد.
در اينجاست که ما معمولا علت اصلي مشکلات خودمان را « سرد شدن عاطفي » مي دانيم و گمان مي کنيم عشق ما به مرور زمان از بين رفته است؛ در صورتي که اصلا از ابتداي رابطه «عشقي» به معناي واقعي وجود نداشته است!

چرا اشتباه انتخاب کردم؟!

نخستين کاري که افراد در شروع رابطه انجام مي دهند، پررنگ کردن يک يا دو ويژگي طرف مقابل است که نسبت به آن علاقه پيدا مي کنند و آن را معادل عشق مي دانند؛ بنابراين وقتي فرد در فرآيند آشنايي دچار شيفتگي مي شود، حتما گرفتار اشتباهات بسياري نيز خواهدشد. يکي از اشتباهات اين است که آن ها « سوالات کافي » براي شناخت طرف مقابل نمي پرسند؛ زيرا فکر مي کنند پرسيدن سوال هاي زياد، جنبه هاي هيجاني و عاشقانه رابطه را از بين مي برد!

فرار از واقعيت!

گاهي ما اصلا نمي خواهيم جواب سوالات خودمان را بدانيم و از واقعيتي که خودمان به آن واقفيم، فرار مي کنيم؛ چون هدفمان اين است که حتما با طرف مقابل ازدواج کنيم و چون نمي خواهيم رابطه ما با مشکل مواجه شود، طبيعي است که نمي خواهيم با واقعيات و جواب سوالات خود نيز رو به رو شويم. به علاوه فکر مي کنيم هر چيزي که ما بخواهيم از طرف مقابل بپرسيم، امکان دارد از خود ما هم پرسيده شود که علاقه اي نداريم به آن ها پاسخ بدهيم.

فرار از گذشته!

امکان دارد ما در گذشته خود چيزهايي داشته باشيم که مرور آن ها حس خوبي به ما نمي دهد. بدين ترتيب ما بدون شناخت صحيح وارد رابطه مي شويم و رابطه اي که بدون آشنايي کافي آغاز شده است، نمي تواند چندان هم موفقيت آميز پيش برود.
ضمن اينکه گاهي ما اصلا نمي دانيم چه سوال هايي بايد از طرف مقابل خود بپرسيم. مريم و فرزاد هر دو در اين مورد اذعان دارند که بدون شناخت کافي وارد رابطه شده اند.

توجيهات بي اساس!

عامل بعدي اين است که ما به دليل اينکه دچار نوعي شيفتگي در شروع رابطه مي شويم، نشانه هاي هشدار دهنده اي را که در طرف مقابل خود مي بينيم و مي دانيم براي رابطه مان مناسب نيست، ناديده مي گيريم؛ مثلا مريم از ابتدا متوجه شده بود که فرزاد، نسبت به ديگران بسيار بي توجه است و حتي کار هم نمي کند؛ ولي چون دوست داشت با او ازدواج کند، خودش را توجيه کرده و پيش خود گفته بود: «خب در عوض رفيق باز نيست!»

سازش، مدارا و مصالحه زودهنگام!

گاهي افراد با وجود شناخت يکديگر باز هم اصرار دارند با شخص مورد علاقه شان ازدواج کنند؛ بنابراين با کم اهميت جلوه دادن مشکلات، خودشان را توجيه مي کنند؛ غافل از اينکه وقتي شيفتگي و هيجان فروکش مي کند، واقعيت ها را بهتر مي بينند که متاسفانه آن زمان،زمان مرگ عشق و هيجانات ما نيز خواهدبود.

گاهي هم ما براي رسيدن به شخص مورد علاقه خود، باورها و نگرش هايمان را به نفع طرف مقابل کنار مي گذاريم و حتي از دوستان و خانواده هم دور مي شويم تا بتوانيم طرف مقابلمان را راضي نگه داريم، اما تا چه زماني مي توانيم نسبت به آن ها بي توجه باشيم؟ در حقيقت مصالحه زودهنگام، ما را با مشکلاتي مواجه خواهدکرد؛ زيرا با کم رنگ شدن هيجان رابطه، تمام اين موارد برايمان داراي اهميت مي شود.



منبع : مجله موفقيت

http://www.CheKhabar.ir/News/33915/رابطه زناشويي من و همسرم چرا سرد شد؟!!!
بستن   چاپ