مصاحبه جالب با رضا کيانيان به مناسبت تولد 65 سالگي اش!
جمعه 28 خرداد 1395 - 3:12:28 PM
چه خبر - تولد 65 سالگي رضا کيانيان

"هر سال روز تولدم را فراموش مى‌كنم. شايد از بچگي عادت کرده‌ام! چون آن زمان کسي براي ما تولد نمي‌گرفت! بچه‌ها کنار هم بزرگ مي‌شدند؛ گله‌وار! "با گفتن "گله‌وار" مي‌خندد و اين گونه است که رضا کيانيان هميشه روز تولدش را فراموش مي‌کند و ديگران به يادش مي‌اندازند که 29 خرداد به دنيا آمده است!

همسرش که هميشه از قبل اين روز را به ياد دارد، با همراهي علي تنها فرزند اين زوج جشن تولدي خانوادگي و دوستانه برگزار مي‌کنند

در کنار يادآوري‌هاي خانوادگي ، يادآور‌ي‌هاي ديگري هم هستند؛ يادآوري‌هايي از جنس مطبوعات و آنچه در ادامه مي‌خوانيد، گپ و گفت دوستانه ما با اين هنرمند است.

رضا کيانيان اما از آن آدم‌هايي نيست که روز تولدش فکر و خيال‌هاي خيلي خاصي داشته باشد، در گذشته و آينده‌ غرق شود يا براي بشريت تصميمات اساسي بگيرد! او روز تولدش به هيچ چيز خيلي خاصي فکر نمي‌کند.

" دروغ نگويم به هيچ چيزي فکر نمي‌کنم. البته هميشه خوشحال مي‌شوم که شب تولدم تعدادي از دوستان و خانواده را مي‌بينم اما واقعا به هيچ چيز خاصي فکر نمي‌کنم. در تمام اين سال‌ها فقط دو بار در 40 سالگي و 60 سالگي‌ام دچار شوک شدم. وقتي 40 ساله شدم، تصميم گرفتم تا مي‌توانم به خودم دروغ نگويم چون معمولا نمي‌شود به ديگران اصلا دروغ نگفت. مجبوريم در جامعه گاهي دروغ‌هايي بگوييم البته نه دروغ‌هاي خيلي اساسي بلکه دروغ‌هاي ريز و کوچک.

آن زمان فکر نمي‌کردم تصميم خيلي سختي گرفته باشم اما ديدم خيلي مشکل است که آدم به خودش دروغ نگويد و خودش را بيهوده مبرا نکند. 20 سال طول کشيد تا توانستم اين کار را انجام دهم. اما در 60 سالگي هم دوباره دچار شوک شدم و اين بار تصميم گرفتم تا جايي که مي‌توانم، به بقيه هم دروغ نگويم. امسال 65 سالم مي‌شود، زياد هم فرقي نمي‌کند چون هيچ مشکلي با اين موضوع ندارم. قبلا هم گفته‌ام نود و نه سالگي هم بميرم، جوانمرگ شده‌ام!"

دوست داريم بدانيم اولين روزهاي شصت و پنج سالگي‌اش را چگونه مي‌گذارند با چه کارها و پروژ‌هايي که مي‌گويد:"در اين لحظه که با شما گفت‌وگو مي‌کنم، نه سر فيلم هستم و نه سريال و نه قراري براي بازي در تئاتري دارم. اما حتما نمايشگاهي برپا مي‌کنم. قرار بود اين نمايشگاه را ارديبهشت برگزار کنم که به دلايلي نشد و تصميم دارم آن را در زمان ديگري برگزار کنم. اين روزها بيشتر با خودم در گيرم و كلنجار مى روم ، فکر مي‌کنم، ورزش مي‌کنم..."

و بعد با خنده ادامه مي‌دهد: "کار عجيبي نمي‌کنم. ما که پرورش چريکي انقلابي داشتيم، مدام فکر مي‌کرديم نبايد لحظه‌اي بيکار بمانيم. بيکار بودن انگار گناه بود. فکر مي‌کرديم هميشه بايد در تلاش باشيم. اما چند سال‌ پيش که خيلي خسته بودم و همه جهان برايم تنگ شده بود، با احساس گناه به همسرم گفتم دلم مي‌خواهد هيچ کاري نکنم و او هم گفت خب هيچ کاري نکن! بعد پرسيدم مگر مي‌شود هيچ کاري نکرد؟! اگر هيچ کاري نکنم، پس به چه درد ديگران مي‌خورم؟! و او پاسخ داد مدتي فقط به درد خودت بخور! "

صحبت از تشابه فکري نسل‌ها که به ميان مي‌آيد، ادامه مي‌دهد: "حتى دهه شصتيها شبيه نسل من هستند اما دهه هفتادي‌ها كاملا فرق مي‌کنند. آنها شيوه زندگى كاملا متفاوتى دارند. نسل ما با تصورى از آينده زنده بود. با تصور «دنيايى كه بايد باشد» زندگى مى‌كرديم. همه خوبى‌ها را در آينده‌اى رويايى و دور از دسترس مى‌خواستيم! مثل رفاه همگانى ، آزادى ، ريشه كن شدن بىكارى . خانه دار شدن همگانى و... اما دهه هفتادي‌ها همين حالا و همين‌جا همه‌ى اين چيزها را مي‌خواهند. در دنيايى كه هست!آدم اول بايد به درد خودش بخورد تا بعد به درد ديگران هم بخورد."

و بعد با خنده و شگفتي ميتينگ دهه هشتادي‌ها را يادآوري مي‌کند: "ببينيد دهه هشتادي‌ها چگونه در کورش ميتينگ برگزار کردند! كاش بين آن‌ها شيرينى وگل پخش مى‌کردند و پايان سال تحصيلى را به آنها تبريك مىگفتند و از همهشان مىخواستند به خانه برگردند. "

هميشه مي‌گويند آدم روز تولدش هر آرزويي کند، به آن مي‌رسد و بازيگر فيلم‌هاي "کفش‌هاي کو؟" و "خانه‌اي روي آب" و "آژانس شيشه‌اي" آرزوي آرامش دارد و مي‌گويد:"براي خودم و کشورم آرامش مي‌خواهم. ما در شلوغ‌ترين منطقه جهان زندگي مي‌کنيم و همه از درگيري و جنگ و جدل‌هاي درون گروهي و جدال‌هاي فکري بي‌نتيجه که فقط زمان را نابود مي‌کند، خسته شده‌ايم. ذهن همه ما پر از اين جدل‌هاست ! به همين خاطر براي خودم و کشورم و اصلا براي کل منطقه و دنيا آرامش آرزو مي‌کنم."

اما اين فقط يکي از آرزوهاي اوست. هنرمند مورد نظر ما که فقط يک هنرمند نيست؛ او هميشه در کنار کار‌هاي هنري، به فعاليت‌هاي اجتماعي نيز توجه داشته است؛ حامي محيط زيست و ميراث فرهنگي است و البته دو سال پيش نيز با راه‌اندازي حرکت فرهنگي اجتماعي "سين هشتم؛ سرپناه" حمايت خود را از مردم بي‌خانمان نشان داد. حرکتي که به سرعت با استقبال ديگر هنرمندان روبرو شد و آرزوي ديگرش به همين "سين هشتم" مربوط مي‌شود.

رضا کيانيان مي‌گويد:"اسفند دو سال پيش «سين هشتم» راه‌اندازي شد و سال گذشته به اوج خود رسيد اما حالا مدتي است که به نظر مي‌رسد در سکوت است ولي اين طور نيست. چون قرار شد جايي را به عنوان موزه شهروندي پيدا کنيم تا بتوانيم فعاليت‌هاي شهروندي را به نمايش بگذاريم و همه فعاليت شهروندي و مردم‌نهاد در آن موزه ماندگار شوند. وقتي «سين هشتم» را راه‌اندازي کرديم تعداد زيادي از هنرمندان و حتي فضانوردان روس جوايز خيلي زيادي هديه کردند و ما تصميم داريم همه اين جوايز را در غرفه‌اي در همين موزه نگهداري کنيم تا هر که وارد موزه مي‌شود، متوجه شود مردم چقدر در زمينه امور اجتماعي کار مي‌کنند و بداند هر كمكى،در هر زمينه‌اى كه بخواهد انجام دهد راه دارد! موضوع اينجاست که مردم ما خيلي در اين زمينه کار مي‌کنند اما اين کارها کمتر ديده مي‌شود و افراد کمي از آن باخبرند ولي با راه‌اندازي اين موزه هر کسي که وارد آن مي‌شود، متوجه مي‌شود که براي انجام هر فعاليت و کمک اجتماعي چه کانال‌ها و مجراهايي وجود دارد."

او اضافه مي‌کند: "فعاليت‌هاي مردمي هم در اين موزه نمايش خواهند داشت. مثل همان رفتگري که چندين ميليارد پول پيدا کرد و بدون آنکه به آن دست بزند، آن را به صاحبش بخشيد. اين‌ها فعاليت‌هاي شهروندي زيبايي است که بايد براي آن‌ها غرفه‌ها‌يي طراحي شود. مردم هم با ديدن اين فعاليت‌ها تشويق به كار خير شوند و شايد روزي آن‌ها هم چنين کارهايي انجام بدهند. مثل همين کمپين‌هاي اجتماعي مانند "من بين من خطوط مي‌رانم" که خود من هم برچسبش را پشت ماشينم چسبانده‌ام.مثل "ننداز زمين" همه اين‌فعاليت‌هاي شهروندي نشانهى رشد اجتماعى ماست."

رضا کيانيان براي پيدا کردن موزه جستوجوهايي هم انجام داده و گزينه مشخصي هم دارد و توضيح مي‌دهد:"پارسال طرح اين موزه را به آقاي قاليباف شهردار تهران ارائه کردم که بسيار از آن استقبال شد و به آقاي شوشتري دستور پيگيري دادند و سپس به آقاى ملكى شهردار منطقه دوازده محول شد، از پارسال تا امروز اين طرح در حال پيگيري‌ست! البته روندش کند است اما به هر حال پيگيري مي‌شود."

"شهرداري تهران در منطقه 12 يکسري ساختمان‌هاي قديمي را خريداري و بازسازي کرده تا در آينده منطقه‌اي فرهنگي داشته باشيم. از آن‌ها خواهش کردم حمام نواب را به عنوان موزه شهروندي بدهند. اين حمام همان حمامي است که فيلم «قيصر» در آن فيلمبرداري شده. چند طبقه است و امکانات بسيار جالبي دارد و اگر آن را بدهند، مي‌توانيم فعاليت‌هاي سين هشتم را هم آن جا راه‌اندازي و پيگيرى کنيم."

اميدوار است در تمام شهرها چنين موزه‌هايي تأسيس شود تا مردم هر شهر بدانند در شهرشان چه فعاليت‌هاي شهروندي انجام مي‌شود و توصيه مي‌کند کساني که منطقه 12 را نديده‌اند آن را ببينند تا متوجه شوند در تهران چه خانه‌هاي زيبايي بوده که حالا ديگر چنين خانه‌هايي را کمتر مي‌بينيم.

رضا کيانيان هم براي خودش رسانه کوچکي دارد؛ صفحه‌اي در اينستاگرام براي پرداختن به دغدغه‌هايش و البته شريک شدن آنها با ديگران.

" از اواخر پارسال صفحه اينستاگرامي را درست کرده‌ام که دغدغه‌هايم را در آن مي‌نويسم. برايم جالب است رسانه کوچک خوبي است. عده ى زيادى هم همراه مى شوند و پى نوشت مى گزارند . يکي از موارد جالبش اين است که همراهان صفحه، با هم بحث مي‌کنند و اين خيلي خوب است چون نشان مي‌دهد جامعه ما دارد به سمت ديالوگ مي‌رود . از اين بحث‌ها لذت مي‌برم و خودم هم گاهي در بحث‌هايشان شرکت مي‌کنم . گاهي هم مسير بحث را عوض مي‌کنم. نگاه جامعه‌شناسي ندارم بلکه فقط دغدغه‌هايم را مي نويسم و با همراهان گفت‌وگو مي‌کنيم."

" صفحه‌هاي جالبى در اين فضا هست، مثلا صفحه از خودمان شروع کنيم يعني به جاي اينکه به ديگران ايراد بگيريم، از خودمان شروع کنيم. همه ما مي‌خواهيم جهان را اصلاح کنيم در حالي که قبل از اصلاح جهان، بايد خودمان را اصلاح و ضعف‌هايمان را به قوت تبديل کنيم. اين هم مثل تصميم 40 سالگي‌ام است. همه اين‌ها اتفاقات خوبي است چون فکر مي‌کنم اصلاح جامعه پله پله اتفاق مي‌افتد. هر قدم کوچکي که برداشته مي‌شود، پله‌اي است براي رسيدن به همان آرامشي که آرزويش را داريم."




منبع : isna.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/32804/مصاحبه جالب با رضا کيانيان به مناسبت تولد 65 سالگي اش!
بستن   چاپ