اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟
پنجشنبه 6 خرداد 1395 - 11:21:36 AM
چه خبر - ماهنامه جامعه پويا: بشر از عهد باستان تا امروز، همواره به مقوله شادي در زندگي توجه داشته و به دنبال راهي براي داشتن زندگي شاد بوده است. به عقيده ارسطو، دست کم سه نوع شادماني وجود دارد: پايين ترين سطح، عقيده مردم عادي درباره شادماني است؛ در سطح بالاتر، «کاميابي» که شادماني را معادل موفقيت مي دانند و مرحله سوم شادماني ناشي از معنويت.

به اعتقاد کارشناسان، شادي از يک سو متاثر از ساختارهاي متعدد جامعه بوده و از سوي ديگر بر فرايند توسعه و تعالي جامعه تاثيرگذار است. به همين دليل از نيمه قرن بيستم، به عنوان يکي از موضوعات بررسي شده از سوي روان شناسان، جامعه شناسان، اقتصاددانان و حتي سياست مداران مطرح شده است. تقريبا از سال 1960 پژوهش هاي مربوط به شادماني افزايش يافت و سازمان هاي مختلفي به بررسي شادماني پرداختند.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

در اين پژوهش ها سه جهت گيري اساسي را مي توان مشخص کرد: در برخي از آنها سنجش ميزان شادماني و سنجش شادماني هدف اصلي بوده است. در برخي پژوهش ها، بررسي عوامل موثر بر شادماني مدنظر قرار گرفته و در گروهي شيوه هاي افزايش شادماني ارزيابي شده است. براساس گزارش سال 2015، در «شاخص جهاني شادترين کشورهاي جهان»، سوئيس مقام اول را به خود اختصاص داده و بعد از آن و با فاصله اي کم، ايسلند، دانمارک، نروژ و هلند قرار گرفته اند.

در ميان 10 کشور جهان، فنلاند، سوئد، نيوزيلند و استراليا قرار گرفته اند؛ البته نظرسنجي هاي ديگري نيز وجود دارند که نشان مي دهند کشورهاي آمريکاي لاتين جزء شادترين کشورهاي جهان هستند؛ کشورهايي مانند پاراگوئه، کلمبيا، اکوادور، گواتمالا، هندوراس و پاناما که اتفاقا به لحاظ اقتصادي و سطح رفاه در شرايط چندان مناسبي قرار ندارند.

نسبت پول و رفاه با شادي

دانشگاه اراسموس روتردام، از جمله مراکزي است که تحقيقات گسترده اي درباره عوامل موثر بر شادماني و ارتباط اقتصاد و خوشحالي ملل انجام مي دهد. براساس يکي از بررسي هايي که به تازگي انجام شده است، بين رشد توليد ناخالص ملي و ميزان شادي افراد کشورهاي مختلف، رابطه مستقيم وجود دارد. به علاوه، ميانگين ميزان شادبودن افراد در کشورهايي که بيشترين رشد اقتصادي را داشته اند، بيشتر بوده است.

ژان پل فيتوسي، يکي از پيشگامان حوزه اقتصاد شادي، معتقد است شادي مفهومي ذهني است؛ اما کيفيت زندگي مفهومي، عيني و واقعي است. وي در اين باره مي گويد: «شادي ذهني است و به فرد بستگي دارد؛ اما رفاه و کيفيت زندگي، مفهومي عيني است؛ البته پول يک نشانه است؛ اما سلامتي و بهداشت هم مطرح است. همين طور شغل خوب. براي اينکه مي دانيم هزينه بي کاري خيلي بيشتر از مقدار درآمدي است که در اثر بي کاري از دست مي رود».

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

به اعتقاد اين دسته از کارشناسان، شرايط اجتماعي لازم براي شادي، توسعه يافتگي اقتصادي، آزادي، برابري و اطمينان به يکديگر در جامعه است. هرجا اين اطمينان نسبت به افراد ديگر جامعه وجود دارد، شادي مردم هم بيشتر است؛ بنابراين، يک اقتصاد قوي در کنار امنيت سرمايه گذاري مي تواند به کاهش سطح استرسي منجر شود و اين امر در نهايت مي تواند باعث بالارفتن روحيه عمومي در جامعه شود.

روت وونهوون، استاد دانشگاه اراسموس روتردام، در اين باره مي گويد: «اگر سراسر کشورها را با هم مقايسه کنيد. فقط درآمد مهم است. اگر افراد را داخل کشورها با هم مقايسه کنيد، ميزان مطلق درآمد مهم نيست، بلکه تفاوت درآمد مهم است؛ حتي در کشورهاي فقير، فقرِ کمتر نسبت به بقيه مي تواند مايه خوشحالي باشد... . شرايط اجتماعي لازم براي شادي، توسعه يافتگي اقتصادي است و آزادي- آزادي خيلي مهم است- برابري و اطمينان به يکديگر در جامعه هر جا اين اطمينان نسبت به افراد ديگر وجود دارد. شادي مردم هم بيشتر است. اينها، به طور خلاصه، مبين هاي اجتماعي شادي هستند؛ يعني عواملي که موجب شادي مردم مي شوند».

البته برخي کارشناسان نيز با تاييد رابطه درآمد و شادماني معتقدند اين ارتباط در بين اقشار کم درآمد بيشتر است؛ يعني درآمد تا اندازه اي که نيازهاي مادي افراد را برطرف کند بر شادماني تاثير دارد؛ ولي درآمدِ بيش از حد مورد نياز، شادماني را افزايش نمي دهد. رابرت دور، کارشناس اقتصادي، مي گويد: «در گذشته تاکيد بر رشد اقتصادي بود؛ يعني توليدي ناخالص ملي؛ اما امروز کشورهاي بيشتري به شادي و رضايت از زندگي توجه مي کنند. به نظر من شادي چيز ديگري است که بايد در کنار رشد اقتصادي و توليد ناخالص ملي؛ اما امروز کشورهاي بيشتري به شادي و رضايت از زندگي توجه مي کنند. به نظر من شادي چيز ديگري است که بايد در کنار رشد اقتصادي و توليد ناخالص ملي در نظر داشت؛ يعني بايد ديدگاهي باز داشته باشيم و کليشه ها را کنار بگذاريم.

معيارهاي فرهنگي

«شاد بودن تنها انتقامي است که مي توان از زندگي گرفت». اين يکي از نقل قول هاي معروف چه گوارا، چريک، سياست مدار و انقلابي مارکسيست زاده آرژانتيني در آمريکاي لاتين است؛ سرزميني که مردمانش به شادبودن شهره اند؛ اما اگر اقتصاد عامل مهمي در شادبودن مرم يک کشور است، چرا مردم آمريکاي لاتين تا اين حد شاد هستند؟

کارشناسان بر اين باورند که علاوه بر عوامل اقتصادي، معيارهاي فرهنگي نيز تاثير زيادي در تعيين سطح رضايت جامعه دارند؛ مثلا در بعضي از فرهنگ ها، به مقوله شادي و نشاط، آن گونه که در کشورهاي پيشرفته ممکن است وجود داشته باشد، نگريسته نمي شود. روزنامه کريستين ساينس مانيتور، ماه مارس 2015 با انتشار نتايج يک نظرسنجي از سوي موسسه گالوپ نوشت: «شادترين مردم جهان در قطر زندگي نمي کنند؛ جايي که بر پايه بسياري از شاخص ها، ثروتمندترين کشور جهان است. در ژاپن هم زندگي نمي کنند؛ جايي که بالاترين اميد به زندگي را دارد. در کانادا هم زندگي نمي کنند؛ جايي که بالاترين ميزان تحصيلات دانشگاهي را دارد.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

اين کشورها حتي در 10 رتبه نخست هم نيستند. شادترين مردم دنيا در آمريکاي لاتين زندگي مي کنند؛ در کشورهايي که از حيث شاخص هاي متداول مناسب بودن زندگي در آنها، وضعيت خوبي ندارند؛ براي نمونه يکي از اين کشورها، گواتمالا است که از دهه ها جنگ داخلي و پس از آن، از ميزان بالاي جنايت سازمان يافته رنج برده و يکي از بالاترين آمارهاي قتل را در جهان دارد. گواتمالا از نظر شاخص پيشرفت انساني سازمان ملل- که ترکيبي از سه شاخص اميد به زندگي، آموزش و درآمد سرانه است- وضعيتي شبيه به عراق دارد؛ ولي از نظر شاد بودن مردم در رده هفتم نظرسنجي گالوپ است».

به نوشته کريسيتن ساينس مانيتور، اين نظرسنجي به يک مسئله مهم در زندگي مردم مناطق آمريکاي لاتين اشاره مي کند و آن اينکه «مردم اين مناطق عادت دارند با وجود زندگي روزمره خود که شايد به نحو خردکننده اي سخت باشد، بر چيزهاي مثبتي مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند؛ بنابراين شايد دليل شاد بودن مردم آمريکاي لاتين اين باشد که با وجود مشکلات اقتصادي، اين مردم به خانواده و جامعه خود بسيار بها مي دهند که باعث مي شود ديدگاهي مثبت نسبت به زندگي داشته باشند».

همچنين اين احتمال وجود دارد در فرهنگ هايي که در آنها بدبيني رواج دارد (براي نمونه در کشورهاي عربي)، عموما به سوالات مرتبط با معيارهاي شادي، پاسخ «خير» داده شود که اين مي تواند باعث گمراه شدن مسير دستيابي به نتايج واقعي شود.

براساس تحقيقات پژوهشگران، جوامعي که مردمان شان ديد واقع بينانه و انتظارات و آرزوهاي معقولي را براي آينده و زندگي خود متصور هستند، در صدر فهرست کشورهاي شاد قرار مي گيرند. پروفسور لرد ريچارد ليارد، يکي از نويسندگان گزارش سازمان ملل، درباره شادي مي گويد: «شادي صددرصد يک احساس است؛ اما مي توان آن را اندازه گرفت. مي توانيم از مردم بپرسيم چه احساسي دارند و چقدر از زندگي شان راضي هستند. مي بينيم که پاسخ هاي آنها واقعيت دارد. مي بينيد در خلي از کشورها مثلا ايالات متحده آمريکا و آلمان ميزان اين شادي در درواني طولاني تغيير نکرده است؛ گرچه سطح زندگي خيلي بالا رفته و بهتر شده است».

نقش شادي در سياست گذاري هاي کلان

ريچارد ليارد با تاکيد بر نقش دولتمردان در بهبود شاخص سلامت رواني و شادبودن مردم يک کشور، معتقد است سلامت رواني بايد يکي از ستون هاي سياست هاي اجتماعي باشد و بايد در زمينه سلامت اجتماع بين سلامتي جسمي و سلامتي رواني توازن برقرار کرد.

وي مي گويد: «در حال حاضر چنين توازني در هيچ جاي دنيا برقرار نيست. اگر در بزرگ سالي به چيزهايي که منجر به احساس رضايت شما مي شوند، نظري بيندازيد، مي بينيد که احتمال رضايت از زندگي کسي که در مدرسه نمره هاي خوب مي گيرد و درسش خوب است، کمتر از کسي است که از نظر احساسي، سالم است. مهم ترين عامل براي پيش بيني ميزان رضايت از زندگي، سلامتي احساسي (رواني) در دوران کودکي است و نه ميزان موفقيت درسي؛ بنابراين لازم است کلا ديدمان را نسبت به اولويت هاي اجتماعي موجود تغيير دهيم و سعي کنيم افراد شادتري داشته باشيم... . اين چيزي است که بيش از همه، از سياست گذاران خواسته مي شود».

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

ليارد به يورونيوز مي گويد: «بريتانيا نخستين کشوري است که ميزان شادي اجتماعي را اندازه مي گيرد و به نظرم، همه کشورهاي سازمان همکاري اقتصادي و توسعه هم اين کار را مي کنند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، گفته است مي خواهد سياست ها را روي «آنچه براي ما اهميت دارد»، متمرکز کند که البته بدني معناست که سياست گذارها در حال حاضر به اين چيزهاي مهم توجه نمي کنند. کشور پادشاهي بوتان هم که در کوه هاي هيمالياست، ميزان کارآمدي سياست هاي دولت را بر پايه تاثير آنها بر مفهوم «شادماني ناخالص ملي» مي سنجد». گفته مي شود آلمان به عنوان يکي از کشورهاي ثروتمند جهان در کنار سومالي، در رتبه هاي پايين جدول شادماني قرار دارد.

دستورالعمل هلند براي زندگي شاد

به گزارش يورونيوز، در اروپا رفاه را براساس عواملي فراسوي «توليد ناخالص داخلي» مي سنجند و پارامترهايي مثل استاندارد زندگي، خانواده و زندگي اجتماعي را در نظر مي گيرند. تصويري که به اين ترتيب به دست مي آيد، پيشرفت هر کشور را بهتر نشان مي دهد. در اين داده ها، هم شاخص هاي عيني وجود دارد و هم شاخص هاي ذهني؛ براي مثال ميزان رضايت از زندگي. در اين ميان، هلند يکي از پنج کشور اول دنيا، از نظر شادي مردم و رضايت شان از زندگي است. سران توليد ناخالص ملي اين کشور، يکي از بالاترين توليدهاي سرانه ملي در سراسر اروپاست. دستورالعمل هلند براي رسيدن به شادي، برقراري توازن در همه زمينه هاست: برابري زن و مرد، انعطاف در ساعات کار، توازن بين کار و زندگي.

در اين کشور 75 درصد مادران جوان، کار پاره وقت دارند و حتي برخي از پدرها. دولت از اين انعطاف در ساعات هاي کاري حمايت مي کند تا والدين بتوانند وقتي را که بايد در خانه بگذرانند، بهتر سازماندهي کنند.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

اندازه گيري ميزان شادي در جامعه

براي اندازه گيري ميزان شادي در جامعه ابتدا بايد توليد ناخالص داخلي سرانه کشور خود را محاسبه کنيد. بعد ببينيد عمر متوسط و وضعيت سلامتي در جامعه تان چطور است؛ يعني افراد جامعه چقدر بدون اينکه مريضي سختي براي شان پيش بيايد عمر مي کنند. مرحله بعد، ميزان حمايت اجتماعي از شماست؛ يعني دوستان و خويشاوندان تان در وقت خوشي و ناخوشي چقدر از شما پشتيباني مي کنند؟ سپس ببينيد ميزان فساد اداري در کشور شما چقدر است- آيا مانع پيشرفت تان مي شود؟ سخاوتمندي هم به همان ميزان مهم است- خود شما يا هم شهري هاي تان چقدر خودخواه هستند يا نيستند؟ و در آخر آيا براي تصميم گيري هاي اساسي در زندگي تان آزاد هستيد؟ نتايج را با هم جمع مي کنيد و احساس خودتان را به زندگي هم در نظر مي گيريد.

اين داده ها در مصاحبه با نمونه افراد جامعه براساس مقياسي موسوم به کانتريل گردآوري مي شود؛ يعني از هر کس مي پرسند از يک تا 10 چه نمره اي به معيار مورد نظر مي دهند و انتظار دارند پنج سال بعد چه نمره اي بدهند. در نهايت، اين داده ها ميزان شادي شما را به دست مي دهد.

فرهنگ شادي در جهان

ملينا حاجبي: غم و شادي رابطه اي تنگاتنگ با هم دارند. گاهي حتي مردم نمي توانند اتفاقات شاد و خوشحال کننده را به سادگي بپذيرند و به آن با ديده ترديد مي نگرند. بعضي از مردم جهان، نه تنها به دنبال شادي نيستند؛ بلکه حتي از آن فرار مي کنند. از سوي ديگر، شادي در برخي جوامع، به ويژه جوامع غربي، از ارزش والايي برخوردار است.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

شادي و خوشبختي همه جا به يک معنا نيست و از فرهنگي به فرهنگ ديگر و از آدمي به آدم ديگر متفاوت است. با اين حال برخي از اين حقايق مهم در پژوهش هاي روان شناخت درباره شادي فردي ناديده گرفته مي شوند.

در تازه ترين بررسي هاي انجام شده، از سوئيس به عنوان شادترين کشور جهان نام برده شده است. اين کشور براي سومين سال پياپي از نظر شاخص شادي در رده اول قرار گرفت و کشورهاي توگو، بروندي، سوريه، بنين و رواندا در پايين جدول اين رده بندي قرار گرفتند.

اين شاخص، هر ساله از سوي شبکه راه حل هاي توسعه پايدار و تحت نظر سازمان ملل متحد بررسي مي شود و هدف آن، شناسايي تاثير سياست دولت ها بر جوامع عنوان شده است. رده بندي اين کشورها براساس توليد ناخالص ملي، اميد به زندگي، ميزان فساد و آزادي هاي اجتماعي صورت گرفته است. براساس اين گزارش «شادي، معيار مناسبي از پيشرفت اجتماعي و تاثير سياست دولت ها است».

«جفري ساکس»، مدير موسسه زمين دانشگاه کلمبيا درباره اين گزارش مي گويد: «اين گزارش شواهدي را ارائه مي دهد که چگونه مي توان به رفاه اجتماعي و خوشبختي دست يافت. کليد آن فقط پول نيست؛ بلکه عدالت، صداقت، اعتماد و سلامتي نيز از اهميت بالايي برخوردارند».

با اين حال تغييرات اقتصادي شديد در يک شکور مي توان نقش مهمي در شادي مردم داشته باشد؛ براي مثال رتبه شادي يونان که سقوط اقتصادي جهان باعث بحران شديد و طولاني مدت در اين کشور شد، در مقايسه با سال 2005 به طرز چشمگيري کاهش يافته است.

شادي گريزي، پديده اي فرهنگي

مردم از فرهنگ هاي مختلف، تمايل دارند به دلايل گوناگوني از داشتن حد خاصي از شادي پرهيز کنند؛ براي مثال جمعيت غيرقابل اغماضي از مردم جهان بر اين باورند که نبايد به دنبال شادي خيلي زياد بود؛ زيرا برعکس، منجر به غم و اندوه مي شود. از سوي ديگر، اقليتي با فرهنگي خاص معتقدند شادبودن باعث آلوده شدن سرشت آدمي مي شود. «محسن جوشن لو» و «دن وايرز» از دانشگاه ويکتوريا در ولينگتن، تحقيقات گسترده اي را درباره فرهنگ شادي در جوامع مختلف انجام داده اند.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

شواهد موجود نشان مي دهد شادي در فرهنگ شرقي ارزش و اهميت کمتري نسبت به فرهنگ غربي دارد؛ براي مثال در شرق آسيا اين باور غالب است که ابراز شادي در مکان هاي عمومي عمل جايزي نيست. علاوه بر اين در تحقيقي که در سال 2004 از دانشجويان آمريکايي و تايواني درباره شادي و جايگاه آن در زندگي به عمل آمد، بيشتر اين دانشجويان، رسيدن به شادي را غايت و هدف عالي زندگي مي دانستند؛ در حالي که دانشجويان تايواني چنين ديدگاهي نداشتند.

در پژوهش تجربي «لو و گيلمور» در سال 2006، اين موضوع که شادي حق مسلم انسان ها و يک امر فردي است و اينکه هر فردي مسئول شادي خود است، بيشتر از سوي شرکت کنندگان آمريکايي و و جود يک تعادل برهاني بين غم و شادي بيشتر به وسيله شرکت کنندگان چيني تاييد شد.

شادي، دليل اتفاقات ناگوار

برخي جوامع بر اين باورند که شاد بودن احتمال رخ دادن اتفاقات ناگوار را در زندگي انسان افزايش مي دهد. سرشت آدمي را آلوده مي کند و ابراز آن براي فرد و اطرافيان او زيان بار است. اعتقاد به اين عواقب منفي، دليل کافي را براي شادي گريزي در اختيار مردم قرار مي دهد. فرهنگ آسياي شرقي تا حدي تحت تاثير تائويسم است. در تائوييسم اين باور وجود دارد که هر چيزي تمايل دارد به سوي مخالف خود بازگردد؛ براي مثال تلاش براي رسيدن به شادي و خوشبختي، انسان را به سوي غم و اندوه مي راند.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

در تائو اعظم آمده است:

«بدبختي!
در کنارش شادي قابل جست و جوست!
شادي!
در کنارش بدبختي در کمين نشسته است!
چه کسي مي داند که در آخر چه مي شود؟»

شادي، آفت خلاقيت

مردم فقط به دليل روي دادن اتفاقات بد، از شادي نمي گريزند. در بعضي از فرهنگ ها و باورها آمده است شادي مي تواند سرشت آدمي را آلوده کند و حتي مي تواند خلاقيت را از آدمي بگيرد. ريشه هاي اين باور را در هر دو فرهنگ غربي و غيرغربي مي توان يافت؛ براي مثال وقتي که از «ادوارد مونش»، خالق نقاشي بسيار معروف «جيغ» پرسيده شد چرا براي درمان بيماري هاي عاطفي خود اقدامي نمي کند، در پاسخ گفت: «آنها بخشي از من و هنر من هستند. آنها قابل تشخيص نيستند و تلاش براي درمان آنها فقط ممکن است هنر مرا نابود کند. مي خواهم اين رنج ها را نگه دارم».

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

شادترين ها در آمريکاي لاتين

موسسه نظرسنجي «گالوپ» نيز در تحقيقي که 19 مارس سال 2015 در واشنگتن منتشر شد، نظر شهروندان 143 کشور جهان را درباره تجربيات مثبت آنها و درجه خوشبختي شان پرسيده است. از هر کشور، هزار نفر به سوالات مسئولان اين موسسه تحقيقاتي، از قبيل اينکه آيا در روز قبل از نظرخواهي احساس آرامش و شادي داشته اند؟ آيا کاري جالب انجام داده اند؟ آيا خنديده اند و مورد احترام ديگران قرار گرفته اند، پاسخ داده اند.

نتيجه اين نظرسنجي ها نشان مي دهد که 10 کشور دنيا که در آنها خوشبخت ترين مردم جهان زندگي مي کنند، در آمريکاي لاتين قرار دارند. برمبناي نتايج اين تحقيق، پاراگوئه از مجموع صد امتياز موجود براي درجه خوشبختي، 89 امتياز به دست آورده و بالاترين مقام را به خود اختصاص داده است. پس از پاراگوئه کشورهاي کلمبيا، گواتمالا و هندوراس قرار دارند که آنها نيز همه در آمريکاي جنوبي و مرکزي واقع شده اند و از پنج کشوري که بدترين تجربه ها را در رابطه با خوشبختي داشته اند، چهار کشور در خاورميانه و شمال آفريقا قرار دارند.

اقتصاد يا فرهنگ: کدام «شادي آفرين» است؟

اين تحقيقات نشان مي دهد رفاه مادي لزوما معياري براي خوشبختي نيست و فقط در کنار فاکتورهاي ديگر مي تواند در شادي انسان ها موثر باشد.
http://www.CheKhabar.ir/News/27316/اقتصاد يا فرهنگ- کدام «شادي آفرين» است؟
بستن   چاپ